bato-adv

۱۵ فیلم جنگی برتر سینما در مورد جنگ جهانی اول؛ از Sergeant York تا The Trench

۱۵ فیلم جنگی برتر سینما در مورد جنگ جهانی اول؛ از Sergeant York تا The Trench
با آغاز قرن جدید، امپراطوران اروپایی که رفته رفته در حال محو شدن و سقوط بودند، وحشتی را بر بشریت چیره ساختند که شبیه هیچ وحشت دیگری نبود. بسیاری از فیلم‌های این فهرست چنین اتفاقی را محکوم می‌کنند، بیانیه‌ای محکوم کننده علیه جنگ صادر می‌کنند، برخی بر وحشت‌های این جنگ تاکید می‌ورزند، برخی دیگر بر بشریت در دوران این جنگ و برخی دیگر هر دو تمرکز دارند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۱۰ آبان ۱۴۰۲

پس از گذشت ۱۰۰ سال، جنگ جهانی اول، در سال‌های گذشته، با جزئیات بیشتری مورد بازنگری قرار گرفته است. وسعت جهانی، تاثیر و توجه مداوم رسانه‌ای به جنگ جهانی دوم، درگیری قبلی را در سطح دوم توجه باقی گذاشت. پس از پایان این مناقشه بزرگ، فیلم‌های مربوط به جنگ در همه جا دیده می‌شدند، در حالی که فیلم‌های جنگ جهانی اول کمیاب شدند، در واقع برای باقی قرن بیستم، دهه‌ای تنها یک فیلم در مورد جنگ جهانی اول ساخته می‌شد.

به گزارش روزیاتو، از آنجایی که ابعاد این جنگ اکنون بیشتر افشا شده است، جنگ بزرگ به طور کلی به عنوان یک اپیزود ترسناک در تاریخ بشر شناخته می‌شود که در آن ترس، ضربه روحی و کشتار در مقیاس گسترده‌ای رخ داده است. با آغاز قرن جدید، امپراطوران اروپایی که رفته رفته در حال محو شدن و سقوط بودند، وحشتی را بر بشریت چیره ساختند که شبیه هیچ وحشت دیگری نبود.

بسیاری از فیلم‌های این فهرست چنین اتفاقی را محکوم می‌کنند، بیانیه‌ای محکوم کننده علیه جنگ صادر می‌کنند، برخی بر وحشت‌های این جنگ تاکید می‌ورزند، برخی دیگر بر بشریت در دوران این جنگ و برخی دیگر هر دو تمرکز دارند. برخی دیگر از این تراژدی‌ها، نگاهی اجمالی به زندگی کسانی است که برای همیشه به خاطر این جنگ تغییر کردند، چه خود و چه زندگی شان. در این مطلب نگاهی دقیق‌تر به بهترین فیلم‌ها در مورد جنگ جهانی اول خواهیم داشت.

۱۵- The African Queen (۱۹۵۲)

هامفری بوگارتِ بزرگ تنها اسکار خود را برای این روایت ماجراجویانه بامزه از جان هوستون دریافت کرد. ملکه آفریقایی، بوگی را با یک چهره حماسی دیگر از هالیوود کلاسیک، کاترین هپبورن همبازی می‌کند. این فیلم درباره یک ناخدای قایق الکلی و یک مبلغ مذهبی مصمم در آفریقای شرقی تحت کنترل آلمان و نقشه آن‌ها برای غرق کردن یک کشتی جنگی آلمانی است که در حال گشت زنی در رودخانه محل حضور آن هاست، و بدین ترتیب می‌خواهند کمک کنند تا نیرو‌های انگلیسی بتوانند حمله کنند.

این فیلم حتی بیش از بازی‌های قدرتمند و جادوی سینمایی بوگارت و هپبورن، قدرت خود را در یک ایده آلیسم قوی در مواجهه با زمانه‌ای دلهره آور می‌یابد و ترجیح می‌دهد به خوبی موجود در ذات افراد و توانایی آن‌ها برای رشد باور داشته باشد.

فیلم سینمایی

۱۴- Flyboys (۲۰۰۶)

پسران پرواز درباره اولین خلبان‌های آمریکایی است که در جنگ جهانی اول شرکت کردند. اگر چه صحت تاریخی فیلم زیر سوال رفته است، اما در واقع بیشتر روایت‌های فیلم، از لحاظ تاریخی، درست و واقعی بودند. در این فیلم همانند واقعیت تاریخی مرتبط با آن، گروهی از خلبانان آمریکایی داوطلب شدند تا تحت فرماندهی فرانسه علیه تهدید آلمان خدمت کنند.

