bato-adv
سرزعیم:

به اندازه دور کره زمین در ایران لوله کشی گاز انجام دادیم!

به اندازه دور کره زمین در ایران لوله کشی گاز انجام دادیم!
«در کشور ما پول در حال غلط هزینه شدن است. باید بگوییم مردم ما اشتباه کردیم، باید الگوی رفتاری، مشاغل، محل خانه ها، شرکت‌ها و الگو‌های ساخت ساختمان را عوض کنیم تا بهره ورتر باشد و از درون آن رشد اقتصادی ایجاد شود. این قضیه، همیشه با مقاومت روبرو است. واقعا از مقاومت‌ها درمقابل افزایش سن بازنشستگی تاسف خوردم. چرا افراد را زود بازنشسته کنیم تا درخانه بخوابند و حقوق بگیرند!»
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۷ - ۲۴ دی ۱۴۰۲

علی سرزعیم با تاکید بر اینکه تخصیص غیربهینه، معمای توسعه نیافتگی ایران است، گفت: منابع را باید به گونه‌ای متفاوت تخصیص دهیم، اما متاسفانه هر اقدام درستی می‌خواهد انجام شود، انبوهی از فضاسازی‌های رسمی و غیررسمی در کشور شکل می‌گیرد. در این شرایط، جو اجتماعی به سمتی می‌رود که حاکمیت از انجام هر تغییری علیل شود. فضای رسانه‌ای و همه، علیه تغییر بسیج می‌شوند و بعد نیرو‌های امنیتی می‌گویند دست به چیزی نزنید، نارضایتی و اعتراض ایجاد می‌شود! و آن‌ها هم مانع اصلاح و بازتخصیص می‌شوند.

به گزارش جماران، علی سرزعیم، که در نشست «موقعیت توسعه در ایران» و در «آکادمی دانایان»، و با حضور و مدیریت حسین عبده تبریزی، سخن می‌گفت، با بیان اینکه توسعه را می‌توان با مفهوم «رشد اقتصادی» پیوند زد، تصریح کرد: هر چند توسعه چیزی بیشتر از درآمد بالا است، اما یک جامعه فقیر، قطعا نمی‌تواند توسعه یافته باشد و حداقل باید درآمد بالایی داشته باشد. در کشور‌های توسعه یافته، افراد بیشتر، مولدتر و اثربخش‌تر کار می‌کنند و مجموعه فعالیت‌های افراد در جامعه، یکدیگر را خنثی نمی‌کنند، بلکه گویا برداری هستند که یکدیگر را تقویت می‌کنند و هم جهت می‌شوند.

کشور‌ها یا با کار زیادِ مولدِ اثربخش به رفاه می‌رسند یا در فقر و بدبختی غوطه ور هستند

وی با بیان اینکه در تجربه جوامع دو تعادل می‌شود درنظر گرفت، جوامعی که سخت کار می‌کنند و رفاه خوبی هم دارند، مانند آمریکا و آلمان و جوامعی مانند آلبانی که چندان به خود زحمت نمی‌دهند و در عین حال رفاهی هم ندارند، گفت: کشور‌های عربی، در این میان استثنا هستند که پول نفت زیادی دارند، کار نمی‌کنند، اما در عین حال رفاه زیادی دارند، این استثنا را نمی‌شود قاعده دانست؛ بنابراین کشور‌ها یا با کار زیادِ مولدِ اثربخش به رفاه می‌رسند یا در فقر و بدبختی غوطه ور هستند.

این اقتصاددان، ادامه داد: سیستم اقتصادی که در دهه ۴۰ ایجاد شده بود، ما را به سمت اجرای سیستم اول می‌برد، همانطور که در تجربه نسل قبل، زندگی همراه با نظم و تلاش را شاهد هستیم. جامعه در حال حرکت به سمت ایجاد تعادل نوع اول، یعنی سخت کوشی و رفاه بود. دهه ۵۰، پول نفت این تعادل را برهم زد. یک باره پول شدید وارد شد و اقتصاد ما را دگرگون کرد و بلافاصله با وقوع انقلاب، کل آن جریان به هم خورد.

