فرارو- اصغر فرهادی وقتی که رفته بود برلین، در گفتگو با دی ولت، گفته بود: «شاید برای مدت كوتاهی در خارج زندگی كنیم.» البته این خبر متعلق به هفتهی پیش است و بقیهاش بماند برای آخر این گزارش.
به گزارش سرویس فرهنگی هنری فرارو، بهمن ماه سال جاری وقتی هیات داوران جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را برای اصغر فرهادی و فیلمش «جدایی نادر از سیمین» در نظر گرفتند، خود فرهادی در برلین بود تا خرس طلای بهترین فیلم این جشنواره را از آن خود کند و استاندارد بالای به سینمای ایران ببخشد.
اولين جايزهي بينالمللي براي «جدايي نادر از سيمين» آذر ماه سال جاری پیش از آنکه تدوین فیلم به پایان برسد به فیلمنامهی این فیلم تعلق گرفت و جايزه آسيا-پاسيفيك را برد، «پائولين چان»، يكي از اعضاي هيأت انتخاب اين جايزه، گفته بود: «اصغر فرهادي يك نويسنده و كارگردان است، فيلم او بررسي زيباي زندگي روزمره است؛ مردماني كه با چالشهاي مالي، اجتماعي و جغرافيايي مواجه هستند. من اگرچه با فرهنگ ايران آشنا نيستم؛ اما بهعنوان يك خارجي اين فيلمنامه را زيبا و جذاب ديدم.»
جذابیت «جدایی نادر از سیمین» در نگاه تماشاگران ایرانی جشنواره فیلم فجر هم به اثبات رسید و این فیلم سیمرغ مردمی را به دست آورد. و برخی با شیفتگی این فیلم را شاهکار تاریخ سینمای ایران قلمداد میکنند.
فارغ از چنین شیفتگیهای به جرات میتوان فرهادی را پدیدهی سینمای دهه هشتاد ایران به حساب آورد که با وجود استقبال منتقدان و مخاطبان خاص سینمای ایران از اغلب آثارش، اقبال مخاطبان عام و فروش مناسب را نیز به همراه داشته است و این موهبتی است که کمتر سینماگری در ایران به آن دست یافته است.
فرهادی با همان جدیتی که در آثارش قصه گویی و درام را رعایت میکند با ظرافت به واقعیت خود زندگی هم وفادار است، میزانسن کارهای او طبیعی و نزدیک به خود زندگی است و درعین اینکه سادگی دارد به شدت پیچیده و دقیق هم هست.
تا اینجای کار «جدایی نادر از سیمین» بهترین فیلم فرهادی به حساب میآید، فیلمی خوش ساخت و تمیز که سلایق گوناگونی را مجذوب خود کرده است، از مسعود ده نمکی گرفته تا عباس کیارستمی، هرچند کیارستمی هنوز این فیلم را ندیده است.
کیارستمی گفته بود: «فرهادی عزیز فیلمت را هنوز ندیدهام اما این چند روز هر کس را که میبینم میگوید فیلم تو از آثار قبلیات خیلی بهتر است.»
دوشنبه شب گذشته مراسمی با حضور جمعی از اهالی سینمای ایران برای تقدیر از «جدایی نادر از سیمین» در خانه سینمای برگزار شد و کیارستمی که جایزه فرهادی را به او پیشکش میکرد، ادامه داد: «من نمیدانم تو تا کجا میخواهی پیش بروی، اما برای من لذت اعطای جایزه به فردی مثل فرهادی از جایزه گرفتن هم بیشتر است.» فرهادی هم در جواب گفت: «من هم مثل شما نگرانم که تا کجا قرار است پیش بروم.»
همیشه این دست نگرانیها در اهالی هنر وجود داشته و دارد، هر هنرمندی با خلق یک شاهکار به مرگ هنری خودش نزدیکتر میشود، چرا که خلق اثر بعدی بی آنکه دچار رکود و افت باشد امر دشوار و محالی به نظر میرسد. از طرفی دیگر عنصر زمان و گذر عمر هم به این جریان محتوم دامن میزند، میانسالگی شاید نقطهی اوج برای اغلب هنرمندان به حساب میآید و بعد از آن شاید بحران افول و سراشیبی در پیش باشد.
دو سال دیگر فرهادی چهل ساله میشود، و هوادارانش بی صبرانه منتظر اثر بعدیش هستند، با این که حال و هوای دو سه کار اخیر فرهادی به انعکاس مصائب طبقه متوسط شهری اختصاص داشته است، تا اینجای کار اما با ظرافت نشان داده که اهل افتادن در ورطهی تکرار نیست.
و اما رفتن یا نرفتن... تبعید خودخواسته یا ناخواسته میتواند برای یک هنرمند آفتی مهلک باشد، مهاجرت به هر انگیزهای که باشد مهاجرت است. بماند که انگیزهی خود بازیگر زن «جدایی نادر از سیمین» فراهم کردن محیط مناسبی برای فرزندان است.
می گویند هر فیلمی فرزند یک کارگردان است شایعاتی وجود دارد که ممکن است فرهادی فیلم بعدیش را در خارج از کشور بسازد، اما نگرانی هوادارانش بیشتر تصمیم او برای زندگی در غربت است.
فرهادی اما خیال این دست از طرفدارانش را از این نگرانیها آسوده میکند، خودش در این باره گفته است: «مطمئن باشید صحبتهایی که درباره مهاجرتم مطرح میشود، چندان جدی نیست. من بیش از 10 روز نمی توانم خارج از ایران زندگی کنم.»