هممیهن نوشت: آمارها نشان میدهد از حدود ۱۰۸ میلیون مهاجرت در دنیا، ۳۶ تا ۳۷ درصد آن مهاجرت اقلیمی است. یعنی افراد به دلیل تغییرات اقلیمی چارهای جز جابهجایی نداشتهاند. ایران هم از این وضعیت مستثنی نیست؛ کشوری که جزو ۵ کشور مهاجرپذیر دنیاست و بالای ۳ میلیون مهاجر رسمی و میلیونها مهاجر غیررسمی دارد. گفته میشود خشکسالی دلیل اصلی مهاجرتهاست؛ الگویی که در جهان دیده میشود و در ایران هم انواع مهاجرتهای داخلی را رقم زده است. تا جایی که اعلام میشود تنها در سال گذشته، ۱۰ هزار خانواده ایرانی به دلیل همین شرایط اقلیمی از شهرستان زابل سیستانوبلوچستان خارج شدهاند؛ وضعیتی که ادامهدار است. حالا درباره تاثیر تغییرات اقلیمی بر مهاجرتها، نشسستی با حضور عیسی منصوری، متخصص مطالعات توسعه و معاون وزیر اسبق کار، مهدی ضرغامی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تبریز و بهرام صلواتی مدیررصدخانه مهاجرت ایران برگزار شد؛ نشستی که جزئیات روند تغییرات بر جابهجایی جمعیت را بررسی کرد.
بهرام صلواتی، اولین سخنران این نشست بود. او ابتدای صحبتهایش به وضعیت مهاجرتهای اجباری در دنیا اشاره کرد. به گفته او، بررسیها نشان میدهد تا پایان سال ۲۰۲۲ میلادی حدود ۱۰۸ میلیون مهاجرت اجباری در دنیا وجود داشته است که نسبت به سال قبل از آن ۲۱ درصد افزایش یافته است که سهم زیادی از این مهاجرتها به مهاجرتهای داخلی و اقلیمی مرتبط میشود: «مهاجرتهای اقلیمی در نهایت تبدیل به مهاجرتهای اجباری میشود، بررسیها نشان میدهد تا پایان سال ۲۰۲۲، در مجموع نزدیک به ۳۷ میلیون نفر در وضعیت پناهندگی و پناجویی و همچنین درخواست پناهندگی جدید قرار داشتهاند که ۳۵ درصد از حجم کل مهاجرتهای اجباری جهان را تشکیل میدهند. نزدیک به ۳۰ میلیون نفر از مهاجرتها افرادیاند که در وضعیت پناهندگی قرار دارند و ۶/۲ میلیون نفر درخواست جدید در این زمینه داشتند، یعنی هنوز پرونده پناهندگی آنها در جریان است.»
مدیر رصدخانه مهاجرت ایران میگوید که ۵۲ درصد مبدأ پناهندگان در منطقه ما قرار دارند. کشورهای سوریه، افغانستان و اوکراین در این دسته قرار میگیرند؛ اتفاقی که در اوکراین رخ داد نزدیک به ۶ میلیون مهاجر اجباری فقط طی یک سال به تعداد مهاجران اضافه کرد، این در حالی است که بحران سوریه در حدود ۴ سال این تعداد را اضافه کرد.
به گفته صلواتی، کشورهای میزبان پناهندگان، کشورهای کمترتوسعهیافته با درآمدهای کم یا متوسط ۷۶ درصد این پناهندگان را در خودشان جای دادند. معمولاً کشورهای همسایه در این کشورها میزبانهای اصلی هستند. ایران به واسطه کشور همسایهبودن حتما تحتتاثیر قرار خواهد گرفت. ترکیه، ۶/۳ میلیون نفر پناهنده دارد و ایران با رقم ۴/۳ میلیون پناهنده رسمی، در رتبه بعدی قرار دارد. البته با روی کار آمدن طالبان، قطعاً آمار مهاجرتها به ایران هم افزایش یافته است که آمار رسمی در این زمینه وجود ندارد. درنهایت پنج کشور پناهندهپذیر دنیا، ترکیه، ایران، کلمبیا و آلمان هستند: «زمانیکه ما با جمعیت ۸۵ میلیون نفری این میزان از مهاجر را میزبانی میکنیم، قطعاً دچار مسائل اجتماعی و اقتصادی میشویم. پیش از این هم یکی از نمایندههای مجلس درباره هزینههایی که برای اشتغالزایی افغانستانیها ایجاد شده، صحبت کرده بود.» او گفت که اقلیم و مسائل اقلیمی، جزو مخاطرات اصلی و جدی پیشروی تمدن بشری است و هر سال در این زمینه گزارشهایی داده میشود.
مدیر رصدخانه مهاجرت ایران در ادامه به آمارهای جهانی مهاجرت اشاره کرد. به گفته او در سال ۲۰۲۲ نزدیک به ۶۱ تا ۶۲ میلیون نفر در جهان جابهجا شدهاند، نزدیک به ۳۲ تا ۳۳ میلیون نفر از آنها به دلیل مخاطرات اقلیمی اقدام به این کار کردهاند و حدود ۲۸ میلیون نفر هم در پی جنگها و درگیریهای بینالمللی. البته در این ۲۸ میلیون نفر، بحران اوکراین بسیار تأثیرگذار بوده است. بررسیها نشان میدهد در گروه سیودو یا سیوسه میلیون نفری که در جهان جابهجا شدهاند، از هر ۱۰ نفر ۶ نفرشان در اثر سیل و بلایای اینگونه ناچار به مهاجرت شدهاند که نشان میدهد بحث مخاطرات و تغییرات اقلیمی سهم زیادی در جابهجاییها دارد.»
به گفته صلواتی، تا سال ۲۰۲۲، ۷۱ میلیون نفر در جهان در وضعیت آوارگی داخلی قرار گرفته بودند که این عدد قابل توجه است: «بخش عمدهای از این افراد سوریها و اوکراینیها بودند و به استناد پژوهشها ۹ میلیون نفر هنوز بر اثر تغییرات اقلیمی بیجا و مکان هستند. بیشتر نقاط دنیا از جمله منطقه منا، آفریقا و منطقه جنوب شرق آسیا، بیشترین میزان درگیری با مشکلات اقلیمی را دارند.» او در ادامه درباره وضعیت مهاجرت در ایران تحت تأثیر تغییرات اقلیمی توضیح داد: «بهتازگی مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی منتشر کرد که نشان میدهد از سال ۶۵ تا ۹۵ بهطور متوسط سالانه یک میلیون نفر مهاجر داخلی داریم، البته این عدد خیلی به کار ما نمیآید چراکه مربوط به سال ۹۵ است و ۷ سال از آن میگذرد. ما نمیدانیم در این ۷ سال چه اتفاقی افتاده است. ما درباره برنامه توسعه هفتم حرف میزنیم بنابراین باید عدد بزرگتر باشد. باید آماری برای رصد منظم تغییرات اقلیمی داشته باشیم.»
او ادامه داد: «در سال ۲۰۲۲ پنج بلای طبیعی در ایران رخ داد، در دنیا ۴۱ بلای طبیعی شناختهشده که ۳۲ بلا در ایران شناسایی و اتفاق افتاده است، این وضعیت نشان میدهد که ما کشور بلاخیزی هستیم. ایران از نظر شاخص خطرات اقلیمی خطرات اقلیمی در جهان، جزو کشورهای پرخطر شناخته میشود و رتبه ۱۸ را دارد. در این میان در بخش سیاستگذاریها یا عملکردی در این زمینه متاسفانه در قعر شاخصها قرار دارد بهطوریکه از ۶۳ کشور، رتبه ما ۶۳ است. در زمینه شاخص انتظار گازهای گلخانهای هم در این وضعیت قرار داریم.» او گفت که به استناد آمارها ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در بازه زمانی سالهای ۹۰ تا ۹۵ مهاجرت داخلی داشتهاند، بیشتر مهاجرتها از مناطق حاشیهای است که به سمت مناطق مرکزی تزریق میشود. در این میان خشکسالی جزو عوامل تزریقکننده مهاجرتهای داخلی به شمار میرود.
صلواتی ادامه داد که شاید در رسانهها و دیگرجاها، بحث اصلی مهاجرت نخبگاناند، اما بحث ما اینجا این است که در همه جای دنیا، مردم دچار مهاجرت به دلیل تغییرات اقلیمی میشوند که ما از آن غافل بودهایم: «یعنی علاوه بر مهاجرت نخبگان و دیگر قشرها، این بخش مهاجرتی را داریم که به آن کمتر توجه شده است. به مهاجرتهای اقلیمی یا اکولوژیکی پرداخته نشده است. بین سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۰، حدود ۲۵ میلیون نفر مجبور به مهاجرت بر اثر مسائل اقلیمی شدهاند. نکته دیگر این است که بر اساس پیشبینیها در سالهای آینده ۲۰۰ میلیون نفر به دلیل تغییرات اقلیمی مجبور به مهاجرت خواهند شد. کمبود آب حداقل با ۱۰ درصد افزایش مهاجرت در مقیاس جهانی مرتبط است. خبر بد این است که ۱۷ کشور که یکچهارم جمعیت جهان را دارند دچار تنش آبیاند. براساس پیشبینیها، ۶/۲ درصد دمای هوا در منطقه ما افزایش خواهد داشت و ۳۵ درصد هم منابع آبی کاهش پیدا خواهد کرد. ایران جزو مناطق آسیبپذیر از این نظر است، در منطقه بلاخیزی هستیم.»
او ادامه داد: «سوال این است که برنامه هفتم توسعه چطور میخواهد با این زنگ خطر و هشدارها مقابله کند؟ ما در قعر برنامهریزی و سیاستگذاری در این حوزه هستیم. الان با زیست بوم چالشها مواجهایم که به صورت سلسلسهوار اتفاق میافتد. هر یک روستایی که خالی از سکنه میشود، اقتصاد شهرهای اطراف به هم میریزد. اگر بیشتر از این دستدست کنیم و کاری نکنیم این سرزمین تابآوری و سازگاری اقلیمیاش به هم خواهد خورد. ما باید شیب تابآوری را کنترل کنیم، زمان هم نداریم. فاکتور زمان در شیوه حکمرانی در ایران به هم خورده است. اگر دو سال پیش بخشی از تحریمها برداشته میشد و یکسری فناوریها در مصارف و منابع ایجاد میشد، به اینجا نمیرسیدیم. با شیب قابلتوجهی که بعد از برجام داشتیم متخصصان را برمیگرداندیم، به محض اینکه برجام متوقف شد، این شیب هم متوقف شد. سرمایههای انسانی این کشور مثل سرمایههای آبیاند؛ زحمت زیادی کشیده شده است. کسی درباره درد خانوادههایی که ۳۰ سال برای بچهشان هزینه کردهاند و بهراحتی از دستشان خارج میشوند حرف نمیزند. این بچه برود خارج از کشور هم برنمیگردد. هر یک نفری که میرود و هر یک نفری که برنمیگردد، مثل خالی شدن یک روستا از سکنه است.»
صلواتی گفت: «ما زمان را داریم از دست میدهیم و خیلی از اقداماتمان زمانمحور نیست. تابآوری سرزمینی ما بهویژه در حوزه علمی در حال به هم خوردن است. در گذشته اقتصاد روستایی خودبسنده بود و تا حد زیادی مصرفمان را کنترل میکردیم. برای قطره قطره آب برنامه وجود داشت؛ ما اکوسیستم داشتیم که تابآوری زیست بوم را تضمین میکرد. اما حالا دائم به ما گفته میشود که نگویید، اطلاع ندهید، درحالیکه کار ما هشدار بجا درباره مهاجرتهاست. این پیشبینیها شوخی نیست؛ حتماً اتفاق خواهد افتاد. من تا به حال ندیدم که انتهای برنامه ششم، شاخصهایی که به آنها نرسیدهایم بررسی و بعد در برنامه هفتم در نظر گرفته شود. در برههای با یکسری کارها میتوانیم جلوی یکسری خسارات را بگیریم، ولی وقتی از سطحی بگذرد، کلان میشود و قابل جبران نیست. موضوع این است که جامعه و دولتمردان به هشدار واکسینه شدهاند؛ به خبر بد هم همینطور. اما در پس این قضیه این است که این اعداد و هشدارها هم تا جایی میتوانند کار کنند. مسئله اساسی این است که برای سرزمینی که هزاران سال سابقه تمدنی داشته، باید برنامههایی مثل توسعه هفتم این تمدن را توسعه بدهد و اگر قرار است این کار را نکند، برنامه توسعهای وجود نداشته باشد، بهتر است.»
مهدی ضرغامی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تبریز سخنران دیگر این نشست بود. او به سیاستهای آبی اشاره کرد و گفت: «در حال حاضر تاجیکستان نیاز به انرژی دارد و ترکمنستان نیاز به آب و کشاورزی، اما میان آنها همکاری وجود ندارد و این نبود همکاری منجر به فشارهای اجتماعی شده است. از آن طرف، ارمنستان صنایع معدنی را توسعه داده، اما تمهیداتی برای مهندسی شیرابه نداشته و این شیرابهها به سمت رودخانه ارس حرکت میکند و منجر به آلودگی این رود میشود. در بالادست رود ارس رودی به اسم رود «کنار» وجود دارد که این دو رود تمدن قفقاز را شکل میدهند و یکی از محلهای دام بومیان است. من با رایزن فرهنگی ایران در گرجستان درباره این دو رودخانه صحبت و اعلام کردم که این دو رودخانه میتوانند محور صلح بین این کشورها شوند و بین ۵ کشور وحدت ایجاد کنند، اما آنها به من گفتند که کارهای مهمتری در اولویت است.»
او در ادامه به وضعیت مهاجرت پس از داعش در عراق اشاره کرد. به گفته او، ورود داعش به عراق و از سوی دیگر طالبان در سمت افغانستان، منجر به مهاجرت افراد از این مناطق شد. این عضو هیئتعلمی دانشگاه تبریز در ادامه نکته دیگری را مورد توجه قرار داد. به گفته او، تحت تاثیر شرایط اقلیمی، ۱۰ هزار خانواده ایرانی سال گذشته از زابل خارج شدند؛ این عددی است که شرکت حملونقل و ترابری ثبت کرده است. ماجرا، اما به اینجا محدود نمیشود. ریزگردهایی که از سمت صحرای آفریقا و عراق وارد کشور میشود و اختلالات تنفسی زیادی که ایجاد میکند هم به مهاجرتها دامن زده است.
او در توضیح بیشتر درباره وضعیت آب در ایران هم گفت: «سرانه آب در دسترس کشور به دلایل مختلف کاهش یافته که عمدهترین دلیل آن این است که بارندگی در کشور حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد کم شده و دمای کشور هم یک درجه گرمتر شده است. این وضعیت منجر میشود تا میزان دسترسی به آب هم کمتر شود. همه اینها در شرایطی است که کشور از نظر جمعیتی رشد کرده و این سهمیه آب باید میان افراد بیشتری تقسیم شود. اگر سرانه آب به زیر هزار متر مکعب برسد، ما دچار فقر آب میشویم و امروز در وضعیت ۱۳۰۰ مترمکعب برای هر نفر قرار داریم. البته این به معنی غیرقابل سکونت شدن ایران نیست و من «ورشکستگی آبی» را قبول ندارم.»
عیسی منصوری، متخصص مطالعات توسعه، سخنران بعدی بود. او درباره انواع مهاجرتها در ایران گفت: «ما مهاجرت روستا به شهر داریم که در دهههای اخیر آن را تجربه کردیم. مهاجرت شهر به روستا و مهاجرت پیرامون به مرکز و مهاجرت منطقهای. درباره مهاجرت روستا به شهر بهویژه از سال ۱۳۴۰ به بعد، بنا بر نگاهی که برخی دوستان داشتند، شهری و صنعتی شدن در کشور رونق گرفت؛ نگاهی که ایجاد شد، همراهی زیادی با نگاه جاری در دنیا داشت. کشورهای توسعهیافته میگفتند در شهرها صنعت رونق بگیرد و مواد اولیه آن از روستاها تامین شود. آن نگاه غالب بود که البته یکسری تبعات هم داشت، از جمله اینکه شهرها در محوریت قرار گرفتند و جمعیت از روستاها به شهرها سرریز شد و در ادامه مهاجرت جدی از روستا به شهر شکل گرفت.»
به گفته منصوری، در کنار این نوع مهاجرت، مهاجرت از پیرامون هم وجود داشت: «این نوع مهاجرت منجر شد شهرهایی مثل تبریز و اصفهان و یزد صنعتی شوند و جایی مثل سیستانوبلوچستان از این توسعه جا بمانند. در این میان قطبهای صنعتی هم شکل گرفت مثل البرز و... که مهاجرت از مرکز به پیرامون را در لایههای مختلف ایجاد کرد.»
به گفته او، بعد از انقلاب توجه به روستاها بیشتر شد، به همین دلیل جادهکشی و لولهکشی شد و مجموعه این اقدامات منجر شد تا میزان دسترسی به آب لولهکشی ۵/۹۹ درصد شود، درحالیکه این میزان قبل از انقلاب حدود ۳۰ درصد بود. اما این مسئله تبعات دیگری داشت و منجر شد تا دسترسی به امکانات، منجر به مهاجرت از روستا به شهر شود.
او در ادامه به مهاجرت از شهر به روستا اشاره کرد: «در یک دهه اخیر ما با این مسئله مواجه شدیم که جمعیت از شهر به روستا مهاجرت میکردند. این اتفاق در سالهای ۹۶ تا ۹۸ رخ داد که چند دلیل داشت. یکی از آنها رونق بومگردی و برنامههای حمایت از اشتغال روستایی بود. اما در بلندمدت مشخص شد که مشکل اقتصادی رخ داده است. ما در اقتصاد با اصطلاح تحول ساختاری مواجهایم. در ایران اتفاقی که افتاد این بود که به دلیل تحریمها، مناطق صنعتی دچار افول و رکود شدند، به همین دلیل مناطق صنعتی به تدریج فرصتهای شغلیشان را از دست دادند و فرد ناچار شد به روستا برگردد. وقتی به روستا بر میگردد برداشتهای غیرمجاز از چاهها برای کسبوکار رخ میدهد و در نهایت منجر به تخریب آب و خاک میشود.»
منصوری در ادامه درباره اهمیت بنیادین وضعیت آب در کشور، به سابقه قدیمیترین قنات کشور با ۳۰۰۰ سال که ساخت آن ۳۰۰ سال به طول انجامید، به اهمیت موضوع آب در ایران اشاره کرد: «نظام حاکم بر ایران ایلی است و مبتنی بر آب زندگی میکردند، یعنی در فصلی به واسطه بهرهمندی از آب، کشاورزی میکردند و در فصلهای دیگر بدون کشاورزی بودند. اهمیت این قضیه از حیث ایجاد یک جامعه کوتاهمدت ایجاد میکند. از نظر برخی از صاحبنظران، یکی از علتهای جاماندنمان (از توسعه) غالب بودن نگاه ایلی است و این امر بهشدت تحت تأثیر آب است. مهاجرتهای بلندمدت و کوتاهمدت در ایران و دنیا متاثر از آب است، البته باید برای بررسی مهاجرت عوامل بسیاری را توجه کرد، اما در اینجا به موضوع آب با توجه به این جلسه مواردی را بیان میکنم. مهاجرت روستا به شهر، مهاجرت شهر به روستا، مهاجرت پیرامون به مرکز و مهاجرتهای منطقهای از انواع مهاجرتها هستند. دوستان واقفند که از سال ۱۳۴۰ به بعد، شهری شدن و صنعتی شدن شدت گرفت که همزمان با روندهای توسعه جهان بود.»
او ادامه داد: «ابتدا باید دید که ما آب را بهعنوان یک کالای خصوصی میبینیم، مشترک یا عمومی؟ کالای عمومی مثل هوا است که هرکس میتواند هرچقدر میخواهد نفس بکشد، قیمت ندارد. کالای خصوصی به این معناست که فروخته میشود و هرکس پول بیشتری بدهد، میتواند استفاده کند. ما هنوز تکلیفمان را مشخص نکردهایم، قانونی داریم درباره اختصاص آب، اما اجرایش نکردهایم. درباره مهاجرت فرض ما این است که عواملی که موجب میشوند مثلا مهاجرت از سیستان صورت بگیرد، چیست؟ خب اینجا دلیل مشخص است؛ به این دلیل که معیشت آنها دچار مشکل است. به لحاظ اجتماعی هم واقعیت این است که آنجا مسئله، حجاب نیست، مسئله فراگیری مسائل معیشتی است. در چنین جاهایی ما یا مهاجرت اجباری داریم یا مهاجرت انتخابی، برای کسانی که وضعشان نسبتاً بهتر است. نکتهای که هست، تله فقر برای کسانی است که میمانند. بعد از آنها باید به مهاجران اجباری و انتخابی بپردازیم. من معتقدم از کسی که از ایران هم مهاجرت میکند باید حمایت کرد، این درباره کسانی که در داخل ایران مهاجرت میکنند هم به طریق اولی باید مورد توجه باشد.»
منصوری در ادامه گفت: «در استانهای زنجان و همدان به این دلیل که تنوع اقتصادی دارند، در فصل برداشت، نیروی کار در روستاست، فصل برداشت که تمام میشود نیروی کار به شهرها میرود و کار خدماتی میکند. این زنجیره کاری بین تهران و کرج و زنجان هم وجود دارد. ما چهار دسته منطقه در کشور داریم؛ نمیتوانیم یک نسخه کلی برای مهاجرت و آب بنویسیم. حداقل باید چهار منطقه تقسیمبندی داشته باشیم. در بعضی مناطق که آب وضعیت خوبی دارد، اما وضعیت اقتصادی خوب نیست، تنش حاشیهنشینی وجود خواهد داشت. برای حل مسئله آب در مناطق روستایی، در نهایت راهحل اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفته شده است و بالانس بین دو حوزه ایجاد نشده است.»
این متخصص مطالعات توسعه گفت که در منابع آبی، ۳۰ درصد کاهش داشتیم، اما در مصارف ۳۴ درصد افزایش داشتهایم: «بیشترین استرس آبی در دنیا، همین منطقه منا و کشورهای آسیای میانه و شمال آفریقاست؛ بیشترین تنشهای آبی همینجاست و بیشترین مهاجرتها هم از همین مناطق است. بخش بزرگی از کشاورزی ما از آب چاه است، اما مدیریت کشور، آبهای سطحی را مدیریت میکند. ۱۰۴ میلیارد مترمکعب آب برای مخازن آبی ظرفیت ایجاد کردهایم، اما کل آب قابل تنظیم ما ۵۵ میلیارد مترمکعب است. وقتی راجع به نظام حکمرانی آب صحبت میکنیم، درباره یک حوزه حرف میزنیم: مدیریت منابع، مدیریت تنشهای آبی و مدیریت مصارف آبی. مهمترین نکته در کشور ما این است که مثلاً در همین برنامه هفتم، آمده است که حکمرانی منابع آب، یعنی فقط به مورد اول توجه شده است. دولت دوازدهم با افتخار پروژه ۴۰ هزار هکتاری سیستان را افتتاح کرد و برای ۴۶ هزار هکتار در پایین دست آب برد، ۸۰۰ میلیون دلار خرجش کرد و وقتی پروژه تمام شد، دوستان گفتند خب حالا با این ۴۶ هزار هکتار چه کار کنیم؟ بنابراین میخواهم بگویم، ساختار اینطور است، به همین دلیل است که سد میزنیم و بعدش مدیریت مصرف نمیکنیم.»