بعد از انقلاب ما به سمت الگوی کشور‌های توسعه نیافته حرکت کردیم

سرزعیم، با بیان اینکه بعد از انقلاب ما به سمت الگوی کشور‌های توسعه نیافته حرکت کردیم، اضافه کرد: حکومت به تدریج شروع به امتیاز‌های اقتصادی دادن، کار کمترطلبیدن، ایجاد اثربخشی پایین‌تر و غیرمولد بودن کرد. اما در کوتاه مدت، به دلیل پول نفت، رفاه تا حدی پایین نمی‌آمد. پول نفت تا جایی، سعی می‌کرد کاهش رفاه ناشی از کار کم را جبران کند، اما از جایی به بعد، شرایط تغییر کرد. اکنون ما به سمت تعادل منفی سوق پیدا می‌کنیم، جامعه‌ای که کم کار می‌کند، مولد نیست و کار‌ها اثربخشی ندارند و بسیاری از آنها، یکدیگر را خنثی می‌کنند.

الگوی ما باید ژاپن باشد و نه قطر و امارات

وی گفت: نیرو‌های سیاسی، خصوصا اپوزسیون‌های برانداز، این الگو را بسیار ترویج می‌کنند که الگوی ما باید کشور‌های عربی باشند، پول نفت و گاز داریم و رفاه ما باید مانند قطر و امارات باشد. در صورتی که این شعاری غلط است. ما نیابد چنین وعده‌ای به جامعه بدهیم، بلکه باید بگوییم ما باید به سمت ژاپن شدن حرکت کنیم، کشوری که تلاش کرده و هنوز هم تلاش می‌کند. سن بازنشستگی‌شان را به ۷۵ سال برده اند. آن‌ها با سختکوشی توانستند به میوه توسعه برسند، نه اینکه جامعه را تحریک کنیم، وعده دهیم که می‌خواهیم قطر شویم! هیچ کاری نکنیم، نفت بفروشیم و به توسعه برسیم! حتی برخی در یادداشتهایشان می‌نویسند که اگر رابطه ما با آمریکا اصلاح شود، همه مشکلات حل خواهند شد و به رفاه می‌رسیم! این تصور از اساس غلط است.

پیام‌های غلطی به جامعه می‌دهیم

این تحلیلگر اقتصادی، تاکید کرد: توسعه یعنی سخت کوشی. در کشور‌های اروپایی، دانشجویان به مراتب از دانشجویان در ایران بیشتر درس می‌خوانند. در همه سطوح، کارمندان و کارگران، به مراتب سخت کوش‌تر هستند. سیستم به شدت رقابتی است. بیکاری پنهان در ادارات ما را ببینید! در حالی که در کشور‌هایی مانند هلند و آلمان شدت و جدیت کار بسیار بیشتر است. اما ما پیام‌های غلطی به جامعه می‌دهیم.

در ایران، استاد بی سواد باشد، اما سیاسی نباشد، اخراج نمی‌شود!

سرزعیم گفت: در ایران، استاد بی سواد باشد، اما با سیاست کاری نداشته باشد، غیرممکن است اخراج شود! دانشجویی که به سیاست کاری نداشته باشد، درس نخواند هیچ مساله‌ای برایش پیش نمی‌آید. در حالی که در کشور‌های توسعه یافته، کسی که تلاش نمی‌کند، حتما تنبیه می‌شوند.

وی با بیان اینکه در هر جامعه‌ای عده‌ای هستند که به دلیل تربیت خانوادگی، تلاش می‌کنند و می‌خواهند مفید و مولد باشند، اقلیتی هم هستند که همیشه می‌خواهند از کار فرارکنند و با بی هنجاری، گذران زندگی کنند، یادآورشد: این اقلیت، تعیین کننده سمت و سوی جامعه نیستند.

اکثریتی در میانه طیف هستند که تعیین می‌کنند جامعه به کدام سمت و سو حرکت می‌کند. کل جامعه با هم به این جمعبندی می‌رسند که سخت کوش باشند یا اینکه بگویند مملکت روی هوا است، کار را رها کنیم، در این شرایط جامعه می‌تواند با هر دو سو هماهنگ شود، نقش حاکمیت در سوق دادن جوامع به سوی این تعادل‌ها مهم است. حاکمیت، با رفتار، انتخاب و تصمیمات خود سیگنال‌هایی می‌دهد که کمک می‌کند جامعه به سمت یکی از این دو تعادل سوق یابد و حول آن هماهنگ و متشکل شود.

با اینکه پول نفت داشتیم، از متوسط جهان هم رشد کمتری داشته‌ایم

وی خاطرنشان کرد: اگر شایسته سالاری در سطح کلان رعایت نشود، درسطوح خرد، هیچ صنفی انگیزه کار جدی نخواهد داشت؛ اما اگر مردم ببینند در سطح حاکمیت شایسته سالاری، ارزیابی و سختگیری جدی است و تنبیه و تشویق وجود دارد، به سطوح دیگر انعکاس خواهد یافت. ما بعد از پایان جنگ، به طور متوسط ۳.۸ درصد رشد داشته ایم، این در حالی است که کشور‌های درحال توسعه معمولا بالای ۴ درصد رشد داشته اند. این ارقام نشان می‌دهند که ما با اینکه پول نفت داشتیم، از متوسط جهان هم رشد کمتری داشته ایم.

سرزعیم به رغم درآمد ارزی خیلی بالا که حدود هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار بوده، چنین رشد پایینی ایجاد شده است، یادآورشد: برای تحلیل علت این رشد پایین، انواع توجیه‌ها مطرح می‌شود؛ برخی فساد، خروج سرمایه، هزینه منطقه ای، تبلیغ دین و ... برای این مساله مطرح می‌شود. اما این مسائل کوچکتر از آن هستند که بتوانند حجم مشکل را نشان دهند. نمی‌شود کل مشکل را به این هزینه ها، فروکاست. این تحلیلها، توجیهات ساده، روایت پذیر، قابل گفتگو با توده مردم و ممکن کننده بسیج سیاسی هستند، اما این توجیهات نمی‌توانند مساله اصلی را توضیح دهند.

تخصیص غیربهینه، معمای توسعه نیافتگی ایران است

وی ادامه داد: توجیه درست مساله توسعه نیافتگی ما این است که این منابع زیاد، تخصیص غیربهینه پیدا می‌کنند. آنجا که نباید هزینه شوند، به کثرت تخصیص می‌یابند و آنجا که باید هزینه شود، هزینه صورت می‌گیرد. این سازوکار، معمای توسعه نیافتگی ما را توضیح می‌دهد. تخصیص‌ها به طور سیستماتیک غیربهینه است. اینگونه نیست که این تخصیص‌های غیربهینه اتفاقی انجام شوند؛ بنابراین باید فکر کنیم که چه خطایی وجود دارد که در بلند مدت این فاجعه و نتیجه نامعقول را ایجاد کرده است.

به اندازه دور کره زمین در ایران لوله کشی گاز انجام دادیم

این اقتصاددان با بیان اینکه اگر حاکمیت برای جهت دهی به سرمایه ها، سیگنال‌های غلط بدهد، مردم نیز رفتارشان را براساس سیگنال‌های غلط شکل می‌دهند و به سمت رفتار‌های نابهینه می‌روند، تاکید کرد: برای نمونه، ما انرژی گاز را با هزینه و زحمت استخراج کردیم و به اندازه دور کره زمین ما در ایران لوله کشی گاز انجام دادیم. به روستا‌های دورافتاده و کوچک گازکشی کردیم.

اوایل انقلاب، چون هنوز سیستم گذشته روی کار بود، فرهنگ اینکه در زمستان لباس گرم بپوشیم و شوفاژ روشن نکنیم، چون گران است، وجود داشت، اما ما این فرهنگ را به طور کلی نابود کردیم و چنان مصرف گاز بالا رفته که کمبود گاز پیدا کردیم. هر سیاست خارجی خوبی هم اگر داشته باشیم، امکان صادرات گاز نیست، چون تماما صرف نیاز داخل شده است. رشد مصرف گاز فزاینده است. سیگنال غلط می‌دهیم که گاز ارزان و فراگیر است، در حالی که اگر براساس ارزیابی‌ها، در آن مناطق پنل خورشیدی نصب می‌شد، به صرفه‌تر بود.

به جای گردشگری داخلی، بیشتر به گردشگری خارجی رونق دادیم

سرزعیم با بیان اینکه تک سرنشین بودن در دهه ۶۰ نماد رفاه و برخورداری بود، چرا که بنزین مانند امروز ارزان نبود، افزود: با بنزین ارزان، تک سرنشینی در خودرو‌ها را افزایش دادیم و در پی آن، گرفتاری‌های بعدی ایجاد شد. سال‌های سال، ارز مسافرتی و سوبسید برای سوخت هواپیما دادیم و به جای گردشگری داخلی، بیشتر به گردشگری خارجی رونق دادیم. حتی در سال تحریم، سال ۹۷، بیش از ۸ میلیارد دلار سفر خارجی داشتیم که به معنای خروج ارز از کشور است. این سیاست ها، با وضعیت اقتصاد ما سازگار نیست.

