اعتماد نوشت: هر نوازندهای قبل از نواختن باید سازش را کوک کند. هر خوانندهای باید قبل از خواندن احساسش را و تحریرش را با دستگاه و گوشههای دستگاهی که میخواهد در آن بخواند «کوک» کند. (با صدای کوکشده در ابوعطا یا چهارگاه نمیتوان در ماهور خواند). هر بازیگری باید بدنش و احساسش را با نقشی که میخواهد بازی کند، کوک کند.
ذهن کوکشده در یک نگاه بسته، در یک دیسیپلین بسته، در یک عادت بسته، در یک ساختار حزبی، سیاسی، حکومتی بسته، در یک سنت خانوادگی، قبیلهای بسته، در یک فلسفه بسته و در یک زبان بسته نمیتواند «غیرمتعارف» را بفهمد مگر آنکه کوک ذهنش را تغییر داده، از «جهان متعارف» خارج شده و آن را برای فهم «غیرمتعارف» کوک کند. به میزانی که ذهن بتواند وارد «بازی تغییر کوک» بشود به همان میزان هم از «متعارف» فاصله گرفته و گامی به سوی فهم «غیرمتعارف» برداشته است «ذهن تاریخی» از این منظر یعنی «مسیر حرکت ذهن در مواجهه با تغییر کوک ذهن».
فیلم مشهوری است از «آلن رنه» کارگردان شاخص فرانسوی که بر اساس فیلمنامهای به همین نام از نویسنده مشهور فرانسوی «آلن رُب گریه»، ساخته شده و نماد مشخصی است از یک فیلم «غیرمتعارف» که با «ذهن متعارف» نمیتوان آن را دید و فهمید. از طرف دیگر نفهمیدن آن هم نفهمیدن بخش مهمی از تاریخ سینما و ادبیات است. «رُب گریه» نگارش فیلمنامه «سال گذشته در ماریان باد» را در فاصله سالهای ۱۹۶۴- ۱۹۶۱ انجام داد و پس از آن، فیلم توسط «آلن رنه» ساخته شد و جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز را از آن خود کرد.
«سال گذشته در مارین باد» از آغازگران سینمای مدرن جهان است که توانست قواعد کلاسیک قصهپردازی در سینما را تغییر دهد و به جای آنکه قصه را با آغاز، نقطه اوج، پایان مشخص و با روایتی خطی و سرراست تعریف کند، از فرمی پیچیده در شخصیتپردازی و روایت استفاده کند تا فیلم به یک معمای چندوجهی و پیچیده و گاه غیرقابل رمزگشایی تبدیل شود. ابهام در وقوع عشقی میان شخصیتهای داستان فیلم، یکی از همین موارد است؛ و البته این ابهام با بنیانهای زیباشناختی قوی همراه است و به همین دلیل هم با شلختگی و ابهام موجود در «سینمای متعارف» فرق دارد.
اگر ابهام زیباشناختی «سال گذشته در مارین باد» از زمان اولین نمایش فیلم تاکنون همچنان باقی است به همان علتی است که خود «آلن رنه» در مصاحبهای گفته بود، او میگوید: «من فکر نمیکنم «سال گذشته در مارینباد» یک معما باشد. هر تماشاگری راهحل خود را برای این مساله پیدا میکند، اما این راهحل برای همه نمیتواند یکسان باشد.»
«پالین کایل» منتقد امریکایی فیلم که «ابهام» را از «زیباشناسی ابهام» جدا میکند، «سال گذشته در مارین باد» را یک «فاجعه بیهدف» میخواند و آثار رنه را رد کرده و میگوید: «رنه چیزی جز فرم نیست، بیهیچ فهمی از شخصیت یا احساس».
در این فیلم، بر خلاف نظر «پالین کایل» کاراکترها با مسائل پیچیده شخصیتی خود مواجه میشوند. اگر ابهامی در روایت فیلم هست برآمده از شخصیت چندوجهی و ابهامهای ذهنی و رفتاری خود انسانهاست که «آلن رنه» (و «رُبگریه» نیز) به آن مسائل به خوبی توجه کردهاند.
مسائلی چون: تصورات پیچ در پیچ ذهن انسان، عاشقانههای پر رمز و راز آدمی، افکار و آرزوهای به وقوع نپیوسته انسان، خیالهایی که در گذشته تجربه شده ولی از یاد برده شده، دوباره تجربه مجدد آنها از سر گرفته میشود. همراه با ایجاد چنین پرسشهایی: چرا مرد آگاهانه عاشق زنی مجهول و ناشناس میشود؟ چرا زن این عشق را فراموش کرده؟ چرا زن در پایان سخنان و داستان مرد را باور میکند؟ آیا مرد مبهم و رویاگون برای زن هم نماد عشق است؟
فیلم به این ترتیب به «خلق موقعیتها» یی میرسد که در آنها «انسان به مثابه مساله» به تصویر کشیده میشود به جای آنکه شخصیتها به روایت داستان و قصه بپردازند و شاید به همین دلیل است که منتقدی، چون «پالین کایل» میگوید کاراکترهای فیلم «سال گذشته در مارینباد»، شخصیت و احساس ندارند.
در این فیلم این «موقعیت» هاست که تبدیل به کاراکتر میشود نه «تیپ» ها. در چنین «موقعیت» هایی، کاراکترها خود را در گذشته گم کردهاند، گذشتهای تاریک و مبهم که مبنای ساختن آیندهای ایدهآل شده است.
زیرا فیلم «فیلم سال گذشته در مارین باد» برخلاف «عرف متعارف»، نه یک فیلم کاراکترمحور، حادثهمحور، تیپمحور، قهرمانمحور و ضدقهرمانمحور، بلکه فیلمی «موقعیتمحور» است، فیلمی که بهطور «غیرمتعارف»، نیاز به بازی موقعیتی، میزانسن موقعیتی، دکوپاژ موقعیتی و کارگردانی موقعیتی دارد و «آلن رنه» به زیبایی به آن نیاز پاسخ داده است. از این منظر فیلم سال گذشته در مارین باد» همچنان معاصر و بلکه از زمانه فعلی نیز جلوتر است.