امروز تغییر برخی از مفاهیم در خصوص انتخابات درحال شکلگیری است، برخی از افراد این گونه القا میکنند که باید در انتخابات خنثی بود و یا حتی آن را تحریم کرد، این گونه رفتارها صدمات فراوانی به سرمایههای انسانی کشور وارد خواهد کرد؛ در این نقطه نقش دانشگاه و کمک اساتید برجسته خواهد شد. بخشی از جهاد تبیین و معرفی این شرایط بهعهده دانشگاه است و اصولاً دانشگاهی که در این شرایط احساس تکلیف نکند، باید علامت سؤال برایش گذاشت!
به گزارش تسنیم، دانشجو اگر بداند که آینده کشور در دست اوست، در میدان حضور خواهد داشت و از سوی دیگر دانشگاه تراز نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی کشور حساس است و در این شرایط میدان را خالی نخواهد کرد، به همین خاطر برای بررسی بیشتر این مسئله با توجه به نزدیکی به انتخابات مجلس شورای اسلامی با فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه تربیت مدرس به گفتگو نشستیم که متن آن را در ادامه میخوانید:
آقای دکتر، شما در دو مقطع، ریاست دانشگاه تربیت مدرس را بهعهده داشتید و سالها جزء مدیران وزارت علوم بودید، بهعقیده شما فضای فعلی دانشگاه چه از نظر سیاسی و چه فرهنگی چگونه است؟ آیا با تنزل محیط دانشگاه روبهرو هستیم یا خیر؟
در دانشگاهها همیشه چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب به جز در شرایطی که مسائل حاد سیاسی بوجود میآید، معمولاً چیزی نزدیک به فعالیت ۱۰ درصد دانشجویان در حوزه سیاسی خیلی به نظر زیاد میآید؛ بنابراین اگر تشکلها را نگاه کنید تعداد اعضایشان خیلی زیاد نیست. هیچ وقت اینطور نبوده که همه دانشجویان در همه تشکلهای دانشگاه فعالیت داشته باشند. بحثهای اقتصادی که در کشور بوجود آمده است و تنگناهای اقتصادی که به خاطر خصومت دشمنان ایران به کشور تحمیل شده است تأثیراتش را روی زندگی روزمره مردم گذاشته است.
من الآن یک عضو هیئت علمی دارم که دریافت ماهانهاش ۱۵ میلیون تومان است، بعد اجاره خانه این عضو هیئت علمی ماهی ۲۵ الی ۳۰ میلیون تومان است و جلوی من گریه میکند که "من کشورم را دوست دارم، میخواهم به کشورم خدمت کنم؛ اما به من از خارج از کشور پیشنهاد میشود که با حقوق ماهانه ۴ هزار دلار به آنجا بروم. "، این مسائل روی روحیه اساتید دانشگاهی ما تاثیر میگذارد و نتیجه این تأثیر روی دانشجویان خود را نشان میدهد.
الان با نسلی از جوانانی مواجه هستیم که نیاز به شغل و مقرری ماهانه معقول دارند. این مسائل الان زیر سوال است و یکی از علل آن هم تحریمهای فلج کننده بوده. تا زمانی که در مسائل اقتصادی و ایجاد شغل نتوانیم مشکلاتشان را حل کنیم؛ نباید از آنها انتظار کنشگری سیاسی و فرهنگی داشته باشیمچرا که به عقیده من این انتظار معقول نیست
کنشگری فرهنگی زمانی محقق میشود که از یک انسان فرهیخته انتظار این نوع کنشگری را داشته باشیم که حداقلهای زندگی آن در جامعه فراهم شده باشد.
مسئله بعدی، فضای مجازی است که با الگوریتمهای خود روی ذهن جوانان ما تاثیر میگذارد آن هم با این محوریت که همه اتفاقات و امکانات خوب در خارج از کشور وجود دارد و هرچه ضعف و اتفاقات بد است مربوط به داخل کشور میشود. این امر باعث بالا رفتن توقع جوانان ما شده است. زمان ما جوانان انتظار داشتند تا بعد از ۳۰ سال به یک واحد ۸۰ متری دست پیدا کنند؛ اماجوانان ما انتظار دارند همین الان این امکانات برایشان فراهم باشد.
من خاطرم هست وقتی ازدواج کردم در یک اتاق ۱۲ متری بههمراه همسر و فرزندم زندگی میکردیم و راضی هم بودیم، جوانان امروز باید بدانند انتظاراتشان را معقولانه بیان کنند.
درآوردن پول حلال یکشبه به دست نمیآید و به تدریج رخ میدهد. منطق حاکم بر کنشگریهای سیاسی و فرهنگی ما دستخوش مسائل اقتصادی در کشور و در داخل دانشگاهها شده است؛ بنابراین واضح این را عرض کنم اگر شما امروز در دانشگاهها شاهد عدم تمایل دانشجویان برای فعالیتهای سیاسی هستید به خاطر دلایلی است که توضیح دادم.
اگر میبینید برخی مردم تمایل یا رغبت برای حضور در انتخابات ندارند به نظر من به خاطر این نیست که مثلاً شورای نگهبان چه کسانی را تایید یا رد کرده است. نقش موثر این عامل این است که وقتی شخص رای میدهد، این رای منجر به آینده بهتر برای او شود.
همانطور که مقام معظم رهبری اشاره کردند، یکی از اصلیترین مشکلات ما الان مسائل اقتصادی در کشور است؛ لذا انتظار خیلی غیرمترقبهای نمیتوانیم از حضور مردم برای انتخابات داشته باشیم.
ما دوست داریم که حضور حداکثری پای صندوقهای رأی را شاهد باشیم، اما تا وقتی که این مشکلات اقتصادی حل و فصل نشود نمیتوان این انتظار را داشت. این حضور شاید با وجود شرایط فعلی با ایجاد یک موج احساسی و سیاسی باعث ترقیب مردم برای حضور در انتخابات شود. اگر این موج ایجاد شود، شاید تا ۶۰ درصد هم شاهد حضور مردم باشیم، اما در غیر این صورت مثل سایر کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، هلند و ... شاهد حضور ۳۰-۴۰ درصدی مردم خواهیم بود.
انتظار ما برای این انتخابات، حضور حداکثر مردم است، زیرا ایران در حال پیدا کردن جایگاه خود در نظام نوین بین المللی است و یکی از راهکارهای بلند مدت ما که به انتخابات ریاست جمهوری آینده میرسد؛ این است که هیئت محترم دولت که در رأس آن یک رئیس جمهور فرهیخته و توانمند قرار دارد فکر اساسی برای تغییر وضعیت معیشت مردم کنند و به آنها اعلام کنند که وضعیت چه زمانی بهتر خواهد شد. مثلاً بگویند سیاستشان برای جلوگیری از افزایش برابری ارز و ریال چیست؟ آیا سیاستی برای کاهش ارز دارند؟
اگر چنین تصمیمی نداشته باشند وضعیت اقتصادی کشور قابل بهبود نیست. هرچند که ایجاد تولید یکی از راههای بهبود امور اقتصادی است، اما سیاست اصلی دولت باید بر عدم افزایش قیمت ارز در کشور باشد و باید با کمک فرمولها، راهکارهای مالی معاملاتی، راهکارهای حسابداری و علوم مدیریتی؛ فضا به نحوی باید مدیریت شود که خود به خود قیمت ارز کاهش پیدا کند. به عقیده من باید قیمت ارز تا ۲۵ هزار تومان کاهش پیدا کند نه اینکه ۵۰ هزار تومان باشد. عملکرد دولت قبل در این قضیه بسیار مقصراست و دولت فعلی نیز برای کنترل این قضیه هنوز نتوانسته است کاری انجام دهد. باید این مسائل را به مردم گفت چرا که در صورت بیان درست این مشکلات و چگونگی اقدامات دولت برای رسیدگی به آنها اعتماد مردم بازخواهد گشت.
بالاخره باید برای این قضایا فکر کرد. چه کسانی باید برای این مسائل فکر کنند؟ خوب ما اتاق فکر وزرا و مسئولان دولت هستیم. چرا به ما رجوع نمیکنند؟ چرا در دولت آقای روحانی و چه در این دولت نمیآیند مشکلات کشور را با ما مطرح و همکاری بخواهند؟
باید به طور مثال ۱۰ متخصص ایرانی و ۱۰ متخصص خارجی را دور هم جمع کنند و به آنها حقوق و مزایا بدهند تا بتوانند جواب حل مشکلات کشور را دربیاورند. پیدا کردن همین جواب، یک پروسه عظیم است. پس میطلبدهمانطور که در حوزه مسائل دفاعی، موشکی و نظامی اینطور رشد کردیم، در حوزه اقتصادی هم همینگونه باشیم. ما در دانشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس افرادی را داریم که به شدت میتوانند برای پیدا کردن راه حل این مشکلات به دولت کمک کنند. ما میتوانیم افراد نخبه را از همه دانشگاهها برای حل این مسئله بسیج کنیم تا گرههای اقتصادی را بگشاییم.
در حال حاضر چه کسی مسئول وضعیت اقتصادی فعلی جامعه است؟ وزرا و مدیران مسئول را بیاوریم از آنها سوال کنیم چرا با ذهن و فکر مردم اینگونه بازی میکنید؟ این چه بروکراسی است که جلوی طرحهایی مثل مولدسازی که مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده است را میگیرد؟
الان بعد از گذشت دو سال تازه زمینهای مولدسازی را دریافت کردهایم. این سیستم سیستمی نیست که بتوان طییک ماه مشکلاتش را حل کرد، باید ساختار آن درست شود. آقای رئیس جمهور هم در یکی از سفرهای اخیر خود به بحث بروکراسی موجود انتقاد کردند. اما مسئولیت حل همین مسائل بروکراسی نیز برعهده دولت است و من به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه امیدم به رئیس جمهور برای حل این مسائل بسیار زیاد است. حرکتها و توفیقات خوبی در حوزه سیاست خارجی رخ داده است و به نظر میرسد این اتفاقات خوب باید توسط وزیر امور خارجه به صورت واضح برای مردم بازگو شود. اینکه اگر به بریکس رفتیم، تاثیرش روی اقتصاد کشور چه خواهد بود؟
یکی از ضعفهای ما این است که اگر کاری در راستای بهبود معیشت و اقتصاد مردم رخ میدهد خیلی اوقات به صورت حرفهای برای مردم رسانهای نمیشود.
ما عضو شانگهای شدیم و از آن حصر اقتصادی جدا شدیم، حالا باید برای مردم ترجمه کنیم که این عضویت چه اثراتی روی جامعه و سفره آنها دارد. حتی بیایند به مردم بگویند اثرات این اتفاق را ده سال آینده خواهنددید.
این حرفهایی که میزنم به این خاطر است که مردم و کسانی که این صحبتها را میخوانند پای صندوق رأی بیایند. در این بین اینکه نمایندگان مجلس ما چگونه فکر میکنند هم بسیار مهم است. ما باید به کسانی رأی دهیم که در مجلس به فکر اصلاح ضعفهای موجود در جامعه هستند. باید از کاندیداهای مجلس بپرسیم تصمیمشان برای وضعیت تورم در جامعه چیست؟ چه برنامهای داشته و در چه کمیسیونی قصد فعالیت دارید؟ اگر این اتفاق بیفتد آن وقت مردم برای شرکت در انتخابات تمایل نشان میدهند.
اگرچه دانشگاه تربیت مدرس به دلیل تمرکز بر تحصیلات تکمیلی کمتر وارد حواشی میشود، اما در سایر دانشگاههای دولتی هم تشکلها و انجمنها کمرنگ و بی رغبت شدند و ما بهطور کلی شاهد جنبوجوش دانشجویی در دانشگاهها نیستیم؛ دلیل آن بهنظر شما چیست؟ همچنین برنامه شما برای ایجاد شور و نشاط و استقبال دانشجویان از انتخابات پیشِرو در دانشگاهتان چیست؟
در دانشگاه تربیت مدرس این فضا باز بوده تا دانشجویان نقطه نظرات خود را بازگو کنند. دعوت از مسئولین مختلف با نگرشهای گوناگون سیاسی، کرسیهای آزاد اندیشی و بحث بر سر مسائل اساسی کشور میتواند به ایجاد شور و نشاط انتخاباتی در دانشگاه کمک کند. اما نمیتوانیم بگوییم که به طور مثال این فضا در دانشگاه ۱۰۰ درصد از چیزی که در جامعه وجود دارد بهتر است. خیر؛ شاید نهایتا ۱۰ درصد بهتر باشد. اما تفاوت ما با دانشگاههای دیگر در این است که دانشجویان ما بلوغ بیشتری دارند.
یکی از ایرادات سیاستی ما این بوده که بیشتر از اینکه در متن سیاست باشیم در حاشیه آن قرار داشتهایم. الان نیز انتخابات مجلس متن سیاست است و ما باید به این بپردازیم. در حاشیه این متن دعواهای سیاسی آنقدر ارزش ندارد که بخواهیم وقت صرف پرداختن به آنها کنیم.
وقتی کسی میخواهد حتی علیه نظام صحبت کند، اگر مطلب و انتقادی داشته باشد حاشیه درست نمیکند و حرفش را در متن کنشگری سیاسی بیان میکند اگر چنین نگرشی نداشته باشد آن میشود که در حیات دانشگاه فحش میدهد رفتارهای رکیک جنسی نشان میدهد وگرنه دانشگاه جای تعامل، بحث، صحبت و کنشگری سیاسی است.
دانشگاه جای تقابل و دعوا نیست بلکه جای تعقل است. چیزی که ما سال گذشته در دانشگاهها شاهد بودیم قطعاً کنشگری سیاسی نبود و این موضوع از دانشگاه به جامعه تسری پیدا نکرده بود بلکه از یک جامعه غیر دانشگاهی به داخل دانشگاه کشانده شده بود.
دانشگاه جایی است که حتی مخالفت هم با استدلال و منطق بیان میشود. انسانهای فرهیخته و دانشمند کنشگری شان با فحاشی نیست؛ بلکه با راهکارهای علمی همراه است.
دانشجویان ما به خاطر همان بلوغی که به آن اشاره کردم بیشتر در متن سیاست فعال بودهاند، حتی معترضین و مغتششین ما بهتر از جاهای دیگر رفتار کردند.
در دانشگاه تربیت مدرس نیزاز آن ۹۰ روز اغتشاش و درگیری، ۷۰ روز تحصن و تجمع داشتیم؛ اما ما با مدیریت آزادمنشانه خود سعی کردیم آن را به بهترین شکل مدیریت کنیم. ضمن اینکه اجازه فعالیتها و حرف زدنها را میدادیم خود دانشجویان، اعضای هیئت علمی و کارمندان نیز میدانستند که حفظ شأن دانشگاه مساوی با حفظ شأن خودشان است و بسیاری از کارهایی که اغتشاشگران در دانشگاههای دیگر میکردند در دانشگاه تربیت مدرس نمیکردند. در واقع یک خودکنترلی برای این قضیه در بین دانشجویان دانشگاه ما وجود داشت.
الان نیز این فضا باز است، معاونت دانشجویی ما در این زمینه فعال و پیگیر فعالیتهای تشکلها و انجمنهاست. توصیه من به جامعه دانشگاهی این است که در چه از زمان شاه و رضا شاه و حتی قاجاریه و چه حتی الان یکی از عوامل موثر کنشگری سیاسی حضور در انتخابات است. با نرفتن به حوزه انتخابات مثل این میماند که به همه بگوییم حرفی برای گفتن نداشته و استدلالی برای بیان کردن نداریم. وقتی پای صندوق رأی نیاییم یعنی استدلال بقیه را جایگزین استقلال خود کردهایم.
درب دانشگاه تربیت مدرس بهروی کاندیدهای انتخابات مجلس بازخواهد بود؟
هر کدام از کاندیداهایی که حرفی برای گفتن دارند و شأن و شئونات دانشگاه را رعایت کنند ولو از هر جناحی که باشند؛ امکان حضور در دانشگاه تربیت مدرس را خواهند داشت و در قالب گفتگو برنامههای خود را برای مردم شرح دهند و به سوالات دانشجویان پاسخ داده و روشن کنند که هدف آنها برای حضور در مجلس آینده چه خواهد بود.
من همان موقع هم گفته بودم اگر به من تکلیف نشود قبول نمیکنم و من براساس تکلیف عمل کردم، همان موقع هم به من گفتند "اگر آقای احمدینژاد به تو تکلیف کند قبول میکنی؟ "، من گفتم "من تکلیفم را نه از آقای احمدینژاد یا آقای هاشمی نمیگیرم، من تکلیفم را از مقام معظم رهبری میگیرم".
روند تحول دانشگاه آزاد در دوره فعلی را چطور میبینید و نظرتان در این خصوص چیست؟
من نه به دلیل خواست خودم بلکه به خواست مسئولینی که بعد از من روی کار آمدند خیلی دخالتی در امور دانشگاه نداشتم. گرچه اکثریت قاطعی از دانشجویان، اعضای هیئت علمی و کارکنان دانشگاه آن یک سال و نیمی که من در آنجا کار میکردم را به عنوان دوران طلایی دانشگاه آزاد تلقی میکردند. آن زمان فکر میکردند اگر کسی که ۳۰ سال است ریاست دانشگاه آزاد را برعهده دارد برود، دانشگاه از هم خواهد پاشید، اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه رضایت مندی بسیار خوبی را هم ایجاد کرد و فرهنگ تواضع و خشوع دوباره در دانشگاه آزاد جاری شد و آن شکل و شمایل امپراتوری را از مجموعه دانشگاه آزاد خارج کرد و در واقع برخی افکار در این خصوص اصلاح شد.
از آن موقع که من از ریاست دانشگاه آزاد رفتم، اما هنوز عضو هیئت امنای آن بودم دیگر نگذاشتند خیلی به امور دانشگاه ارتباطی داشته باشم. آن زمان آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد بودند و موقعی من را برای جلسه هیئت امنا دعوت میکردند که یا دعوتنامه بعد از برگزاری جلسه به دست من میرسید یا کلاً جلسه برگزار میشد و من از آن اطلاعی نداشتم! بعد از آن نامه زدند که "آقای دکتر دانشجو بهعلت چندین جلسه عدم حضور در جلسات هیئت امنا موجب شدند تا عذر ایشان را بخواهیم. "، گاهی حتی یک ساعت مانده به برگزاری جلسه به من اطلاع میدادند و گاهی من تا خودم را به جلسه برسانم جلسه تمام شده بود و من از آنجا به بعد فهمیدم که نمیخواهند من در دانشگاه آزاد باشم، چون در زمان ریاست من در دانشگاه آزاد دولت عوض شد اعتقاد داشتند "کسی که همسو با سیاستهای ماست روی کار بیاید"، و درست هم میگفتند.
چرا، چون شما در دولت قبل از آقای روحانی سمت داشتید؟
بله من یک آدم اصولگرا هستم و آنها یک دولت اصلاح طلب بودند و طبیعی بود که بخواهند یک فرد اصلاح طلب روی کار باشد. من هم نمیتوانستم خواستههای آنها را پاسخ دهم و لذا از دید آنها این تصمیم درست بود. اما از دید من اشتباه بود چرا که باید صبر میکردم بعد از پایان دوره ریاست من فردی را جایگزین کنند. من استعفا ندادم.
در دوره ریاست شما آیا بهعقیده خودتان کار شاخصی برای دانشگاه آزاد انجام دادید؟
به زعم همه کسانی که دانشگاه آزادی هستند هم از بعد علمی و هم آموزشی و تحقیقاتی، آن دوران دوران طلایی بود. حتی وضعیت معیشت کارمندان و اعضای هیئت علمی نیز بهبود یافته بود. شاید صدها رشته بود که وزارت علوم آنها را تایید نکرده بود؛ اما ما همه استانداردهایی را که برای تایید رشتههای دانشگاه آزاد نیاز بود، فراهم کردیم و وقتی دیگر من ریاست دانشگاه آزاد را برعهده نداشتم؛ حتی یک رشته هم بدون مجوز در این دانشگاه وجود نداشت. یعنی همه استانداردها را به جایی رسانده بودیم که مجوز وزارت علومبرای رشتهها گرفته بودیم. به زعم نظر شخص مرحوم آیت الله رفسنجانی، محسن هاشمی وآقای دکتر توفیقی، وضعیت آموزش و پژوهش دانشگاه در دوره ریاست من خوب بوده است؛ اما عقیده آنها این بود که باتوجه به جابهجاییدولت بهتر است کسی سر کار بیاید که بیشترین همسویی را با دولت آقای روحانی داشته باشد.
با توجه به اینکه دانشگاه تربیت مدرس دانشجویان ارشد و دکتری دارد، میزان میل به مهاجرت و یا اپلای در میان دانشجویان دانشگاه شما چقدر است؟ در این بین بحثی را هم تحت عنوان تشویق اساتید به مهاجرت و رفتن دانشجویان داریم؛ آیا چنین چیزی در دانشگاه شما مشاهده شده است؟
دو تا مسئله اینجا مطرح است. اینکه چه تعداد از دانشجویان یا اعضای هیئت علمی ما میل به مهاجرت دارند و دیگری، اساتیدی هستند که دانشجویان را برای رفتن تشویق میکنند. ما قسمت دوم را در دانشگاه تربیت مدرس نداشتیم یا اگر هم بوده همان موارد محدود هم با برخورد مسئولین دانشگاه مواجه شده است.
اما دانشجویان و اعضای هیئت علمی که میل به مهاجرت دارند در دانشگاه ما همزیاد هستند. همانطور که در ابتدای صحبتهایم به حقوق ۱۵ میلیونی اعضای هیئت علمی اشاره کرده و گفتم حتی کفاف اجاره خانه آنها را هم نمیدهد؛ اینجا هم تاکید میکنم که اگر به این اساتید پیشنهادهای بهتری شود طبیعی است که به رفتن فکر خواهد کرد. دانشجویان هم اگر احساس کنند که با اپلای کردن به خارج از کشور آینده بهتری همراه با امنیت شغلی و درآمد معقول خواهند داشت این کار را خواهند کرد. بخشی از این موج رفتن هم به تاثیر و تبلیغات دشمن برای ایجاد یاس و ناامیدی در جامعه مربوط میشودکه به مردم القا کند ایندهای ای در کشور نخواهند داشت.
این باعث میشود هیچ کدام از توفیقات، موفقیتها و تلاشهای کشور در حوزههای مختلف دیده نشود یا کمتر دیده شود. چرا میگویند در این کشور امیدی نیست؟ اگر همین الان جوانانمان را برای هر حوزهای در کشور به کار بگیریم ده سال دیگر قطعا در صدر آن حوزه در دنیا قرار خواهیم داشت. به طور مثال تا ۳۰ سال پیش ما نمیتوانستیم پلهای خود را بسازیم، اما الان طراحی، اجرا و ساخت تمامی پلها به دست متخصصان داخلی کشور انجام میشود؛ بنابراین ما باید باایجاد امیدنسبت بهبرنامه تزریق ناامیدی در کشور مقابله کنیم. بستر مشکلات معیشتی در حال حاضر تنها چیزی است که میتواند این تزریق ناامیدی را بیشتر کند.
الان دغدغه دانشجوی دکتری که سال آخر خود را میگذراند، بعد از فارغ التحصیلی این است؛ آیا در کشور شغل و درآمد خواهد داشت؟ اینجا حقوقش چقدر خواهد بود و اگر به خارج از کشور برود چقدر؟ ما باید با دقت بیشتری این مسئله را حلوفصل کنیم. مهمترین عامل برای بهبود وضعیت اقتصاد کشور افزایش ارزش پول ملی بهصورت غیردستوری است، البته که این افزایش یکمرتبه رخ نخواهد داد؛ اما باید تدریجی و دائمی باشد. من تصورم این است که با اتخاذ سیاستهای درست طی یک سال و نیم میتوانیم این مشکل را مدیریت و حل کنیم.