فرهیختگان نوشت: کاهش مخاطبان تلویزیون در سالهای اخیر مسالهای است که هرچند گاهی تلاشهایی برای کتمان آن صورت میگیرد، نمیشود به طور کل نادیدهاش گرفت.
یک راه برای برونرفت از چنین وضعی، بازگشت به همان فرمهایی است که چند صباح پیش از این وجود داشت و وضعیت عمومی مخاطبان تلویزیون را بهتر نشان میداد. بازگشت بعضی از چهرههای مشهور به تلویزیون که البته طرح موضوع آن معمولا بدون چالش هم نیست، در همین راستا فهمیده میشود.
چهرهها میتوانستند بمانند و در خدمت فرمهای جدید قرار بگیرند یا به سمت طراحیهایی در قالب ایدههای جدید هدایت شوند، اما تلویزیون چهرههایی را که در فرمهای سابق کارآمدتر بودند کنار گذاشت و بدون تغییر آن فرمها، تصمیم گرفت چهرههای جدیدی را به عنوان اجرا کنندهشان معرفی کند. نسخههای بسیار دمدستیتر این روش اجرایی، جاهایی دیده میشود که از سبک جنگهای شادی مدارس برای برنامهسازی تلویزیونی استفاده میشود و نتیجه کار به طور کلی وهن تمام آن چیزی در میآید که ظاهرا قرار است برنامهها را برای ترویج آنها بسازند.
مهران رجبی چند روز دیگر ۶۲ ساله میشود. او بازیگر فهرست بلندبالایی از فیلمها و سریالهایی است که بسیاریشان جزء آثار شاخص قابل توجه سینما و تلویزیون بودهاند.
اساسا اینکه یکسری از چهرههای معتبر بازیگری مثل داریوش ارجمند یا مهران رجبی را بهعنوان قدردانی از مواضع سیاسیشان در برنامههای کممخاطب تلویزیون بهعنوان مجری دعوت کنند، درحقیقت قدردانی از این افراد نیست بلکه پایین آوردن چنین افرادی از جایگاه هنریشان و روزمره کردن آنهاست.
از آن بدتر اینکه مهران رجبی ۶۲ ساله را به یک برنامه بهشدت سبک بیاورند، حتی اگر او چهره شناختهشدهای در عالم هنر نداشت هم توهین به یک مرد میانسال است. آیتمهای مختلف این برنامه به قدری مضحک است که شمارش آنها کار عبثی به نظر میرسد و ظاهرا بهتر است که به کل این مجموعه بهعنوان یکی از لوسترین و سبکترین برنامههای تاریخ تلویزیون اشاره شود.
برنامهای که دو جفت زنوشوهر را میآورند و چشمهای هر چهار نفر را میبندند و درحالیکه مهران رجبی بهعنوان مجری و داور میانشان ایستاده زنها باید با قاشق در دهان شوهرشان ماست بگذارند. لابد قرار است مخاطبان با دیدن کثیفکاریهایی که به علت بسته بودن چشمهای زوجین اتفاق میافتد، قهقهه بزنند.