bato-adv
کد خبر: ۷۸۷۱۲۷
اکونومیست گزارش می‌دهد

آیا چین از درگیری ایران و اسرائیل سود می‌برد یا واهمه دارد؟

آیا چین از درگیری ایران و اسرائیل سود می‌برد یا واهمه دارد؟

چین با وجود روابط نزدیک با ایران و سرمایه‌گذاری‌های گسترده در خاورمیانه، تمایلی به تشدید درگیری‌ها در منطقه ندارد و ترجیح می‌دهد از مناقشات پیچیده، مانند احتمال جنگ بین ایران و اسرائیل، دوری کند. این کشور به جای مداخله مستقیم، امیدوار است که درگیری‌ها منافع اقتصادی و استراتژیک آن را تهدید نکند.

تاریخ انتشار: ۲۳:۰۶ - ۲۵ مهر ۱۴۰۳

فرارو- ماه گذشته، هم‌زمان با افزایش تنش‌ها میان ایران و اسرائیل، چین در برگزاری یک جشنواره پنج‌روزه فیلم‌های چینی در تهران نقش به سزایی ایفا کرد. این رویداد با نمایش فیلم پرفروش «نبرد در دریاچه چانگ‌جین» آغاز شد؛ اثری که به تجلیل از رشادت‌های سربازان چینی در جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) و نبرد آنان با نیرو‌های آمریکایی می‌پردازد. در یکی از صحنه‌های برجسته فیلم، مائو تسه‌تونگ با گفتن جمله «یک مشت بزن تا از صد ضربه جلوگیری کنی» به همراهانش انگیزه می‌بخشد. این فیلم با استقبال گسترده ملی‌گرایان چینی مواجه شد، به‌طوری‌که یکی از وبلاگ‌نویسان معروف نوشت: «حتی اگر ایالات متحده پشت اسرائیل باشد، ایران نمی‌تواند در این وضعیت منفعل بماند.»

به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست، اکنون که مقامات ارشد چین در حال ارزیابی و بررسی خشونت‌های اخیر در خاورمیانه هستند، احتمالاً آن‌ها تمایل ندارند که درگیری و تنش شدت پیدا کند. در تاریخ ۱ اکتبر، ایران چندین موشک بالستیک به سمت اسرائیل شلیک کرد و اسرائیل نیز به طور مداوم حملاتی را علیه نیرو‌های نیابتی ایران در غزه و لبنان انجام داده است. این اوضاع برای چین که در میان چهار کشور قدرتمند شامل ایران، کره شمالی و روسیه قرار دارد، نگرانی‌هایی ایجاد کرده است.

این کشور‌ها که در غرب با عناوینی همچون «محور بحران» و «گروه چهارگانه آشوب» شناخته می‌شوند، همگی نسبت به نظم جهانی تحت رهبری آمریکا رویکردی خصمانه دارند و مشتاقند تا آن را مختل کنند. هرچند همکاری‌های امنیتی این چهار کشور اغلب در پشت پرده و به‌طور مخفیانه صورت می‌گیرد، چین با وجود نمایش قدرت نظامی‌اش در اطراف تایوان، به نظر می‌رسد علاقه‌ای به ورود به درگیری‌های بیشتر ندارد و به دنبال آن است تا تنش‌ها به حداقل برسند.

روابط چین با ایران نمونه‌ای برجسته از چالش پیچیده‌ای است که پکن با آن دست به گریبان است. رهبران چین به‌طور قابل‌توجهی با جهان‌بینی ایران هم‌سو هستند. در سال گذشته، ایران به عضویت کامل سازمان همکاری شانگهای درآمد، سازمانی امنیتی و اقتصادی در اوراسیا که تحت نفوذ چین و روسیه قرار دارد. همچنین در ژانویه امسال، ایران به گروه بریکس پیوست؛ گروهی که چین و روسیه درصدد هستند تا آن را به پایگاهی برای کشور‌های منتقد غرب تبدیل کنند.

علاوه بر روابط استراتژیک، چین از منابع غنی نفت ایران نیز بهره‌مند می‌شود. به دلیل استفاده ایران و چین از راهکار‌های پیچیده برای دور زدن تحریم‌های آمریکا، ارزیابی دقیق حجم این تجارت دشوار است، اما برآورد‌ها حاکی از آن است که حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از واردات نفت خام چین از ایران تأمین می‌شود که بخش عمده‌ای از صادرات نفت ایران را شامل می‌شود.

به‌عنوان بزرگ‌ترین خریدار نفت جهان، چین نگران پیامد‌های احتمالی گسترش جنگ در خاورمیانه بر جریان و قیمت نفت است. ایران نفت خود را با قیمتی کمتر از بازار به چین می‌فروشد، اما حمله اسرائیل به تأسیسات نفتی ایران می‌تواند چین را مجبور به وابستگی بیشتر به تأمین‌کنندگان گران‌تری مانند عربستان سعودی کند. از سوی دیگر، حملات موشکی ایران یا نیرو‌های حوثی تحت حمایت آن در یمن می‌تواند محموله‌های نفتی عربستان سعودی را در تنگه هرمز یا دریای سرخ به خطر بیندازد.

با این وجود، شرایط احتمالاً برای چین بحرانی نخواهد شد. تخمین زده می‌شود که چین ذخایر نفتی کافی دارد که می‌تواند برای سه تا چهار ماه کاهش واردات را جبران کند. همچنین، نفت تنها ۱۸ درصد از منابع انرژی چین را تأمین می‌کند، در حالی که این رقم در آمریکا ۳۴ درصد است. بااین‌حال، یک جنگ گسترده در خاورمیانه می‌تواند منافع تجاری چین در منطقه را به خطر بیندازد.

چین میلیارد‌ها دلار در پروژه‌های انرژی و زیرساختی، به‌ویژه در کشور‌های حاشیه خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی، سرمایه‌گذاری کرده است. علاوه بر این، با وجود حمایت تاریخی چین از مردم فلسطین، اسرائیل نیز از دریافت‌کنندگان سرمایه‌گذاری‌های چین است. این وضعیت پیچیده نشان می‌دهد که با وجود ارتباطات نزدیک سیاسی و اقتصادی با ایران، تمایل زیادی به حفظ توازن در روابط خود با کشور‌های منطقه دارد.

چین افول قدرت آمریکا در خاورمیانه را فرصتی طلایی برای گسترش نفوذ خود می‌بیند. این کشور، علاوه بر برقراری روابط نزدیک با ایران، پیوند‌های مستحکمی نیز با عربستان سعودی و سایر رقبای منطقه‌ای ایران برقرار کرده است. چین سرمایه‌گذاری‌های گسترده خود در این منطقه را بخشی از طرح «یک کمربند، یک راه» معرفی می‌کند؛ برنامه‌ای جهانی که با هدف توسعه زیرساخت‌ها و تقویت تجارت بین‌المللی، به دنبال افزایش نفوذ پکن در جهان است. این طرح که با رویکردی غیرمداخله‌گرانه پیش می‌رود، چین را به عنوان قدرتی بی‌طرف و غیرمداخله‌گر معرفی می‌کند؛ تصویری که پکن به‌ویژه در میان کشور‌های جنوب جهانی تلاش می‌کند تقویت کند، کشور‌هایی که چین را به عنوان وزنه‌ای برای توازن قدرت در برابر آمریکا می‌بینند.

با این حال، با گسترش بحران در خاورمیانه و نقش پررنگ ایران،  احتمالاً ناتوانی دیپلماتیک پکن در این منطقه بیش از پیش نمایان خواهد شد. چین در تلاش بوده تا این تصویر را تغییر دهد. در مارس سال گذشته، چین نقش مهمی در میانجیگری و احیای روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی ایفا کرد. همچنین در ژوئیه، جناح‌های رقیب فلسطینی یعنی فتح و حماس، در پکن توافقی کلی برای همکاری در تشکیل دولت جدید فلسطین پس از پایان جنگ غزه اعلام کردند.

