حسین جلیلی در دنیای اقتصاد نوشت: افزایش قیمت حاملهای انرژی، بهویژه بنزین در ایران همواره یکی از مباحث اقتصادی و اجتماعی مهم بوده که دیدگاههای متفاوتی را به خود جلب کرده است. موافقان این سیاست بر این باورند که قیمت بنزین در ایران تفاوت قابلتوجهی با قیمت جهانی دارد و یارانههای گسترده انرژی موجب اتلاف منابع و مصرف بی رویه شده است.
آنها بر ضرورت اصلاح قیمتی به دلایلی همچون استفاده ناکارآمد و ناعادلانه از انرژی ارزان، از بین بردن بخشی از ثروت عمومی بیننسلی، بالا بودن شدت مصرف انرژی، آلودگی محیطزیست، ناکارآیی بخش حملونقل، پایینبودن بهرهوری در استفاده از انرژی، افزایش فشار بر بودجه عمومی دولت و حجم بالای قاچاق سوخت تاکید میکنند.
اما در مقابل، مخالفان به مسائلی همچون عدمتطابق دستمزدهای داخلی با استانداردهای جهانی اشاره میکنند و معتقدند که مقایسه قیمت بنزین بدون در نظر گرفتن عوامل دیگر مانند سطح درآمدها، قیمت خودروهای داخلی و خارجی و مصرف بالای سوخت در خودروهای داخلی منطقی نیست.
آنها بر این باور هستند که هر گونه افزایش قیمت بدون در نظر گرفتن این عوامل، فشار مضاعفی بر اقشار کم درآمد جامعه وارد خواهد کرد. بدیهی است که انجام اصلاحات در حوزه انرژی، اقدام آسانی نیست؛ چرا که اصلاح قیمت اثر مستقیمی بر زندگی روزانه مردم میگذارد.
اما شواهد و نتایج بررسیهای پُر شمار، تایید کننده این موضوع است که طراحی درست و اجرای دقیق اصلاحات در حوزه انرژی، سرانجام منافع مستحکم تری را برای جامعه به ارمغان میآورد. در این میان، چالش اصلی این است که چگونه میتوان هدفمندی یارانهها را بهگونهای اجرا کرد که هم منافع اقتصادی آن حفظ شود و هم آثار منفی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن کاهش یابد. این مقاله به بررسی نکاتی میپردازد که میتواند اجرای این سیاستها را بهینه کند و تجربه تلخ دوره قبل را تکرار نکند.
اجرای بهینه فرآیند هدفمندی یارانهها به توجه به سهمولفه کلیدی نیاز دارد که عبارتند از: برنامهریزی، آگاهسازی و سازوکار کنترل. در ادامه بهصورت مختصر هریک از این مولفهها توضیح داده میشود.
برنامه ریزی یکی از اصول مهم در اجرای بهینه فرآیند هدفمندی یارانهها است. در این بخش، به چند مورد کلیدی باید توجه شود:
- ارتباطات بین سازمانهای مختلف در اجرا: هماهنگی بین نهادهای مختلف دولتی و خصوصی ضروری است تا اجرای هدفمندی یارانهها به طور هماهنگ انجام شود. این ارتباطات میتواند از تداخلات و سردرگمیها جلوگیری و به اجرای منسجم طرح کمک کند.
- رعایت تدریج در افزایش قیمتها: افزایش ناگهانی قیمتها باعث بروز نارضایتیهای عمومی و مشکلات اقتصادی میشود. اجرای تدریجی افزایش قیمتها نه تنها فشار را بر اقشار مختلف کاهش میدهد، بلکه به جامعه فرصت میدهد تا خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.
- سیاستزدایی از مکانیزم قیمتها: اصلاح موفق و پایدار انرژی، به مکانیزمی برای حذف قیمتگذاری دستوری انرژی نیازمند است. هر چند اتخاذ چنین مکانیزمی، تضمینی برای دستیابی به اصلاح پایدار یارانههای انرژی نیست و پایداری مکانیزم اصلاح یارانهها به اصلاحات ساختاری وسیعتر نیازمند است.
همچنین، میتوان برای جلوگیری از افزایش شدید قیمتهای داخلی، از قواعد تعدیل کننده قیمت به همراه مکانیزم قیمتگذاری خودکار استفاده کرد. مکانیزمهای تعدیل اگر با سیاستهای کلان اقتصادی مناسب حمایت شوند، می توانند انتظارات تورمی را نیز متوقف کنند و اثرات قیمت بینالمللی و نوسانات نرخ ارز را کاهش دهند.
- مدام بودن اصلاحات قیمتی: اصلاحات قیمتی نباید به یکبار افزایش محدود شود. سیاستگذاریهای اقتصادی موفق معمولا به اصلاحات پیوسته نیاز دارند تا همواره با تحولات اقتصادی و اجتماعی هماهنگ باشند.
- مشخص کردن گستردگی اصلاحات: در هر مرحله از اصلاحات، باید مشخص شود که چه بخشهایی از اقتصاد تحتتاثیر قرار خواهند گرفت. تعیین دقیق گستردگی اصلاحات، به ویژه در بخشهای کلیدی مانند حمل ونقل و تولید، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
- زمانبندی اجرای طرح: اجرای موفق طرح نیازمند زمانبندی دقیق است که باید در زمانهای مناسب اجرا شود تا کمترین تاثیر منفی را بر اقتصاد داشته باشد. تجربیات اکثر کشورها نشان میدهد که یکی از مقدمات مهم اجرای سیاست مذکور، ثبات نسبی اقتصاد کلان در کنار پایین بودن نسبی قیمتهای جهانی است. تعیین زمانهای بهینه از نظر اقتصادی و سیاسی میتواند به جلوگیری از بروز تنشهای اجتماعی کمک کند.
- نگاه بلندمدت به بحث هدفمندی: هدفمندی یارانهها نباید یک سیاست کوتاه مدت باشد. برنامهریزی بلندمدت به دولت امکان میدهد تا اصلاحات را به صورت تدریجی و با هدفهای پایدارتر اجرا کند.
- اجرای منظم هدفمندی: اصلاحات باید به صورت منظم و پیوسته انجام شود تا اعتماد عمومی به فرآیند حفظ شود. نوسانات زیاد در اجرای سیاستها میتواند اعتماد به توان دولت را کاهش دهد.
- برنامه تخصیص اثربخش و کارآ: تخصیص منابع و یارانهها باید به گونهای باشد که کمترین اتلاف منابع رخ دهد و بیشترین تاثیر مثبت در بخشهای موردنیاز اقتصاد ایجاد شود.
- برنامه اصلاح الگوی مصرف: یکی از اهداف مهم افزایش قیمت بنزین و هدفمندی یارانه ها، بهینه سازی الگوی مصرف سوخت است. بهموازات اجرای طرحهای هدفمندی، برنامه اصلاح الگوی مصرف نیز باید اجرا شود و بدون اصلاح الگوی مصرف، تنها افزایش قیمت کافی نخواهد بود. بهعنوان مثال، اعطای تسهیلات تشویقی در جهت دوگانهسوز کردن خودروها و توسعه حملونقل ریلی و برونشهری میتواند در این زمینه موثر باشد.
- برنامه حفظ تعادل قدرت خرید و افزایش قیمت: همزمان با افزایش قیمت بنزین، باید تدابیری اندیشیده شود که قدرت خرید مردم، به ویژه اقشار کم درآمد، حفظ شود. پرداختهای نقدی یا سایر اقدامات جبرانکننده، درصورت آمادهسازی، اجرا و نظارت مناسب، میتوانند در کاهش مقاومت عموم در برابر حذف یارانه موثر باشند.
- حمایت از تولید: یکی از مزیتهای تولید داخل، دسترسی به انرژی ارزان است؛ بنابراین اجرای هدفمندی یارانهها نباید به تولید داخلی لطمه وارد کند. باید تدابیری اندیشیده شود که بخش تولید با کمترین تاثیر منفی مواجه شود؛ مثلا از طریق ارائه تسهیلات یا معافیتهای مالیاتی یا اختصاص بخشی از منابع حاصل به توسعه تکنولوژیک.
یکی دیگر از مولفههای مهم در اجرای هدفمندی یارانهها، آگاه سازی مردم و ذینفعان است. اجرای موفق این طرح نیازمند ایجاد شفافیت و افزایش آگاهی عمومی است.
- آماده سازی مردم: قبل از اجرای هر گونه افزایش قیمت یا تغییر در یارانهها، باید مردم از طریق کمپینهای آموزشی و رسانهها آماده شوند. این امر باعث کاهش نارضایتیهای اجتماعی میشود.
- افزایش آگاهی مردم: باید به مردم توضیح داده شود که هدف از این اصلاحات چیست و چرا این تغییرات ضروری است. درک مردم از منافع بلندمدت این سیاست میتواند حمایت عمومی را افزایش دهد.
- اتخاذ تدابیر سیاسی: سیاستگذاری هدفمند و به موقع از سوی مقامات سیاسی ضروری است تا از نارضایتیهای اجتماعی و اعتراضات پیشگیری شود. همزمان، باید در سطح سیاستگذاری ملی به حمایت از اقشار آسیب پذیر توجه شود.
- اطلاع رسانی اقدامات حمایتی: اطلاع رسانی درباره حمایتهای دولتی، مانند یارانههای جایگزین یا بستههای حمایتی برای اقشار کم درآمد، بسیار مهم است تا مردم احساس کنند در برابر افزایش قیمتها تنها نخواهند بود. اگر اقدامات حمایتی قبل از افزایش قیمتها شروع شود، مقاومت اجتماعی را کاهش میدهد.
بدون نظارت و کنترل دقیق، اجرای هرگونه طرح هدفمندی با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. مولفه کنترل شامل موارد زیر است:
- مشخص کردن دستاورد کلیدی: باید شاخصهای کلیدی موفقیت به طور دقیق تعیین شوند تا مشخص شود که اهداف پیشبینیشده در هر مرحله محقق شدهاند یا نه.
- مشخص کردن شاخصهای حصول اهداف هر مرحله: هر مرحله از اجرای طرح باید دارای شاخصهای قابل اندازه گیری باشد تا بتوان میزان پیشرفت را ارزیابی کرد. این شاخصها میتواند شامل کاهش مصرف سوخت، کنترل تورم و بهبود شرایط معیشتی باشد.
- مشخص کردن سازوکار بازخورد و اصلاح: بدون مکانیزم بازخورد و ارزیابی منظم، ممکن است مشکلات اجرای طرح بهموقع شناسایی نشوند. بازخورد مداوم از سوی مردم و نهادهای ذینفع میتواند به بهبود و اصلاح فرآیند کمک کند.
- مشخص کردن شاخص توقف برنامه یا ادامه و اصلاح: باید مشخص شود که در چه شرایطی ممکن است نیاز به توقف موقت یا بازبینی کلی برنامه وجود داشته باشد. این شاخصها به جلوگیری از اثرات منفی اجرای اشتباه طرح کمک میکنند و نشان میدهند که چه زمانی باید مسیر اصلاحات را تغییر داد.
موفقیت در اصلاحات حوزه انرژی به طراحی استراتژی جامع، اجرای دقیق و تدریجی برنامهها و توجه به نیازهای مردم وابسته است. با در نظر گرفتن تاثیرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و ایجاد زیرساختهای حمایتی و کنترلی، میتوان هدفمندی یارانهها را به گونهای پیش برد که هم بهره وری اقتصادی افزایش یابد و هم از پیامدهای منفی اجتماعی جلوگیری شود. این رویکرد بهینه، در نهایت به نفع تمامی اقشار جامعه خواهد بود و راهی پایدار برای توسعه اقتصادی کشور فراهم میآورد.