ایران عزیز ما دارای یک موزاییک قومیتی است که در سرتاسر کشور پراکنده شده و در سیصد سال گذشته مشکلات عدیدهای را پشت سر گذاشته که بخش عمده آن به خاطر نبود یک ساختار سیاسی یکپارچه، نبود سیستم اطلاعاتی امنیتی قوی و عدم وجود اندیشکدههای سیاسی اجتماعی جهت اقناع افکار عمومی و نهادینه کردن گفتمان صحیح و قابل هضم برای عموم جامعه بوده است.
سروش زادعلی؛* در حال حاضر سطوح کلان سیاسی کشور به سوی یکدست شدن گذار کرده است این موضوع زمانی میتواند عملکرد مثبتی را در پی داشته باشد که نخبگان سیاسی، اجتماعی بکار گرفته شوند که منافع کشور را بر منافع شخصی و حزبی خود ارجح دهند، نه اینکه کسانی به کار گرفته شوند که در ظاهر ادعای میهن پرستی دارند، ولی عملکردشان متضاد با منافع ملی و منافع مردم باشد.
وحدت رویه، ضدیت با فساد و هوش بالا سیاسی اجتماعی میبایست با به کار گرفتن نخبگان جوان که تفکرات ملیگرایانه دارند در ساختار سیاسی، اجتماعی کشور نهادینه شود تا بتوانیم نقش تمدنی خود را به عنوان اصیلترین تمدن غرب آسیا در صحنه بینالملل ایفا کنیم.
بعضاً از افرادی که در سمتهای مهم تصمیمگیری مسئولیت دارند نظراتی شنیده میشود که نظم فکری جامعه که میبایست در قالب ملیگرایی سوق داده شود را تضعیف میکند. پیگیری موضوعاتی همچون آموزش به زبان مادری، تشکیل فراکسیون قومی مذهبی که در مجلس دنبال میشد، همچنین موضوع بومیسازی و بومیگرایی که در سطح شهرستانها و استانها در ساختار سیاسی اداری کشور در حال پیاده سازی است قطعاً در میان مدت و بلند مدت موجب تضعیف همبستگی و انسجام اجتماعی در کشور خواهد شد و در نهایت موجب خدشه به امنیت ملی کشور خواهد شد.
فارسی، زبان رسمی کشور است و اصالت آن موجب شده زبان ماندگار بماند و یکی از ابزارهای قدرتمند در حفظ انسجام، همبستگی و نزدیک شدن اقوام و مذاهب در سرتاسر کشور شود.
زبانها، لهجهها و آداب و رسوم اقوام مختلف ایران عزیزمان محترم هستند، اما باید این نکته را مد نظر قرار داد که زبان فارسی زبان رسمی کشور است و هر اقدامی در جهت کمرنگ شدن آن موجب شکاف و تضعیف انسجام و همبستگی ملی در بدنه اجتماعی کشور خواهد شد. اینها اهدافی است که در بیست سال گذشته بصورت جدی اندیشکدهها و دستگاههای اطلاعاتی دشمنان وجودی ایران یعنی محور عبری عربی غربی با جدیت دنبال کردند و در چهار گوشه ایران عزیزمان جریانهای جداییطلب را سازماندهی کردند تا بتوانند به خیال خامشان موجب تجزیه کشور شوند.
اندیشکدههای محور غربی و دستگاههای اطلاعاتی دشمنان ایران موضوع جداییطلبی و گروههای تجزیه طلب را آشکارا حمایت نمیکنند، ابتدا یک موضوع کوچک را مطرح میکنند و آن را جا میاندازند سپس موضوع کوچک دیگری را علم میکنند و آنقدر این کار علم کردن موضوعات کوچک و جا انداختن آن را انجام میدهند تا آرام آرام به هدف بزرگتر خود دست پیدا کنند و از تکنیک قورباغه پخته استفاده میکنند. بدین گونه که ابتدا موضوعاتی از این دست همچون بومیسازی در نهادهای شهرستان و استان، ایجاد فراکسیون قومی، مذهبی و تدریس به زبان مادری را تبلیغ میکنند سپس فدرالیسم و در نهایت جداییطلبی و تجزیه که هدف اصلی آنها است را عمل میکنند و متاسفانه برخی از مسئولان هم دانسته یا نادانسته با دنبال کردن این خواستهها در زمین آنها بازی میکنند.
در نقاط مرزی و در جاهایی که قومیتها زندگی میکنند امکانات نسبت به بخشهای مرکزی کشور کمتر است این یک واقعیت است که وجود دارد و باید بررسی شود و در جهت رفع چنین تبعیضاتی گام عملی برداشته شود مردم شریف این نواحی باید این نکته را مد نظر قرار دهند که ملیگرایی و توسعه، متغییرهایی هستند که رابطه معنادار و مستقیمی با هم دارند بدین معنی که هرچه ملیگرایی در این مناطق بیشتر باشد قطعاً توسعه نیز بیشتر خواهد بود.
جان کلام مطرح شدن آموزش به زبان قومی، تشکیل فراکسیون قومی مذهبی و بومیسازی که بعضا واژه سفیدی شده است که قومیت گراها پشت آن قایم میشوند و صحبتهایی از این دست در سطوح میانه و کلان ساختار سیاسی کشور که باید دید عمیق و ملیگرایانه بیشتری داشته باشند با وجود توطئههای دشمنان وجودی کشور یعنی محور عبری عربی غربی میتواند بازی در زمین دشمن باشد لذا میبایست به موضوع نفوذ و اقدامات تجزیه طلبانه دقت بیشتری گردد.
* پژوهشگر سیاسی اجتماعی ایران