با این وجود، این تلاش‌ها نتوانسته‌اند از خشونت و درگیری‌ها جلوگیری کنند. اسرائیل «بیانیه پکن» را رد کرد، چرا که نمی‌خواهد حماس در مدیریت سرزمین‌های فلسطینی نقشی داشته باشد.

به نظر می‌رسد پکن بر این باور است که اگر آمریکا درگیر جنگ‌هایی در اوکراین و خاورمیانه باشد، تمایل و توانایی کمتری برای رویارویی با چین بر سر مسائلی همچون تایوان یا دریای جنوبی چین خواهد داشت.

چین تمایلی به تشدید درگیری‌ها ندارد. در گزارشی که اخیراً توسط بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی، یک اندیشکده معتبر در واشنگتن، منتشر شده، روابط امنیتی میان چین و ایران «بسیار محدود» توصیف شده است. این گزارش به برخی «شایعات» درباره تأمین فناوری ماهواره‌ای از سوی چین برای برنامه موشکی بالستیک ایران اشاره می‌کند، اما تصریح دارد که «تا به امروز، نتایج نظامی این همکاری به چند مانور مشترک محدود شده که از سوی جامعه اطلاعاتی آمریکا، از لحاظ عملیاتی بی‌ارزش ارزیابی شده‌اند.» همچنین، هرچند توافق میان ایران و چین به امکان سرمایه‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری پکن در ایران طی ۲۵ سال اشاره دارد، چین تاکنون علاقه‌ای جدی به سرمایه‌گذاری در ایران نشان نداده است.

برای چین، دو عضو دیگر گروه چهارجانبه یعنی روسیه و کره شمالی اهمیت بیشتری دارند. این دو کشور که هم‌مرز با چین هستند، به مثابه سد در برابر نفوذ و قدرت آمریکا ایفای نقش می‌کنند. با این حال، حتی در روابط با این کشورها، چین دست آنها را کاملاً باز نمی‌گذارد. پکن حمایت فناورانه گسترده‌ای از صنایع دفاعی روسیه می‌کند، اما ظاهراً از ارائه تسلیحات برای جنگ اوکراین خودداری کرده است؛ با این وجود که چین و روسیه شراکت خود را «بدون محدودیت» توصیف می‌کنند. علاوه بر این، چین به‌صراحت مخالفت خود را با تهدید روسیه به استفاده از سلاح هسته‌ای در این درگیری اعلام کرده است.

در مورد کره شمالی، اگرچه چین مانع دستیابی این کشور به تسلیحات هسته‌ای نشد؛ اما از این اقدام به‌وضوح ناخشنود بود. بنیاد کارنگی معتقد است که توافق امضا شده در ژوئن که شبیه به یک پیمان دفاعی میان روسیه و کره شمالی است، ممکن است روسیه را در برابر چین به دردسر بیندازد، چرا که پکن نگران از دست دادن نفوذ خود بر پیونگ‌یانگ است.

چین اگرچه دوستان اقتدارگرای خود را ابزاری برای تضعیف نفوذ آمریکا می‌بیند، اما با احتیاط زیادی با آنها تعامل می‌کند و در مقایسه با سایر اعضای گروه چهارجانبه، تمایل کمتری به پذیرش ریسک دارد. در خاورمیانه، پکن نمی‌خواهد درگیر منازعات پیچیده شود. اگر درگیری میان اسرائیل و ایران شدت یابد، به احتمال زیاد رهبران چین به عقب خواهند نشست و تنها نظاره‌گر خواهند بود، در حالی که امیدوارند منافعشان از آسیب‌های این درگیری در امان بماند.

مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین