ائتلاف MAGA متشکل از هواداران ترامپ با دامن زدن به تنشهای نژادی علیه کامالا هریس سیاستهای دامن زننده به جنگ داخلی را تشدید کرده است. یک نکته مشخص است: تشدید اختلافات ایدئولوژیک، فرسایش دموکراتیک و ناآرامیهای داخلی در ایالات متحده موضع واشنگتن را به عنوان رهبر به اصطلاح "دنیای آزاد" تضعیف کرده است.
فرارو- به نظر میرسد ایالات متحده از موقعیت خودخوانده پسانژادی خویش دور شده و با شکافهای اجتماعی و سیاسی عمیقتر مواجه شده که بازتاب برخی از خطوط نبرد قدیمی جنگ داخلی میباشند؛ شکافهایی که هرگز واقعا التیام پیدا نکرده اند.
به گزارش فرارو به نقل از العربی الجدید، کارزار انتخابات کنونی که "دونالد ترامپ" ملی گرای سفید پوست را در مقابل "کامالا هریس" دو نژادی قرار میدهد این شکافها را تشدید میکند. با این وجود، این پویایی بازتاب دهنده تنشهای نژادی طولانی مدتی میباشد که در دوره ریاست جمهوری اوباما تشدید شد و به تاثیر مداوم نژاد بر سیاست آمریکا اشاره دارد.
همان طور که باراک اوباما به دلیل تربیت اش در هاوایی و اندونزی با اتهام مبتنی بر خارجی بودن مواجه شد کامالا هریس نیز از سوی مخالفان اش به عنوان "تبعه خارجی" توصیف میشود. ترامپ اخیرا در مورد این که آیا او هندی تبار میباشد یا سیاه پوست هویت هریس را زیر سوال برده است.
اوباما و هریس هر دو به عنوان آمریکاییهای غیر سفیدپوست و با نژاد مختلط با اتهامات نژادی مواجه شده اند. ریاست جمهوری اوباما تنشها و ترسهای عمیق نژادی را در میان برخی از بخشهای آسیب دیده سفید پوستان آمریکایی آشکار ساخته است. آنها نگران تبدیل شدن به اقلیت در میان اکثریت رو به رشد غیر سفید پوستان هستند و همچنین کاهش نرخ زاد و ولد سفید پوستان و روند رو به رشد مهاجرت غیر سفید پوستان.
به طور مشابه کارزار انتخابات کنونی، شکافهای عمیق تری را در جامعه آمریکا آشکار میسازد و نگرانیها را نه تنها در مور نژاد بلکه درباره طیف وسیعی از مسائل اجتماعی از جمله ارزشهای خانوادگی، کنترل اسلحه، مهاجرت و سیاست خارجی برجسته ساخته است.
با این وجود، تمرکز شدید ترامپ بر روی نژاد هریس بازتاب دهنده جذابیت اصلی جنبش موسوم به "عظمت را دوباره به آمریکا بازگردانیم" (MAGA) تحت حمایت اوست که بر دفاع از نمادهای سفید پوستان و ناسیونالیسم سفید پوست متمرکز است. بیش از ۶۰ درصد از رأی دهندگان به دونالد ترامپ به نظریه توطئه "جایگزینی بزرگ" باور دارد که ادعا میکند مهاجران و رنگین پوستان در حال جایگزین شدن به جای سفید پوستان بومی آمریکایی هستند.
تجزیه و تحلیل نظرسنجیای انجام شده توسط یوگاو در سال ۲۰۱۹ میلادی نشان داد که حمایت سفید پوستان از دونالد ترامپ به شدت با خشم نژادی و ناسیونالیسم سفید پوست مرتبط است امری که نشان دهنده تمایل به حفظ هویت جمعیتی و فرهنگی عمدتا سفید پوست در آمریکاست. به همین دلیل برخی حتی استدلال میکنند که دونالد ترامپ نسخه مدرنی از ایده آلهای کنفدراسیون دوران برده داری در مورد برتری سفیدپوستان را ارائه میکند که بازتاب دهنده شکافها و تنشهای نژادی در آن کشور است.
گاهی به کارزار انتخاباتی ترامپ این تصور را ایجاد میکند که جنگ داخلی آمریکا هرگز واقعا پایان نیافته، زیرا مسائل حل نشده آن کماکان سیاست معاصر را شکل میدهد. در واقع، اختلافات کنونی در ایالات متحده بر اساس خطوط نژادی، ایدئولوژیکی و سیاسی بازتاب دهنده تنشهای ناشی از جنگ داخلی در دهه ۱۸۶۰ میلادی است که در جریان آن ایالتهای شمالی در برابر ایالتهای جنوبی (کنفدراسیون) قرار گرفتند که برای دفاع از بردگی سیاه پوستان تلاش میکردند. اکنون فراخوان برای جدایی و ترس از بروز جنگ داخلی بیش از هر زمان دیگری در جامعه آمریکا طنین انداز شده است.
در حالی که صحبت در مورد جنگ داخلی به سختی در سیاست آمریکای نوین مطرح میشود به نظر میرسد احساسی بوده که در جامعه آمریکا ریشه دوانده است. برای مثال، نتیجه یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۲ میلادی که به صورت مشترک توسط "اکونومیست" و "یوگاو" انجام شد نشان داد که ۵۴ درصد از جمهوری خواهان آمریکایی بر این باور بودند که احتمال وقوع جنگ داخلی در یک دهه آینده بسیار یا تا حدودی خواهد بود و ۴۰ درصد از دموکراتها نیز با این نظر موافق بودند.
"مارجری تیلر گرین" نماینده راستگرا در کنگره و از حامیان سرسخت ترامپ خواستار "طلاق ملی" شده بدان معنا که ایالات متحده باید به ایالتهای قرمز (جمهوری خواه) و ایالتهای آبی (دموکرات) تقسیم شود تا به گمان او به مثابه راهی برای جلوگیری از بروز جنگ داخلی عمل کند.
هم چنین، "نیکی هیلی" نامزد جمهوری خواهان برای انتخابات ریاست جمهوری تا جایی پیش رفت که گفته بود تگزاس مدت هاست که در مورد جدایی صحبت کرده و قانون اساسی آمریکا نیز این امکان را برای ایالتها فراهم ساخته است البته او بعدا از موضع خود عقب نشینی کرد. "تد کروز" یکی دیگر از چهرههای جمهوری خواه نیز از احتمال جدایی تگزاس گفته بود.
با این وجود، این صرفا جمهوری خواهان ایالتهای موسوم به قرمز یا جمهوری خواه نیستند که از ایده جدایی لذت میبرند. "لوئیز مارینلی" رهبر جنبش استقلال طلب کالیفرنیا نیز معتقد است که برای جلوگیری از بروز جنگ داخلی دوباره در آمریکا "طلاق ملی" امری ضروری است.
نخبگان دموکرات نیز به عنوان راهی برای کسب اطمینان از دموکراسی، برابری و رفاه در ایالتهای آبی (دموکرات) از ایده جدایی آن ایالتها حمایت کرده اند. در ۲۰۲۴ میلادی ۳۵ هزار آمریکایی بزرگسال در نظرسنجی "یوگاو" دیدگاه خود را در مورد جدایی مطرح کردند. نتیجه نظرسنجی نشان داد که حدود یک نفر از هر چهار پاسخ دهنده از ایده جدایی حمایت کردند. میزان حمایت از این ایده در ایالتهای مختلف متفاوت بود از ۹ درصد در کنتیکت تا ۳۶ درصد در آلاسکا. در آن نظرسنجی پاسخ دهندگان در ۴۶ ایالت از ۵۰ ایالت حضور داشتند.
شکاف میان ایالتهای آبی و قرمز در انتخابات سال ۲۰۲۰ میلادی نیز مشهود بود. این وضعیت با توجه به آن که ایالتها درباره قوانین سخت گیرانه درباره سقط جنین، مقررات حمل اسلحه و محدودیتهای مسائل جنسیتی با یکدیگر اختلاف نظر دارند در سالیان اخیر تشدید شده است. اکنون اغلب حامیان ترامپ در ایالتهایی حضور دارند که پیشتر جزو کنفدراسیون بودند.
ترکیبی از این مسائل نشان دهنده تفاوتهای فزایندهای در افکار عمومی و ترجیحات رای دهی بین مناطق روستایی و شهری است. پیروزی ۲۰۱۶ ترامپ با حمایت شدید از سوی روستائیان آمریکا امکان پذیر شد. در مقابل، با افزایش مشارکت رای دهندگان مناطق شهری در انتخابات ۲۰۲۰ میلادی نتیجه به ضرر او تمام شد. پشتوانه اصلی حمایت از ترامپ در مناطقی است که اکثریت جمعیت سفید پوست، روستایی و از طبقه کارگر هستند.
بر اساس تحلیل اخیرا صورت گرفته از سوی خبرگزاری "رویترز" هریس در مقایسه با جو بایدن از حمایت بیش تری از سوی رای دهندگان سیاه پوست برخوردار است.
بعید به نظر میرسد که نتیجه انتخابات آمریکا در سال ۲۰۲۴ میلادی الگوهای رأی دهی اجتماعی موجود مبتنی بر نژاد را تغییر دهد. در عوض، ممکن است آن الگوها تشدید شده و به سوخت تازهای برای طرح ادعای جدایی طلبانه تبدیل شود. هواداران ترامپ که پیشتر مشروعیت نتیجه انتخابات سال ۲۰۲۰ را مورد تردید قرار داده بودند ممکن است در برابر باخت احتمالی نامزدشان در انتخابات ۲۰۲۴ میلادی مقاومت کرده و نتیجه انتخابات را نپذیرند.
علاوه بر این، سوء قصد نافرجام به جان ترامپ میتواند به طور بالقوه منجر به افزایش نارضایتی و خشونت شود. بالعکس، اگر ترامپ برنده شود هواداران بایدن ممکن است در باره صحت نتیجه انتخابات دچار تردید شوند و شکاف بین دموکراتها و سایر آمریکایی عمیقتر خواهد شد.
ایالات متحده به طور فزایندهای شبیه به کشوری با ملتی در هم شکسته میشود کشور با دو جمعیت به مثابه دو قاره متمایز از یکدیگر با اختلاف نظر در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی و هم چنین درباره نقش کشورشان در عرصه بین المللی.
یک اندیشکده کانادایی در گزارش خود در بهار امسال با عنوان "اختلال در چشم انداز" به این سناریو پرداخته که کانادا باید برای سناریوی وقوع جنگ داخلی در آمریکا و چگونگی مواجهه با آن آماده است. فارغ از این که آن سناریو محقق خواهد شد یا صرفا گفتمانی درباره یک سناریوی احتمالی است یک نکته مشخص است: تشدید اختلافات ایدئولوژیک، فرسایش دموکراتیک و ناآرامیهای داخلی در ایالات متحده موضع واشینگتن را به عنوان رهبر به اصطلاح "دنیای آزاد" تضعیف کرده است.