فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
در سرای مغان رفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده
سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر.
ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده
شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده
عذار مغبچگان راه آفتاب زده
عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز
شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده
گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت
ز جرعه بر رخ حور و پری گلاب زده
ز شور و عربده شاهدان شیرین کار
شکر شکسته سمن ریخته رباب زده
سلام کردم و با من به روی خندان گفت
کهای خمارکش مفلس شراب زده
که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای
ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند
که خفتهای تو در آغوش بخت خواب زده
بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم
هزار صف ز دعاهای مستجاب زده
فلک جنیبه کش شاه نصره الدین است
بیا ببین ملکش دست در رکاب زده
خرد که ملهم غیب است بهر کسب شرف
ز بام عرش صدش بوسه بر جناب زده
شرح لغت: شاب :جوان
۱- حضرت حافظ در بیتهای اول، دوم و آخر میفرماید:
پیشگاه خانه پیر میفروشان، آب پاشیده و پاکیزه بود و مرشد پیر و با تجربه، بر صدر مجلس نشسته و به دعوت پیر و جوان پرداخته بود.
* همه باده کشان با آنکه از نظر قدر و منزلت، کلاهشان سایه بر آسمان میانداخت، به چاکری پیرو کمر بسته بودند.
*ای حافظ به میخانه معرفت بشتاب تا هزار صف آراسته از دعاهای به اجابت رسیده رندان را بر تو آشکار کنم.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
به اطراف خود خوب نگاه کن، همه امکانات برای تو مهیا گشته است، اما هنوز دلت پر از تردید است. هیچ کس چنین فرصت مناسبی را از دست نخواهد داد. خواب غفلتی که تو را در خود گرفته است، تو را از رسیدن به مقصود بازخواهد داشت. هرچه زودتر حرکتی کن و پیش از آنکه وقت از دست برود با توکل به خدا نیت خود را عملی کن.