خبر خودکشی دو کارگرِ پیمانکاریِ پتروشیمیِ چوار ایلام، که داخل کارخانه خود را به دار آویختند؛ دوباره توجهها به وضعیت کارگران و شرایط آنها جلب کرده است.
به گزارش فرارو، محمد، علی محمد، آرش، حیدر و حالا هم جواد و مصطفی از جمله کارگرانی هستند که در فاصلهی کمتر از دو سال دست به خودکشی زدهاند. براساس آنچه ایلنا خبر داده است؛ جواد و مصطفی که خود را حلق آویز کردند اکنون در آی سی یو هستند.
گفته میشود این کارگران به دلیل تصمیم مدیر کارخانه برای اخراجشان دست به خودکشی زدهاند. آنطور که کارگران این کارخانه میگویند مدیرِ کارخانه دست به یک اخراجِ دستهجمعی زده؛ به ۱۳ کارگر گفتهاند دیگر به شما نیاز نداریم. براساس گفتهی کارگران، از یک ماه پیش در کارخانه صحبت از اخراجِ این ۱۳ کارگر بوده و پنجشنبه کار را نهایی کردهاند.
عبدالجواد موسوی روزنامهنگار در صفحه آخر روزنامه هم میهن به این موضوع پرداخته و مینویسد: در تاریخ خواهند نوشت در زمانهای که دولت مستقر خود را دولت محرومان میدانست، مجلس وقت خود را مجلس انقلابی میخواند و تمام دستگاههای اجرایی، سازمانها و نهادهای کشور با قدرت هرچه تمامتر پروژه یکدستسازی حاکمیت را پیش میبردند، شش کارگر یک کارخانه خودکشی کردند تا خلاصی یابند.
ناجوانمردی است اگر رخدادهایی از ایندست را تنها به گردن مسئولان کنونی بیاندازیم. اما و اما... اول اینکه کارنامه هر کسی را با میزان دعوی او میسنجند. اگر آنهایی که امروزه بر اریکه قدرت تکیه زدهاند شعار مبارزه با فقر و فساد سر نمیدادند و خود را مدافع حق و حقوق مردم محروم و بیپناه نمیخواندند، کسی نمیتوانست این رخدادها را با این شدت به رخ آنها بکشد. البته از هیچ سیاستمداری نمیتوان توقع داشت حقیقت را به مردم بگوید. سیاستپیشه مردم به تعبیر ایرج میرزا، سرشت و جنمی ویژه دارند که به آنها اجازه میدهد به هر تغییرشکلی مستعد باشند.
در هیچ دورهای مجموعه ساختار سیاسی تا ایناندازه یکدست نبوده. قرار بود حاکمیت یکدست شود تا موانع و محدودیتهای خدمترسانی به خلق خدا برداشته شود. تا پیشازاین، بهانه جماعت خودارزشی پندار این بود که غربزدهها، سازشکاران، مرفهان بیدرد و نئولیبرالها نمیگذارند چنانکه شاید و باید برنامهها و اهداف نیروهای انقلابی بهتمامی محقق شود. خب، الحمدلله این موانع برطرف شدهاند و حالا حتی نمایندهای که شیطنت همکارانش را افشا میکرد، ردِصلاحیت میشود تا دیگر هیچکس آب به آسیاب دشمن نریزد. با اینحساب دیگر میخواهید مشکل را به گردن چهکسانی بیاندازید؟
خودکشی محرومترین و زحمتکشترین افراد این جامعه را میخواهید به گردن چهکسی بیاندازید؟ اصلاً این هم مقصرش لیبرالها و نئولیبرالهایی که بهقول شما بعد از جنگ تا حالا همهکاره بودهاند و زمام امور را همیشه در دست داشته اند. هشتسال معجزه هزاره سوم را هم نادیده میگیریم. خب، عدمپاسخگویی به کارگری که فقط میخواسته بداند چرا به کارخانه راهش نمیدهند و فقط بههمیندلیل یعنی بیاحترامی و توهین به شخصیتاش، خودش را دار زده چه؟ این هم تقصیر هاشمی، خاتمی و روحانی است؟
غربزدهها به مدیران انقلابی شما این نحوه از رفتار را آموختهاند؟ لیبرالها به شما گفتهاند غرور و عزتنفس یک کارگر را لگدمال کنید؟ سازشکاران به شما گفتهاند همانطور که در مقابل ابرقدرتهای شرق و غرب عالم ایستادهاید، در مقابل اعتراض بهحق کارگران هم بایستید و توی دهانشان بزنید؟ ایکاش یک هزارم رحم، مروت و عطوفتی که در حق دولت فخیمه و صلح طلب روسیه بهخرج میدهید در حق آن کارگران مظلوم روا میداشتید.