وی با بیان اینکه شهریه دانشگاه آزاد را سرکوب کردند یا دانشگاه‌های دیگر رایگان هستند و افراد به جای مهارت آموزی، به دانشگاه می‌روند، یادآورشد: در این شرایط، ما با پدیده انبوه تحصیل کردگان بیش از نیاز اقتصاد در این سطح توسعه مواجه هستیم. کارگاه‌های ما این میزان تخصص لازم ندارند. ما به جوشکار، نیاز بیشتری داریم تا مهندس مکانیک. ما افراد را در سرمایه گذاری عمرشان به این سمت سوق دادیم.

رفتار‌های خرد جامعه به دلیل سیگنال‌های پیوسته غلط کلان، نابهینه شده است

سرزعیم با بیان اینکه نرخ بهره در کشور ما آنچنان سرکوب شده که همه به دنبال پارتی هستند که وام بگیرند، در حالی که وام دهی در کشور‌های دیگر به سادگی نیست، گفت: پولی که باید در جای درست تبدیل به سرمایه در گردش شود، جای دیگری به سوداگری هزینه می‌شود. همه این‌ها نشان می‌دهد رفتار‌های خرد جامعه به دلیل سیگنال‌های پیوسته غلط کلان، نابهینه شده است.

ارائه منابع ارزان به جامعه، توجیه‌های پوپولیستی دارد

این اقتصاددان با طرح این پرسش که چرا چنین سیگنال‌های غلطی در سطوح کلان کشور داده می‌شود، اظهارداشت: گازارزان، بنزین ارزان، برق ارزان، نرخ وام ارزان، توجیه‌های پوپولیستی دارند؛ در کوتاه مدت جامعه را خوشحال می‌کند، اما در بلندمدت کشور را زمین گیر می‌کند. اکنون، جامعه، فرهنگها، مکان یابی شرکت‌ها حول این مفاهیم شکل گرفته اند. اما اگر بخواهیم اقتصادمان را درست کنیم، باید بازتخصیص دهیم. منابع را باید به گونه‌ای متفاوت تخصیص دهیم. برای نمونه، ما بنزین ارزان می‌دهیم، افراد به جای قطار با ماشین شخصی سفر می‌روند. کنارش تصادفات و کشته‌ها هم داریم. در حالی که تعادل خوب این است که به جای سوبسید روی بنزین، خطوط راه آهن را گسترش دهیم و قطار سریع السیر می‌گذاشتیم. در این صورت، خدمات و فروشگاه‌های بین راهی، حول ایستگاه راه آهن شکل می‌گرفتند.

پول در کشور ما، غلط هزینه می‌شود، باید بگوییم مردم ما اشتباه کردیم

وی با تاکید بر اینکه بازتخصیص مساله اصلی کشور ما است، گفت: در کشور ما پول در حال غلط هزینه شدن است. باید بگوییم مردم ما اشتباه کردیم، باید الگوی رفتاری، مشاغل، محل خانه ها، شرکت‌ها و الگوی‌های ساخت ساختمان را عوض کنیم تا بهره ورتر باشد و از درون آن رشد اقتصادی ایجاد شود. این قضیه، همیشه با مقاومتی روبرو است. بخشی به این علت است که توده مردم می‌ترسند؛ می‌گویند نکند اوضاع بدتر شود! همیشه نگرانی از تغییر وجود دارد. متاسفانه جامعه روشنفکری ما، عموم اقتصاددانان، هنرمندان و ورزشکاران و سلبریتی‌های ما هم در برابر بازتخصیص منابع مقاومت می‌کنند. در حالی که نخبگان و گروه‌های سیاسی باید به اصلاحات اقتصادی کمک کنند.

از مقاومت‌ها درمقابل افزایش سن بازنشستگی تاسف خوردم

سرزعیم با بیان اینکه واقعا از مقاومت‌ها درمقابل افزایش سن بازنشستگی تاسف خوردم، ادامه داد: چرا افراد را زود بازنشسته کنیم تا درخانه بخوابند و حقوق بگیرند! از کجای آن توسعه می‌آید! روشنفکران ما همه مجتمع شدند که با این قانون مخالفت کنند. به اصلاح هر چیزی می‌خواهند دست بزنند، مقاومت ایجاد می‌شود.

جو اجتماعی به سمتی می‌رود که حاکمیت از ایجاد هر تغییری علیل شود

به گفته این اقتصاددان؛ هر اقدام درستی می‌خواهد انجام شود، انبوهی از فضاسازی‌های رسمی و غیررسمی در کشور شکل می‌گیرد. چنان جوی در فضای رسانه‌ای ایجاد می‌شود که دولت نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. در بحث مولدسازی‌های دارایی‌های دولت، چه انتقاداتی مطرح کردند! دولت بودجه ندارد، می‌خواهد به جای چاپ پول، ساختمان‌هایی که نمی‌تواند نگه دارد را بفروشد، اما از بیش از ۱۰۰ همت بودجه مولدسازی، ۴ همت فروخته شده است. جو اجتماعی علیه چنین کاری تحریک شده است. نیرو‌های سیاسی هم به دنبال این هستند که جوی درست شود و همه پشت سر آن حرکت کنند. عده‌ای در داخل، عده‌ای در خارج. در این شرایط، جو اجتماعی به سمتی می‌رود که حاکمیت از انجام هر تغییری علیل شود. فضای رسانه‌ای و همه، علیه تغییر بسیج می‌شوند و بعد نیرو‌های امنیتی می‌گویند دست به چیزی نزنید، نارضایتی و اعتراض ایجاد می‌شود! و آن‌ها هم مانع اصلاح و بازتخصیص می‌شوند.

روحانی می‌خواست اصلاحات انجام دهد، اما با حاکمیت آشفته‌ای مواجه بودیم که علیه هم می‌زدند

در ادامه، وی با بیان اینکه آقای روحانی می‌خواست اصلاحاتی انجام دهد، اما قوای دیگر مخالفت می‌کردند و با حاکمیت آشفته‌ای مواجه بودیم که علیه هم می‌زدند، اضافه کرد: روشن است که در این شرایط، بازتخصیص نمی‌تواند اتفاق بیفتد و شرایط همان ادامه وضع موجود و حرکت به سمت انحطاط است.

سرزعیم با تاکید بر اینکه قبل از تزریق پول نفت، ایران در حال رشد بود و به سمت توسعه رفته بود، خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب هم در دوره سازندگی و بخشی از دوره آقای خاتمی، ویرانه جنگ شروع به ساخته شدن کرد. همین مردم با همین فرهنگ این کار را کردند. اینکه برخی می‌گویند ما مقهور فرهنگ هستیم، درست نیست. بسیاری از کشورها، با تصمیمات درست، تغییرات جدی ایجاد کردند؛ بنابراین بازتوزیع، مساله مهم است، اما اساسا انقلاب ایران در واکنش به استبداد و اعتراض به جنبه‌های غیرمذهبی بود. مساله اصلی ما در هیچ دوره‌ای بازتوزیع و نابرابری نبوده و اکنون نیز گره اصلی ما رشد است. در دهه ۷۰، که اقتصاد ما کم و بیش رشد کرد، نابرابری کم و رفاه دهک‌های پایین بهتر شد. با اینکه نقد‌هایی مطرح است و می‌گویند می‌شد بهتر باشد.

رویکرد دولت گرا مشکل ما را حل می‌کند

وی با بیان اینکه رویکرد دولت گرا مشکل ما را حل می‌کند، تاکنون هم با همین شرایط پیش رفته ایم و رضاشاه کشور را حرکت داد، به علل ارائه درخواست‌ها برای افزایش حقوق سیاسی و اجتماعی اشاره کرد و اظهارداشت: وقتی همه فهمیده اند دولت کسری بودجه دارد و این شرایط تا ۲۰ سال دیگر هم ادامه دارد و نمی‌تواند مساله اش را حل کند، می‌گویند دولت ضعیف است، ما چرا حرفش را قبول کنیم!

مفاهیم خشونت و انقلاب، عرصه سیاسی ما را تخریب کرد

سرزعیم در بخش دیگری از سخنان خود، گفت: از آنجا که این حکومت با انقلاب شکل گرفت، گزینه انقلاب در ذهن حکومت و مخالفانش پررنگ است. اما انقلاب گزینه بسیار نادر در طول تاریخ بوده است. ضمن اینکه از آنجا که تثبیت انقلاب اسلامی با درگیری‌های سال ۶۰ (منافقین) مجاهدین خلق شد، خشونت به عنوان گزینه ممکن و موثر در حکومت و اپوزوسیون باقی ماند و این دو مفهوم، عرصه سیاسی ایران را تخریب کرد.

فرهنگ سیاسی ما به شدت آلوده و خراب شده

این اقتصاددان خاطرنشان کرد: ما به جای اینکه فکر انقلاب می‌بودیم، باید به فکر امتیازدهی و امتیازگیری غیرخشونت آمیز باشیم؛ اما متاسفانه این دو مفهوم از گفتمان سیاسی و رفتار‌های سیاسی ما غائب شد. به همین دلیل، حاکمیت همه مسائل را امنیتی می‌بیند و مخالفان نیز با هرگونه سازش مخالفت می‌کنند. سازش در ایران، به معنای امری مذموم است! در حالی که سازشکار به معنای سیاستمدار خوب است که امتیازمی‌دهد و می‌گیرد و جامعه با کمترین هزینه، چیزی به دست می‌آورد. سازشکار مفهومی‌بسیار خوب در سیاست است، اما از آنجا که فرهنگ سیاسی ما به شدت آلوده و خراب شده، تبدیل به امری منفی شده است. گویی یا باید حکومت را نابود کنیم و یا باخته ایم، هیچ امر بینابینی وجود ندارد و هر چه باشد، خیانت است.

این اقتصاددان با انتقاد از رویکرد‌هایی که همه چیز را سیاه و سفید می‌بینند، ضمن تاکید بر اینکه وقتی در محاسبات، اقتصاد را در اولویت نمی‌گذاریم، نابسامانی‌های اقتصادی خود را در بلندمدت نشان می‌دهند، ادامه داد: ما به دلیل نگرش‌های بسته فرهنگی، اجحاف در حقوق سیاسی عمومی و برخی افراط‌ها در خارج و داخل، نارضایتی تراشی به صورت سیستماتیک داریم. از سوی دیگر هم اپوزوسیون ما به دلیل تشتت شدیدی که دارند، نمی‌توانند اجماعی ایجاد کنند و مترصد تشدید نارضایتی اقتصادی و ایجاد بسیج علیه حکومت هستند. در چنین بستری، می‌گوییم باید بازتخصیص در کشور ایجاد شود.

پنج سناریوی محتمل پیش روی ایران

در ادامه؛ سرزعیم درتشریح سناریو‌های پیش روی ایران با وجود این حجم از مشکلات، توضیح داد: یک سناریو که حدود ۵۰ درصد محتمل به نظر می‌رسد، ادامه وضع موجود است؛ حکومت نمی‌تواند بازتخصیص یا اصلاح وضع اقتصادی انجام دهد و وضع موجود ادامه پیدا می‌کند، در این سناریو، جاماندگی ما نسبت به کشور‌های همسایه و دیگر کشور‌ها ادامه پیدا می‌کند و رتبه و رشد اقتصادی پایین‌تر می‌آید، فقیرتر می‌شویم و جامعه هم انحطاط تدریجی دارد. مهاجرت ها، نارضایتی‌ها و سرکوب‌ها بیشتر می‌شود و نقطه اتکای حکومت مرتبا تحلیل می‌رود.

وی سناریوی انقلاب را دیگر سناریوی محتمل با ضریب ۵ درصد دانست و با بیان اینکه این انقلاب، استعداد تبدیل شدن به جنگ داخلی و جدایی طلبی و ایجاد یک دهه مسائل سیاسی حاد، در قالب خونریزی‌ها و زد وخورد‌های شدید را دارد، ابراز عقیده کرد: در این شرایط ناامن، دستکم برای یک دهه اقتصاد کنار زده خواهد شد و رشد اقتصادی منفی خواهد شد.

سرزعیم، ایجاد دموکراسی خوب همراه با پذیرش شایسته سالاری از سوی حکومت را از دیگر سناریو‌ها با ضریب ۵ درصد عنوان کرد و افزود: در این شرایط دوست داشتنی، چون نهاد‌های اجتماعی ما بسیار ضعیف هستند، مطالبات بازتوزیعی بالا می‌گیرد و فشار‌ها آنچنان شدید می‌شود که گروه‌های و اصناف مختلف، خواهان دریافت حقوقشان خواهند بود.

دراین شرایط بی ثباتی سیاسی رقم خواهد خورد و دولت‌های کوتاه مدت را مانند سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ خواهیم داشت؛ مقطعی که ایران، آزادی را تجربه کرد. ناراضیان روزنامه داشتند و آنچنان مجلس قوی بود که دولت‌ها در مقابل آن، ضعیف شده بود و زودهنگام کنار می‌رفتند. باطن این حالت، مانع از ایجاد اصلاحات اقتصادی می‌شود؛ بنابراین دموکراسی حداکثری هم ما را به اصلاحات اقتصادی نمی‌رساند؛ هر چند که بهبود فضای روابط سیاست خارجی، ممکن است به بهبود اقتصادی کمک کند؛ مانند تجربه چک اسلواکی که برای پیوستن به اتحادیه اروپا، انگیزه ایجاد اصلاحات را به دست آوردند. هر چند که ما چنین انگیزه جذابی نداریم.

این اقتصاددان، ایجاد دموکراسی حداقلی و تدریجی را دیگر سناریوی ممکن با ضریب ۳۰ درصد برشمرد و گفت: ما اکنون دموکراسی حداقلی نداریم، اما قبل از آن، باید حاکمیت قانون تثبیت شود. این مقدم بر دموکراسی است. حاکمیت باید شروع کند، گام به گام، امتیاز‌های سیاسی و اجتماعی که از جامعه گرفته است را پس بدهد و گام به گام امتیاز‌های اقتصادی که داده است را پس بگیرد. اینگونه دستکم، حمایت طبقه متوسط، پشت اصلاحات اقتصادی قرار می‌گیرد؛ چرا که طبقه متوسط ما بسیار دلبسته آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی است. این امر، برای حکومت پشتیبانی اجتماعی ایجاد می‌کند.

وی در ادامه، حکومت نظامی را دیگر سناریوی ممکن با ضریب ۱۰ درصد عنوان کرد و افزود: بعضی حکومتها، به این نتیجه رسیده اند که برای ایجاد اصلاحات اقتصادی، حریف جامعه نمی‌شوند، یک نظامی‌کودتا می‌کند و به زور یکسری اصلاحات را پیش می‌برد. تجربه شیلی را می‌توان در این چارچوب ارزیابی کرد. ابتدا همه ناراضی هستند، اما بعد از گذشت چند سال، میوه اصلاحات می‌رسد و کم کم، نامشروعیت حکومت کم می‌شود. اگر آشفتگی‌هایی ایجاد شود که ما نتوانیم از درون آن اصلاحات اقتصادی را بیرون بکشیم، این گزینه چندان دور از ذهنی نیست. مانند دوره‌ای که آنچنان هرج و مرج در ایران بالاگرفت که ابتدای آن مدرس هم از آمدن رضا شاه حمایت کرد.

در ادامه این نشست دکتر مجید توسلی، استاد دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، نیز با بیان اینکه ما در کشور الگوی توسعه نداریم، گفت: مساله مردم این نیست که ۳۰ سال بازنشستگی شان، ۳۳ سال شود. مساله این است که پولی که در تامین اجتماعی جمع شده و برای مردم بوده و اکنون می‌گویند شرکت‌ها ورشکسته هستند، کجا رفته است. توسط چه مدیرانی این وضعیت اداره شده است.

وی با بیان اینکه اتفاقا باید به مباحث بنیادی توجه ویژه کنیم و الگوی توسعه روشنی در کشور داشته باشیم، تاکید کرد: توسعه سیاسی دو بال رقابت و مشارکت دارد و با وجود برخی رویکرد‌های فرهنگی که در کشور درباره رقابت و مشارکت گروه‌ها وجود دارد، برخی بازتخصیص‌ها غیرممکن است.

در ایران، بعد از برنامه چهارم، نظرسنجی‌ها تعطیل شده است

توسلی افزود: آینده پژوهی باید با تکیه بر پیمایش ارزش‌ها و نظرسنجی باشد. اما متاسفانه در ایران، بعد از برنامه چهارم، نظرسنجی‌ها تعطیل شده است. ضمن اینکه بررسی درستی درباره میزان رقابت گروه‌های مختلف در ایران نشده است. بدون جامعه شناسی تاریخی ایران و بدون اینکه بتوان تحقیقات وسیع اجتماعی و اقتصادی و وضعیت عناصر جامعه ایران را بررسی کرد، نمی‌توان آینده پژوهی دقیقی ارائه داد.

برچسب ها: توسعه علی سرزعیم
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین