هم میهن نوشت: چند وقتی است شب و روزم شده است بالا و پایین کردن صفحات آگهی اجارهخانه. هر جورش را که بگویی امتحان کردهام. از روی پله بگیر تا زیرپله و حیاط اختصاصی و طبقه پنج بدون آسانسور تا خانه فرنیش و شیرآلات بِرَند. از یک جایی به بعد سر قوز افتادم و تمام اخبار مسکن را به دقت دنبال کردم. مثلا همین دیروز وزیر کشور در حاشیه دیداری از پیگیریهای شبانهروزی رئیسجمهور برای ساخت مسکن حرف زده بود.
چند روز پیشاش لابهلای اخبار خواندم که قیمت مسکن، ۲۵درصد ریزش داشته است. ظاهراً در اطراف شهرهای بزرگ و خانههای مسکن مهر با اینکه قیمت پایین آمده، خریداری وجود ندارد.
اخبار را میخوانم و جان دوباره میگیرم و به امید روزهای روشن صفحههای دیوار و شیپور را یکییکی رد میکنم و هرازگاهی صفحه جدید باز میکنم و خانهای را جهت بررسی و مداقه نهایی انتخاب میکنم. اما دیری نمیپاید که نتیجه غایی جفت پا توی صورتم میآید و متوجه میشوم که یا باید سلیقهام را عوض کنم یا صبر کنم بلکه سیاستهای تعادلی دولت به بار بنشیند و از تتمه چهار میلیون مسکنی که قرار است در انتهای دولت تحویل داده شود، ۵۰ متر خوشنقشه رو به آفتاب با ویوی ابدی هم نصیب این بنده حقیر شود.
در همین فکرها بودم و داشتم خودم را شماتت میکردم که اگر جای این همه سال لهله زدن برای اخبار دنبال شغل دیگری را گرفته بودم، الان اوضاعم این نبود. در همین افکار بودم که رفیقم ویدیوی آقای چستر را برایم فرستاد و گفت امیر، چستر هم نشدی و هفت تا استیکر خنده هم ضمیمه پیامش کرد.
ویدیو را باز کردم، یک آقای معاملات ملکی رو به دوربین میگوید: «با سلام و روز خوش، امروز سهشنبه ۲۴ مردادماه است. آقای احمدی زحمت کشیدند یک آپارتمان داخل پونک از مجموعه ما خریداری کردند. این آپارتمان هم قراردادش به نام آقا چستر ثبت شده و هم قرار است آقا چستر در این آپارتمان زندگی کنند.» بعد هم در کمال احترام از آقا چستر میخواهند که بیاید و قرارداد را امضا کند.
ویدیو را دیدم و با سر در چاه عمیق افسردگی فرو رفتم. الان که این نوشته را مینویسم میدانم که آقای احمدی و آقای ملاکی ویدیو را برای مسخرهبازی ضبط کردهاند و دنبال فالوئر میگشتند. اصلا کاری به چستر و این حرفها هم ندارم، اما شما را به خدا یک نفر دنبال کار این مسکن و اجاره مسکن را بگیرد که مردم گرفتارند.