ورود به زنجیرههای تامین برای خرابکاری عملیات، امر جدیدی نیست. بیش از یک دهه پیش، مقامات آمریکایی منابع تغذیهای که به ایران میرفت تا سانتریفیوژهای هستهای این کشور را به چرخش درآورند و در نتیجه توانایی این کشور برای تولید سوختی که میتوانست به پروژههای تسلیحاتی منحرف شود را افزایش دهد، رهگیری کردند.
دیوید سنگر خبرنگار معروف نیویورک تایمز که بیشتر تحولات مربوط به دولت و امنیت ملی در ایالات متحده را پوشش میدهد در تازهترین گزارش برای این رسانه آمریکایی درباره معنا و مفهوم جنس جدیدی از جنگ که رژیم اسرائیل با هدایت انفجار همزمان دستگاههای ارتباط جمعی در لبنان و سوریه به جهان معرفی کرده مینویسد:
به گزارش جماران، زمانی که اسرائیل و ایالات متحده ۱۵ سال پیش برای اجرای یک حمله سایبری تعیین کننده عصر جدید درگیری و تلاش برای تزریق کد مخرب به نیروگاههای غنی سازی هستهای ایران و تخریب روند کاری تاسیسات این نیروگاه با هم به توافق رسیدند، این عملیات توسط حقوقدانان بررسی شد تا ببینند که میزان آسیب به غیرنظامیان در این عملیات چقدر خواهد بود. پس از مشخص شدن ابعاد این عملیات، آنها تصمیم گرفتند که کار را ادامه دهند، زیرا تجهیزات مورد نظر در اعماق زمین بود. در آن بازه زمانی به باراک اوباما، رئیس جمهور وقت ایالات متحده اطمینان داده شد که میتوان اثرات این حمله را به شدت مهار کرد. با این وجود، شگفتیهایی وجود داشت: کد رایانهای مخفی آشکار شد و سایر بازیگران بدافزار را اصلاح کردند و آن را علیه اهداف مختلف به کار بردند.
اکنون، خرابکاری فرضی اسرائیل در صدها یا هزاران پیجر، واکی تاکی و سایر دستگاههای بی سیم مورد استفاده حزب الله، هنر مبهم خرابکاری الکترونیکی را به سطح جدید و ترسناکی رسانده است. این بار وسایل مورد نظر در جیبهای شلوار، روی کمربندها، در آشپزخانه نگهداری میشدند. وسایل ارتباطی معمولی به نارنجک تبدیل شدند و در حالی که هدف، نیروهای حزب الله بود، قربانیان هر کسی که در اطراف ایستاده بود، از جمله کودکان بودند. مقامات لبنانی میگویند در حمله روز سه شنبه ۱۱ نفر کشته و بیش از ۲۷۰۰ نفر زخمی شدند. روز چهارشنبه، در دور دوم حملات با انفجار واکی تاکی، حداقل ۲۰ نفر کشته و ۴۵۰ نفر زخمی شدند.
دلیلی برای ترس وجود دارد مبنی بر اینکه این حمله به مبارزان حزب الله ممکن است به کجا برسد. تاریخچه چنین خرابکاری این است که به محض عبور از آستانه جدید، در دسترس همه قرار میگیرد.
البته، هیچ چیز جدیدی در مورد خرابکاری تلفنها یا کار گذاشتن بمب وجود ندارد: تروریستها و سازمانهای جاسوسی این کار را برای دههها انجام داده اند. چیزی که این را متفاوت میکرد، مقیاس انبوه، کارگذاری مواد منفجره در تعداد زیادی از دستگاهها بود. به سختی میتوان چنین خرابکاری را انجام داد، زیرا مستلزم ورود عمیق به زنجیره تامین است و این به نوعی بهترین دلیل است که مردم از یخچال و کامپیوترهای متصل به اینترنت خود نترسند. اما احساس آسیب پذیری ما در مورد اینکه چگونه ابزارهای روزمره متصل به اینترنت میتوانند به سلاحهای مرگبار تبدیل شوند ممکن است تازه شروع شده باشد.
گلن گرستل، مشاور کل آژانس امنیت ملی به مدت پنج سال در این باره گفت: «این میتواند اولین ایستگاه ورود به دنیای ترسناکی باشد که در آن در نهایت هیچ دستگاه الکترونیکی، از تلفنهای همراه گرفته تا ترموستاتها، قابل اعتماد نیست.»
او گفت: «ما قبلاً دیدهایم که روسیه و کرهشمالی سلاحهای سایبری را که هیچ کنترلی بر آنها نداشتند، رها کردهاند، که به شکل غیرهدفمند به رایانههایی در سراسر جهان آسیب میرساند. آیا سایر وسایل شخصی و خانگی میتوانند بعدی باشند؟»
اگر آقای گرستل درست میگوید، این سوال را مطرح میکند که آیا این حملات که به طور گسترده به سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل نسبت داده میشوند، ارزش این حس سردرگمی و آسیبپذیری مشترک ما را داشت؟ این انفجارها هدف استراتژیک کمی داشتند. همانطور که یک دیپلمات غربی با تجربه طولانی در ارتباط با خاورمیانه گفت، این حملات به سختی میتوانستند رهبران حزب الله را وادار کنند که از هدفی که چهار دهه بر سر آن مبارزه کرده اند دست بکشند. اثر اصلی روانی است. درست همانطور که نظارت فراگیر باعث میشود مردم این سوال را ایجاد کنند که چه کسی ممکن است به تلفنهایی دسترسی داشته باشد که اکنون حاوی جزئیات، گنجینهها و اسرار زندگی فرد است - تصاویر، پیامهای متنی، شماره کارت اعتباری - خرابکاری همه را میترساند که دستگاههای معمولی میتوانند به منبع فوری آسیب تبدیل شوند یا سلامت روان آدمی را تحت الشعاع قرار دهند.
انفجار پیجرها ارتباطات معمول و عمومی را مختل کرد که منجر به این گمانه زنی شد که این حملات میتواند اقدامی آغازین در یک حمله گستردهتر اسرائیل باشد. یوآو گالانت، وزیر جنگ اسرائیل، درست قبل از آغاز انفجارها در سراسر لبنان، گفت که «مرحله جدیدی» از اقدام نظامی آغاز شده و از غزه دور شده و به سمت شمال حرکت کرده است. با این حال، تا کنون، آن حمله گستردهتر محقق نشده است.
با این حال، مشخص نیست که چه میزان نبوغ مرتبط با سایبری، در صورت وجود، در انفجارهای مرگبار دخیل بوده است. پیجرهایی که حزبالله به دلیل ترس از شکستن قفل تلفنهای همراهش توسط اسرائیل به آنها روی آورد، برای این گروه جذاب به نظر میرسیدند، دقیقاً به این دلیل که فناوری پایینی داشتند و از طریق شبکههای تلفن همراه آسیبپذیر و اینترنت کار نمیکردند.
نظریهها در مورد نحوه قرار دادن مواد منفجره در دستگاهها فراوان است. در محتملترین سناریو، ماموران اسرائیلی هنگام ساخت این دستگاهها توسط یک شرکت پیشرو در بوداپست که مجوز فناوری پیجر تاریخدار را از یک شرکت تایوانی صادر میکرد، باتریها را با مواد منفجره آغشته کردند. برخی دیگر فکر میکنند که این دستگاهها ممکن است در مقطعی بین تولید و توزیع آنها بین رهبران و مبارزان حزبالله دستکاری شده باشند.
ابزار خرابکاری هرچه که بود، نتیجه یکسان بود: فقط چند اونس مواد منفجره که در پیجرها و دستگاههای واکی تاکی پنهان شده بودند، میتوانستند صدمات شدیدی را ایجاد کنند، فراتر از آن نوع آسیبی که ممکن بود در صورت باتریهای موجود در دستگاه ایجاد شود. دستگاهها بیش از حد گرم شده و آتش گرفتند.
این احتمال وجود دارد که این انفجارها فقط با ارسال پیامی به طور همزمان برای پیجرها ایجاد شده باشد. یا ممکن است با سوء استفاده از یک آسیبپذیری در کد اصلی، مهاجمان توانستهاند باتریها را بیش از حد گرم کرده و بارهای انفجاری را منفجر کنند. اما برخی از کارشناسان میگویند اسرائیلیها میتوانستند از عملیات سایبری یا رهگیری سیگنالها استفاده کنند تا بفهمند چگونه میتوانند به خود پیجرها دسترسی پیدا کنند.
جیسون هیلی، کارشناس سایبری در دانشگاه کلمبیا، میگوید: «عملیات سایبری اصلی احتمالا فقط اطلاعاتی را ارائه میدهد که حزبالله سفارش عظیمی برای پیجرها و مکانهایی که آنها در زنجیره تأمین در زمانهای خاص خواهند بود، ارائه میدهد. در نهایت سیگنالی فرستاده شد که مواد منفجره را منفجر کرد. شاید در واقع از نوعی سوء استفاده برای گرم کردن بیش از حد باتری استفاده شده است که باعث انفجار میشود.»
ورود به زنجیرههای تامین برای خرابکاری عملیات، امر جدیدی نیست. بیش از یک دهه پیش، مقامات آمریکایی منابع تغذیهای که به ایران میرفت تا سانتریفیوژهای هستهای این کشور را به چرخش درآورند و در نتیجه توانایی این کشور برای تولید سوختی که میتوانست به پروژههای تسلیحاتی منحرف شود را افزایش دهد، رهگیری کردند. مقامات آمریکایی در دوران دولت ترامپ ژنراتورهای غول پیکر ساخت چین را رهگیری کردند.
با این حال، شواهد اولیه نشان میدهد که چنین تکنیکهایی میتوانند یک مزیت تاکتیکی داشته باشند، اما اثرات استراتژیک کمی دارند. حتی حملات سایبری آمریکا و اسرائیل به سانتریفیوژها در ایران برنامه ایران را تنها یک سال یا ۱۸ ماه به عقب انداخت و باعث شد ایران عمده فعالیتهای خود را به زیر زمین منتقل کند. اما حملاتی مانند حمله به سانتریفیوژها یا شبکههای برق، به سمت زیرساختهای بزرگ هدایت میشوند، نه دستگاههای دستی؛ بنابراین حملات در لبنان ممکن است منادی رسم جدیدی در چنین خرابکاریهایی باشد که برای آلوده کردن دستگاههای دستی ساخته شده است.