فرزاد رمضانی بونش*؛ آب منبع حیاتی برای انسان است و در تمام ابعاد زندگی یکی از مهمترین موضوعات است. بنابر تحولات جهانی مانند افزایش تقاضا برای ذخایر آبی، آلودگی رودخانهها، دریاچهها و سایر منابع آب، بهرهبرداری بهینه از منابع آب یکی از ارکان اصلی سیاستهای کشورها میباشد.
منابع آبی، رودها و آبهای فرامرزی یکی از پرحاشیهترین و بلکه پرمسئلهترین موضوعات در جهان کنونی است. در حال حاضر ۱۴۸ کشور به صورت کامل یا نسبی در حوزۀ رودهای بین المللی قرار دارند. وجود رشته کوههای پامیر و هندوکش افغانستان را به یکی از کشورهای بالادست در حوزه آبهای فرامرزی جهان تبدیل کرده است.
چنانچه از شش همسایه افغانستان چهار کشور وابستگی شدید به ذخایر آبی افغانستان دارند. همچنین بخشی از توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی- امنیتی کشورهای پایین دست رودها تا حدی به سیستم رودخانههای افغانستان هم وابسته است.
افغانستان در قلب منابع تجدیدپذیر آب و تقریبا پنجاه رود بزرگ و کوچک با مقادیر زیاد آب در وضعیت به مراتب بهتر از کشورهای منطقه قرار دارد. ذخایر آبی روی سطحی افغانستان بطور تخمینی حدود ۵۷ میلیارد متر مکعب و ظرفیت آبی در آمودریا بهعلاوه رودهای هیرمند، هریرود، کندز)، حوزه آبی کابل، مرغاب و ... میباشند
از دید بسیاری در کابل افغانستان تنها از ۲۵ تا ۳۰ درصد از آب سطح ارضی دارد در داخل استفاده میکند و باقی ۷۰ تا ۷۵ درصد آن بدون بهرهبرداری به کشورهای همسایه سرازیر میشود.
از نگاه بسیاری از مقامات و تصمیمسازان در دولتهای گذشته در کابل، رودها میتوانند به عنوان یکی از منابع اساسی توسعه زیربناهای کشور در آینده به شمار آیند و حتی میتواند در ازای آب به کشورهای همسایه، امتیازات مشخص و سیاسی کسب کند. در دو دهه اخیر کابل تلاش کرده است تا آبهای داخلی خود را مدیریت کند.
همچنین کابل در تلاش برای کاهش وابستگی به انرژی وارداتی کوشیده است تا تلاشهایی در جهت کاهش وابستگی و افزایش تولید داخلی، در جهت خودکفایی انرژی تولید برق و مهار آبها گام بردارد.
هم اکنون نیز وزارت انرژی وآب طالبان برای پروژههای مدیریت آب (شامل بندهای بزرگ و متوسط، کانالها و ...) بودجههایی در نظر گرفته و با توجه به اهمیت اساسی آب و انرژی در توسعه و خود کفایی کشور، تنها راه نجات افغانستان را از فقر و وابستگی به گسترش تولید انرژی و مدیریت را منابع آبی میداند.
از یک سو رویکرد و سیاست طالبان در مورد رودخانه «آمودریا» که در قسمت مرزهای شمالی افغانستان با تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان جاری است بسیار جدیتر شده است. آمودریا که پرآبترین و بزرگترین رود در منطقه به شمار میآید؛ لذا طالبان به تکمیل پروژه بهره برداری از کانال ۲۵۸ کیلومتری قوش تپه از آب آمودریا به داخل کشور را طی پنج سال آینده متعهد شده است.
از این دید با گشایش کانال تقریباً معادل ۲۵ درصد آب رودخانه آمو، به داخل خاک افغانستان هدایت میشود و با آبیاری ۷۰۰ هزار هکتار زمین میتواند گامی برای کاهش بحران اقتصادی و انسانی افغانستان، استقلال و قدرت و خودکفایی باشد.
با این حال رویکرد طالبان در مورد رودخانه کابل» که از «هندوکش» سرچشمه میگیرد و به پاکستان میرود چندان مشخص نیست و تابع امتیاز و کارت بازی با اسلام آباد است. با این حال ترس پاکستان انحراف آب رود کابل با کمک هند وجود دارد.
به نظر میرسد سیاست طالبان در رودخانه «هریرود» در کنار تقویت سد «سلما» احداث و بازسازی سدهای دیگر است. در این حوزه کابل علاقه چندانی به شرکت در جلسات مشترک و سه جانبه ایران، ترکمنستان و افغانستان برای هماهنگی درباره بهره برداری از منابع آب رودخانه هریرود از خود نشان نمیدهد.
به علاوه با وجود برنامههای آبی افغانستان، در مورد رودخانه «فراه رود» (که از غرب افغانستان به هامون میپیوندد) هنوز قرارداد و توافقنامهای با ایران منعقد نشده است.
در بعد دیگری هر چند به دلیل شرایط توپوگرافی رودخانه مرغاب، استفاده افغانستان از این رودخانه بسیار محدود است، اما این رود که از مرکز-غرب افغانستان در صحرای قره قوم ترکمنستان، فرو میرود مد نظر در برنامههای آبی افغانستان نیز هست.
در کنار این نیز باید گفت که طالبان جدیت بیشتری درباره حقآبه هیرمند به کار برده است. «طالبان پس از هشدار اخیر تهران در مورد رفع موانع برای تامین حقابه ایران، در رویکرد اعلانی قصد نقض معاهده حقابه هیرمند را ندارد.
در این حوزه رهبران طالبان با توجه به «خشکسالی» و ناکافی بودن آب ذخیره شده پشت سدهای کمالخان و کجکی را علت عدم تخصیص حقابه ایران اعلام کرده است و به حل معضل از طریق دیپلماسی و گفتمان سخن گفتهاند.
در واقع به نظر میرسد در سیاست آبی طالبان آب مسئلهای سیاسی و حیثیتی است و با تبدیل آب به یک اهرم سیاسی- اقتصادی میتوان از آب در سیاستهای داخلی و خارجی خود بهره برند. دراین رویکرد میتوان خود را مستقل و ملی نشان داد و ثابت کرد که کارآمدترین حکومت بوده و با با نشان دادن شدت عمل، احساسات ناسیونالیستی را ارضا کرد. همچنین برخی در کابل، آب در حکم نفت دانسته و معتقدند دولت باید بخشی از هزینههای خود را از طریق فروش آب به همسایگان تأمین کند.
از این دید نگاه جدیتر به هیدروهژمونی و تسلط بر حوضه رودخانهها از طریق استراتژیهای کنترل منابع آب از طریق مجموعهای از تاکتیکها امکانپذیر است.
همچنین سیاست هیدروپلتیکی به افغانستان قدرت چانه زنی چند لایه (در ابعاد سیاسی- ایدئولوژیک- اقتصادی- تجاری- فرهنگی- اجتماعی) با افغانستان خواهد داد و یا میتواند یک رویکرد سازشی را در قبال طالبان به دست آورد.
علاوه بر این به نظر میرسد طالبان برای مورد شناسایی قرار گرفتن خود توسط همسایگان، از ابزار آب نیز بهرهبرداری میکند. یا مثلا از طریق سیاست آبی رفتار و تصمیمات سیاسی همسایگان در زمینه فروش نفت ارزان، پذیرش مهاجران و دوری از مخالفان طالبان را بهتر کند.
به نظر میرسد با وجود عدم معاهدات و توافقنامهها بر سر آبهای فرامرزی با همسایگان افغانستان به جز رود هیرمند، سیاست آب طالبان و کاهش سطح آب ورودی به کشورهای مجاور، اثر نامطلوبی ایجاد کند.
تلاش افغانستان برای عملیاتی کردن سیاست کنترل آبهای سطحی افغانستان و اجرای سیاست هیدروهژمون، تبعات مخرب اقتصادی و زیستی پایدار و در نهایت تغییرات اساسی را کشورهای پایین دست رودخانهها رقم میزند.
در این میان با توجه به کاهش سطح آب رودخانهها و تغییرات اقلیمی، نیاز به دیپلماسی آبی با کشورهای همسایه و پیگیری روند مذاکرات، استفاده از دیپلماسی علمی در حوزه آبهای فرامرزی بیشتر خواهد شد. این امر میتواند نگرانیها و مشکلات بزرگ را کمتر کرده و امنیتی شدن روابط همسایگان با افغانستان جلوگیری کند.
*پژوهشگر و تحلیلگر مسائل بینالملل