آن‌ها اسکادرانی به نام Lafayette Escadrille تشکیل دادند که به خاطر دستاورد‌های فوق العاده اش مانند سرنگون کردن ۵۷ هواپیمای دشمن و کشتن ۹ خلبان آنان مشهور شوند. در این فیلم از اتحاد فرانسه و آمریکا استقبال شده و بر اهمیت داشتن یک آرمان مشترک تاکید شده است. خلبانان آمریکایی، به خصوص بلین راولینگز، مهارت‌ها و شجاعت‌های فوق العاده‌ای در نیروی هوایی از خود نشان دادند که فضای جنگی معمولاً وحشتناک را کمی جذاب‌تر کرده و حتی فیلم را کمی سرگرم کننده‌تر می‌سازد.

فیلم سینمایی

۱۳- Sergeant York (۱۹۴۱)

گروهبان یورک درگیری درونی یک مرد بین انجام وظیفه و ایدئولوژی را بررسی کرد. به عنوان یکی از مشهورترین سربازان جنگ جهانی اول، زندگی آلوین یورک (که از طریق بازی برنده جایزه اسکار گری کوپر دیده می‌شود) از زندگی ساده او قبل از جنگ در تنسی، گرویدنش به مسیحیت، و دستاورد‌های جنگی اش در طول جنگجهانی اول، در این فیلم بررسی می‌شود.

اگر چه اکنون به عنوان یک اثر تبلیغاتی دیده می‌شود، اما نیمه اول فیلم در زیر سوال بردن چیزی که باعث می‌شود یک نفر، حتی یک مرد مذهبی، در نهایت تصمیم بگیرد به نام کشور دست به کشتار بزند، بسیار زیباست.

فیلم سینمایی

۱۲- Wings (۱۹۲۷)

اولین فیلم دریافت کننده جایزه اسکار بهترین فیلم، امروز نیز به اندازه سال ۱۹۲۷ مسحور کننده است. بال‌ها یک دستاورد پیشگامانه در عرصه فیلم برداری است؛ برداشت‌های بلند به ظاهر غیرممکن، سکانس‌های نبرد هوایی و بازی عالی آن باعث شده که این فیلم تا به امروز نیز فیلمی جذاب و قابل تماشا باقی بماند.

این فیلم شاید یک بیانیه سیاسی بزرگ نداشته باشد، اما دستاورد‌های سینمایی باشکوه آن نقطه‌ای از تاریخ را نشان داده و الهام بخش هنرمندان بی شمار دیگری شد تا راهی برای صحبت درباره جنگ پیدا کنند.

فیلم سینمایی

۱۱- Life And Nothing But (۱۹۸۹)

فیلمی که زیر ذره بین فوق العاده هنرمندانه کارگردان فرانسوی، برتراند تاورنیه، ساخته شده و هفت جایزه (که در میان آن‌ها جایزه سزار بهترین بازیگر مرد برای فیلیپ نویر نیز قرار دارد) را به خانه برد، به سختی می‌تواند از این فهرست حذف شود. اینکه بگوییم نبرد‌های جنگ جهانی اول وحشتناک و غیرانسانی بوده است، حق مطلب را در مورد هولناکی این جنگ ادا نمی‌کند، اما وحشت واقعی زمانی شروع می‌شود که بمباران‌ها متوق شده و زمان شمارش کشته‌ها فرا می‌رسد، توده‌های اجساد از هم باز شده و نام افراد روز جنازه هایشان قرار می‌گیرد. زندگی و دیگر هیچ در مورد ماموریت هولناکی است که به سرگرد دلاپلین داده می‌شود تا اجساد سربازان را در میدان‌های نبرد شمرده و آن‌ها را شناسایی کند.

کمی بعد از این ماموریت، او با آیرین آنا می‌شود که این آشنایی باعث می‌گردد این جستجو کم‌تر خسته کننده و ویرانگر شود، بعد از اینکه سرگرد شیفته این زن می‌شود. آیرین معتقد است که شوهرش در میان کشته شدگان است، اما سرگرد دلاپلین اخباری دریافت می‌کند مبنی بر این که او هنوز زنده است و این موضوع به رابطه عاشقانه کوتاه عمر او پایان می‌دهد.

این فیلم شاید هیچ صحنه‌ای از جنگ را در خود نداشته باشد، اما واقعیتی بسیار تاریکی که این جنگ در پی داشت را روشن می‌سازد؛ و دوربین را بر روی تاثیر جنگ در بیوه کردن، یتیم کردن و دلشکستگی‌های ناشی از دست دادن عزیزان متمرکز می‌کند که معمولاً در میان صدای بلند گلوله‌ها نادیده گرفته می‌شوند.

فیلم سینمایی

۱۰- War Horse (۲۰۱۱)

درست زمانی که فکر می‌کنید همه چیز را در فیلم‌های جنگی دیده اید، درام اسب جنگی در سال ۲۰۱۱ چیز دیگری را به شما نشان خواهد داد. استیون اسپیلبرگ جنگ را از دیدگاه منحصر به فرد و کشف نشده یک اسب به مخاطب خود نشان می‌دهد. این فیلم داستان دوستی جذاب بین پسری روستایی به نام آلبرت و اسبش جویی را روایت می‌کند. این دو متاسفانه به دلیل نیاز به مهارت‌های جویی در سواره نظام بریتانیا مجبور به جدایی می‌شوند. جویی توسط سربازانی که او را در حال دویدن در زمین‌های بین دو طرف جنگ، موسوم به «سرزمین هیچکس»، پیدا می‌شود «اسب معجزه» نامگذاری شده و الهام بخش بسیاری برای زنده ماندن می‌شود.

در همین حال، آلبرت تا زمانی که حیوان خانگی محبوبش را پیدا نکند، نمی‌تواند دست از تلاش بردارد. او به میدان‌های نبرد فرانسه می‌رود تا اسبش را به خانه بازگرداند. پیام ساده و جهانی فیلم این است که جنگ قطعاً برای انسان‌ها غیرقابل توجیه است، اما برای حیواناتی که تنها زخم‌های عمیق و مرگ ناخواسته را در آن درو خواهند کرد، بسیار غیرقابل توجیه‌تر است. پایان هیجان انگیز و شاد فیلم که در آن دو دوست در پس زمینه غروب آفتاب بار دیگر کنار هم قرار می‌گیرند، تمام لحن غم انگیز، تاریک و سردی را که در بیشتر صحنه‌ها دیده می‌شود، جبران می‌کند.

فیلم سینمایی

۹- The Trench (۱۹۹۹)

آن طور که به نظر می‌رسد، مایه شادی ویلیام بویداس بود که فیلمی درباره ۴۸ ساعت قبل از نبرد سومی را به مخاطب ارائه کرد که از نظر بسیاری بدترین شکست نظامی بریتانیا در طول جنگ جهانی اول محسوب می‌شد. داستان فیلم خندق عمدتاً در سنگر‌ها و خندق‌هایی روایت می‌شود که محل اختفای سربازان با دید مستقیم به اردوگاه دشمن است و ترک سنگر‌ها معمولاً به معنای قرار گرفتن در معرض آتش بی مانع دشمن است.

گروهبان تلفورد وینتر (دانیل کریگ)، فرماندهی نیرو‌های نظامی بریتانیا، به عنوان مرد واقع گرای سرسخت جنگ، ارتباط عاطفی و ذهنی با سربازان جوان خود، به ویژه بیلی مک فارلین ۱۷ ساله‌ای که نمی‌تواند احساسات متضاد میهن پرستی، غربت، وحشت، بی قراری، و امید به فردا را با هم سازگار کند، را دشوار می‌یابد. این فیلم پرده را از روی افکار، فداکاری‌ها و پشیمانی‌های بدون فیلتر سربازان بر می‌دارد تا با تاثیر غیرانسانی جنگ بر آن‌ها مقابله کند.

به عبارت دیگر، این فیلم پنجره‌ای به زندگی خصوصی ۱۲۵ هزار سرباز بریتانیایی است که در نبرد سومی کشته شدند. تماشای چنین فیلمی که عمق جنگ را می‌کاود و جنگ را به عنوان کشتار سربازان در اوج جوانی به تصویر می‌کشد، بدون شک تجربه سختی است، اما برای تماشاگرانی که می‌خواهند جنگ جهانی اول را آن طور که هست ببینند، قطعاً ارزشش را دارد.

فیلم سینمایی

۸- Paths Of Glory (۱۹۵۷)

اولین فیلم استنلی کوبریک که واقعاً قدرت و استعداد او را به عنوان یک فیلمساز به نمایش گذاشت فیلم راه‌های افتخار بود. دیدگاه دقیق او نسبت به جنگ، کنتراست باکیفیت و جالبی بین دادگاه‌ها و سنگر‌ها ایجاد می‌کند، از عمارت‌های باشکوه افسران عالی رتبه گرفته تا فضا‌های تنگی که سربازان باید در آن‌ها حضور داشته باشند.

استفاده بسیار هوشمندانه از تصویرسازی بصری و طراحی صدا، مکمل یک فیلم بی نقص و دیدنی است که هم یک درام دادگاهی و هم قصیده‌ای بر علیه کشتار بی معنی سربازان است. در راه‌های افتخار، کرک داگلاس نقش افسری را بازی می‌کند که پس از امتناع از انجام یک ماموریت ناعاقلانه و شبه خودکشی، از سه سرباز خود در دادگاه نظامی دفاع می‌کند.

فیلم سینمایی

۷- ۱۹۱۷ (۲۰۱۹)

خاطرات جنگ جهانی اول پدربزرگ سام مندس به این داستان شگفت انگیز به نام ۱۹۱۷ منتهی شد. تدوین و فیلمبرداری فوق العاده و هنرمندانه این فیلم توسط راجر دیکینز نابغه انجام شده که باعث می‌شود این فیلم به صورت دو برداشت پیوسته طولانی جلوه کند.

این رویکرد به برجسته کردن تنش بصری خط مقدم نیرد و سنگر‌های موجود در این جنگ کمک می‌کند. داستان این فیلم جنگی در مورد دو سرباز انگلیسی است که مامور می‌شوند تا پیامی اضطراری و مهم را برای متوقف کردن یک عملیات تهاجمی لو رفته به خط مقدم برسانند.

فیلم سینمایی

۶- A Farewell to Arms (۱۹۳۲)

وداع با اسلحه بخشی از ماهیت تکان دهنده و خشن رمان همینگوی را به نفع بررسی هنری عشق در زمان جنگ نادیده می‌گیرد. در این فیلم جنگی، یک رابطه عاشقانه تراژیک بین یک سرباز آمریکایی و یک پرستار بریتانیایی در رأس روایت داستان قرار می‌گیرد.

بله جنگ به شدت در جریان است و این یک تراژدی است، اما هدف فیلم این است که عشق را در بالاتر از این‌ها قرار دهد. وداع با اسلحه انکار این درگیری نیست، بلکه بیان می‌کند که قدرت احساسات انسانی برای مهربانی و مراقبت از دیگران باید بر پتانسیل تخریب گری اش غلبه کند.

فیلم سینمایی

۵- All Quiet on the Western Front (۱۹۳۰)

تجربیات اریش ماریا رمارک در خندق‌های جنگ جهانی اول الهام بخش رمان ضدجنگ او به نام در جبهه غرب خبری نیست در سال ۱۹۲۸ شد که دو سال بعد برای پرده سینما اقتباس شد. لویس مایلستون از طریق دومین کارگردانی اش که برنده جایزه اسکار شد، به طرز شگفت انگیزی بازیگرانش را در تاریک‌ترین زوایای تجربه انسانی هدایت می‌کند.

این فیلم داستان بچه‌های مدرسه‌ای آلمانی را روایت می‌کند که توسط معلم مشتاق خود برای جنگ ثبت نام کرده اند. آن‌ها ناامیدی، درد و وحشت عمیقی را تجربه می‌کنند، وقتی در جنگی شرکت می‌کنند که هیچ شباهتی با آنچه که فکر می‌کردند ندارد. نکته این که دو بازسازی از این فیلم در سال‌های ۱۹۷۹ و ۲۰۲۲ صورت گرفت که به همان اندازه جذاب و دیدنی هستند.

۴- The Grand Illusion (۱۹۳۷)

بررسی بدون تاریخ مصرف ژان رنوار بزرگ درباره طبقات اجتماعی در زمان جنگ، یک گوهر سینمایی تماشایی است، درخواستی برای بازگشت به زمانی با مدنیت و انسانیت بیشتر. فیلم توهم بزرگ که تصمیم دارد بر اشارات اجتماعی، تبعیض، و پیوند‌های انسانی در شرایط خشونت و وحشت دوران جنگ تمرکز کند، بیانیه‌ای قوی در مورد بیهودگی جنگ صادر می‌کند و خواستار یک دیدگاه انسانی‌تر در مورد دشمنی و واگرایی است.

این موضوع از طریق تجربیات مشترک افسران فرانسوی در اردوگاه‌های اسرای جنگی بررسی می‌شود، در شرایطی که این سربازان با تفاوت‌های اجتماعی – فرهنگی و همچنین رابطه خود با زندانبانان آلمانی شان دست و پنجه نرم می‌کنند.

۳- Gallipoli (۱۹۸۱)

گالیپولی یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌های جنگی سینمای استرالیا است که هر کسی باید ببیند. این فیلم ساده ترین، منسجم‌ترین و قابل باورترین انتقال از زندگی عادی به قلب جنگ را در خود دارد. آرچی و فرانک، دو دونده جوان که در یک رقابت ورزشی با هم آشنا شده اند، با قطار به پرت می‌روند تا به ارتش بپیوندند. این دو علاقه‌مند به جنگ که با میل و رغبت وارد لانه شیر‌ها می‌شوند، در نهایت به دلیل سن کمشان از میدان نبرد بازگردانده می‌شوند. با این حال، آن‌ها تغییر مسیر داده و خود را به آنزاک (ارتش استرالیا و نیوزیلند) معرفی کردند.

فرانک به عنوان پیک برای فرمانده هنگ استخدام می‌شود. این دو بیشتر وقت خود در فیلم را به عقب و جلو دیدن برای انتقال تصمیمات جنگی تاکتیکی می‌گذرانند. این فیلم دویدن را به عنوان استعاره‌ای از بیهودگی عرق و اشک ریختن مردم بیگناهی که به سمت و سوی نابودی خود می‌دوند، به تصویر می‌کشد.

صحنه غم انگیز آخر فیلم نیز اعلامیه فیلم مبنی بر این است که گلوله‌ها همیشه حتی از سریع‌ترین دونده‌ها نیز پیشی خواهند گرفت. تنها دوربین مردد پیتر ویر برای بازسازی واقعی صحنه‌های نبرد نیست که این فیلم را به یک فیلم جنگی تکان دهنده و واقعی در مورد جنگ جهانی اول تبدیل کرده است، بلکه بازی‌های خیره کننده مارک لی و مل گیبسون نیز هیچ اثری از نقص به جا نمی‌گذارد.

۲- Lawrence Of Arabia (۱۹۶۲)

«جوانان جنگ می‌کنند و فضایل جنگ، فضایل جوانان است: شجاعت و امید به آینده. سپس پیرمردان صلح می‌کنند و رذایل صلح، رذایل پیرمردان است: بی اعتمادی و احتیاط». این سخنان شاهزاده فیصل، با بازی الک گینس، در پایان این فیلم حماسی چهار ساعته، خلاصه‌ای از دل شکستگی و تناقضی است که در روح تی. ای. لورنس پس از کمک به جنگ اعراب علیه امپراتوری عثمانی وجود دارد.

لورنس عربستان که عمدتاً داستان لورنس (با بازی ماندگار و نمادین پیتر اوتول) در طول ماجراجویی‌های هیجان انگیزش در شبه جزیره عربستان را روایت می‌کند، نه تنها یکی از بهترین فیلم‌هایی است که تا به حال ساخته شده، بلکه بیانیه‌ای درخشان در مورد چگونگی نابودی جوانی و هویت توسط جنگ و تاثیرات مخرب آن است.

۱- They Shall Not Grow Old (۲۰۱۸)

علاقه پیتر جکسون به تاریخ و حفظ سینما، نگاهی دقیق‌تر و آگاهانه‌تر به فاجعه‌ای که بیش از یک قرن پیش رخ داد، به جهان داده است. آن‌ها نباید پیر شوند بازسازی تصاویر آرشیوی جنگ جهانی اول است که تصویری تکان دهنده از دورانی را ارائه می‌دهد که هرگز نباید فراموش شود.

این مستند که نگاهی صمیمی و از نزدیک به زندگی سربازان دارد، به جای بازگویی جنگ جهانی اول، دقیقاً بر چگونگی احساس حضور در آن تمرکز می‌کند که آن را انسانی‌ترین و قابل درک‌ترین نگاه به جنگ جهانی اول تبدیل می‌کند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین