«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی بارها با تشکیل کشور فلسطین مخالفت کرده بیان میدارد که چهرههای افراطی کابینه او شامل بستلئیل اسموتریچ، وزیر دارایی و ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی، حالا کاملا حیات سیاسی او را به دست خود دارند؛ چهرههایی که از نظرشان همه فلسطینیها «تروریست» هستند و ترجیح میدهند کرانه باختری و نوار غزه را ضمیمه «اسرائیل» کنند.
رسانه آمریکایی ارزیابی کرد جو بایدن در طول دوران ریاست جمهوری خود نتوانسته دستاورد چندانی را رقم بزند و ضمانت امنیتی که این رئیس جمهور آمریکا مایل است به عربستان در ازای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بدهد جز ضرر و زیان برای خود واشنگتن هیچ عایدی نخواهد داشت.
به گزارش ایسنا، پایگاه خبری «ام. اس. ان. بی. سی» در مطلبی به قلم دنیل آر. دپتریس، تحلیلگر این پایگاه نوشته است: «دستاوردهای سیاست خارجی در دوره دولت جو بایدن ناچیز بودهاند. هنوز دولت او هیچگونه توافق دیپلماتیک چشمگیری که بتواند به او به عنوان یک رئیس جمهور جایگاه بالایی در کتابهای تاریخ اعطا کند رقم نزده است؛ دستاوردهایی همچون اولویتی که ریچارد نیکسون برای چین و تنشزدایی با اتحاد شوروی قائل شد، پیمان کمپ دیوید که از سوی جیمی کارتر بین اسرائیل و مصر برقرار شد، پیمان تسلیحات هستهای میانبرد که رونالد ریگان با میخائیل گورباچف برقرار کرد، توافق اسلو که توسط بیل کلینتون بین اسرائیلیها و فلسطینیها برقرار شد (هر چند که میدانیم چطور از آب درآمد) و توافق هستهای با ایران که باراک اوباما منعقد کرد، اما بایدن تا کنون هیچ گونه توافقی را نتوانسته برقرار کند.»
این رسانه با اشاره به تلاشهای جو بایدن برای آنکه با به سرانجام رساندن به اصلاح توافق عادی سازی روابط بین عربستان و رژیم صهیونیستی این وضعیت را تغییر دهد ارزیابی میکند که بایدن در حالی به دنبال بهبود میراث خود با برقراری این توافق است که به زیان آمریکا عمل میکند، چون واشنگتن خیلی چیزها را باید به خاطر آن از دست بدهد.
نویسنده این مقاله با اشاره به اینکه به ثمر نشاندن توافق عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان بسیار برای بایدن دشوار خواهد بود، نوشته است: «عبارت عادی سازی روابط اسرائیل-عربستان یک عبارت فریبنده است، چون در این فرآیند آمریکا و فلسطین نیز دخیل هستند. تا پیش از هفتم اکتبر، ریاض احتمالاً به گرفتن چند امتیاز نمادین از اسرائیل به نمایندگی از فلسطینیها در ازای عادی سازی روابط بسنده میکرد. اما در پی کشتار بیش از ۳۴۷۰۰ فلسطینی، با خاک یکسان شدن غزه زیر رگبار بمبها، گسترش گرسنگی در این باریکه و بدتر شدن وضعیت با شروع عملیات نیروهای اسرائیلی در رفح، جایی که بیشترین میزان کمکهای بشردوستانه ورودی به غزه به آن سرازیر میشود، نمیتوان انتظار داشت که محمد بن سلمان به پرونده فلسطین پشت کند. سعودیها حالا به عنوان بهای توافق خواستار یک مسیر معتبر و غیرقابل بازگشت برای اجرای راهحل دو دولتی هستند.»
این رسانه با اشاره به اینکه «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی بارها با تشکیل کشور فلسطین مخالفت کرده بیان میدارد که چهرههای افراطی کابینه او شامل بستلئیل اسموتریچ، وزیر دارایی و ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی، حالا کاملا حیات سیاسی او را به دست خود دارند؛ چهرههایی که از نظرشان همه فلسطینیها «تروریست» هستند و ترجیح میدهند کرانه باختری و نوار غزه را ضمیمه «اسرائیل» کنند.
به نوشته دپتریس، نتانیاهو فضای مانور چندانی ندارد و یا تنها باید درخواستهای ریاض در مورد پرونده فلسطین را قبول کند و کابینه ائتلافی خود را از دست بدهد یا ائتلاف خود را حفظ کند و امیدوار باشد که عربستانیها موضعشان را تغییر دهند.
این تحلیلگر با تاکید بر اینکه دولت «جو بایدن» برای به سر انجام رساندن توافق عادی سازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی به دنبال دادن هزینهای بسیار گزاف از جیب واشنگتن در ازای به دست آوردن دستاوردهای ناچیز است، نوشته است: «بزرگترین مساله روی میز اعطای ضمانت امنیتی توسط ایالات متحده به عربستان سعودی است؛ ضمانتی که در واقع پادشاهی عربستان سعودی را به یک کشور وابسته دیگر به حمایتهای آمریکا محض خاطر رفاه خودش تبدیل میکند. البته این برای سعودیها خوب خواهد بود، چون بدون اینکه خودش سلاح هستهای داشته باشد یک ابرقدرت را متعهد به دفاع از خود کرده و این بهترین چتر امنیتی برای یک قدرت متوسط است.»
این رسانه آمریکایی در توضیح اینکه چرا این ضمانت امنیتی برای آمریکا ریسکهای بالایی در پی خواهد داشت، نوشته است: «آمریکا به موجب آن به سعودیها یک حفاظت همیشگی را در یک منطقه شدیدا متخاصم جهان میدهد در حالی که کل این برنامه میتواند خود ریاض را هم تشویق به همان نوع رفتار تهاجمی بی ثبات کنندهای که از آن اجتناب دارد، کند. از نظر اساتید روابط بینالملل این پدیده به عنوان یک تله گذاری معرفی میشود که در آن دولتی که یک ارباب امنیتی قدرتمند دارد دست به سیاستهای پر ریسکی که در حالت معمول انجام نمیداد میزند. در این حالت عربستان همچون یک نوجوانی است که دائما دردسر درست میکند، چون میداند والدینش صرف نظر از هر کاری که او کرده، او را نجات میدهند. وقتی آمریکا به عنوان یک ابرقدرت غلام حلقه به گوش عربستان باشد، محمد بن سلمان دیگر انگیزهای برای خویشتنداری و عملگرایی به خرج دادن در بطن سیاست خارجی عربستان نخواهد داشت.»
در ادامه این مطلب آمده است: «حامیان توافق دفاعی آمریکا-عربستان تاکید دارند که چنین توافقی قرار نیست تعهدی همچون بند پنج اساسنامه ناتو با موضوع دفاع دسته جمعی که حمله به یک عضو ائتلاف را حمله به همه ائتلاف میداند باشد. این نکته خوبی است، چون سنای آمریکا هم بعید است که یک چنین تعهدی را تصویب کند. اما ممکن است عربستانیها به آن صرفا به چشم یک تمایز که هیچ تفاوتی با اصل موضوع ندارد نگاه کنند به ویژه اگر که هزاران سرباز آمریکایی به موجب آن برای مدتی طولانی در خاک عربستان استقرار پیدا کنند. در یک چنین سناریویی دیگر برای آمریکا شدیدا دشوار خواهد بود که اگر به عربستان حمله شود، به چنین حملهای پاسخ ندهد. انتخاب دیگر در یک چنین سناریویی برای بایدن یا هر رئیس جمهور آینده دیگر آمریکا ناخوشایند خواهد بود: او یا باید پاسخ نداده و روابط آمریکا-عربستان را تضعیف کند یا پاسخی شدید داده و خودش را وارد جنگی که از آن اجتناب دارد، کند.»
این تحلیلگر عنوان میکند که برخی دیگر مدعی هستند توافق دفاعی عربستان-آمریکا دربر دارنده تعهد به «دفاع دوجانبه» است یعنی اگر در جایی از منطقه آمریکا مورد حمله قرار بگیرد عربستان در مقام دفاع از واشنگتن بر میآید، اما این مهمل است، چون اتفاقات معاصر نشان دادهاند عربستان مایل است که بیشتر عاید خودش شود و کمتر عاید دیگران کند و تجربه جنگهای اخیر آمریکا در منطقه همچون در عراق یا در قالب به اصطلاح ائتلاف مبارزه با داعش، نشان داده که عربستان در رابطه با تمامی این جنگها همواره خودش را در حاشیه قرار داده است.