محمد ماکویی؛ این ماجرا چند روز پیش برای من اتفاق افتاد و مکانیک محترم نه تنها اجرت بسیار زیادی گرفت و مرا حسابی نقره داغ فرمود، بلکه ایراد ماشین را نصفه نیمه رفع کرد و ایرادی دیگر را به سلسله ایرادات اتومبیل افزود.
این داستان مرا به سالهای خیلی دور پرتاب کرد، سالهایی که به اداره کار رفته بودم تا از مدیر محترم خویش شکایت کنم.
اداره، غلغله بود و همه آمده بودند تا از غایبین شکایت نمایند.
شلوغی و گرمای بیش از حد و انتظار طاقت فرسا برای انجام کار عاقبت طاقت مرا طاق کرده و باعث شد بر سر یکی از مسئولین فریاد "همه اینها تقصیر شماست! " را بر آورم.
مسئول نامبرده در نهایت تعجب گفت: "به ما چه ربطی دارد؟ "
در پاسخ گفتم: "وقتی در رابطه کارفرماها و افراد زیر دست کوچکترین دخالتی ندارید و صبر میکنید تا کارد به استخوان یک طرف برسد و او دست به شکایت بزند هم تعداد شاکیها زیاد میشود و هم میزان عصبانیت آنها غیر قابل کنترل میگردد! "
در ادامه آوردم: "همه اینها در حالی است که بسیاری شاکیها سند و مدرک معتبری که ثابت کند حق با آنهاست در دست ندارند، زیرا خلافکار و متخلفی که هر آن احتمال میدهد کار به شکایت و شکایت کشی برسد تا میتواند از خود سند و مدرک بر جای نگذاشته و یا اسناد و مدارک موجود را معدوم مینماید".
چون گوش مفت نصیبم شده بود کوتاه نیامدم: "برای رفع مشکلات اینچنینی شما میتوانستید نمایندگان خود را به صورت ناشناس به محل کارهای مختلف اعزام نموده و از روابط واقعی و ضوابط رعایت نشده بین روسا و مرئوسین سر در بیاورید؛ همانطور که زمانی پادشاهان عادل با لباس مبدل به میان مردم میرفتند تا از حرفها و سخنان درگوشی آنها متوجه شوند که کارگزاران ایشان با مردمان عادی کوچه و بازار چه میکنند. "
شک نکنید که من طرفدار اقتصاد آزاد بوده و با اقتصاد دستوری مخالفت کامل دارم. با این حال باید انصاف داده و پذیرفت که اقتصاد و قیمت گذاری دستوری حالا حالاها گریبان کشور ما را گرفته و رها نخواهد کرد.
روی این حساب؛ از بایستهترین اقدامات دکتر پزشکیان باید این باشد که هم قیمت گذاریها و تعرفهها درست و شایسته و با رعایت اصل "مشتری مداری" صورت گیرد و هم کنترلهای لازم صورت پذیرد تا کسی، ارگانی، سازمانی، نهادی، اداره ای، محل کاری از این قیمتها و تعرفهها بیشتر نگیرد. شک نیست که "کیفیت محصول و خدمت" نیز باید مشتری، خریدار و ارباب رجوع را راضی نماید.
برای رسیدن به این "مهمات" کنترلها باید توسط "بازرسین پنهان" پاکدستی که حقوق مکفی میگیرند انجام شود تا خدای ناکرده مسائلی از قبیل بیماری فرزند، هزینه کمر شکن اجاره و مشکلات معیشتی یاد و خاطره لطیفه زیر، که بیش از رگههایی از واقعیت را در دل خود آشکار دارد، را در اذهان عمومی زنده ننماید:
بیماری که در اتاق انتظار نشسته بود و از لای در باز اتاق دکتر ماوقع را رصد میکرد بازرس را، موقع خروج از محل معاینه، گیر انداخت! سپس وی را کنار کشیده و گفت: "کار بدی کردی که از دکتر قلابی پول گرفتی و راپورت او را به مقامات بالاتر ندادی! "
بازرس در جواب گفت: "راستش من بازرس واقعی نیستم و کارم این است که هر چند وقت یکبار سراغ دکترهای قلابی بروم و آنها را سر کیسه کنم و امورات خود را بگذرانم. به این ترتیب کاری در این مورد از دستم ساخته نیست، اما شما که بیماری میتوانی نزد مقامات بالاتر رفته و از دکتر قلابی که ممکن است باعث شود حال تو خوب که نمیشود، بدتر هم بشود، شکایت کنی"
بیمار سری تکان داده و گفت: "واقعیت ماجرا این است که من هم مریض واقعی نیستم و فقط آمده ام بابت سه روزی که سر کار نرفته ام مرخصی استعلاجی بگیرم"