فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
بُوَد آیا که درِ میکدهها بگشایند
گره از کارِ فروبستهٔ ما بگشایند
اگر از بهرِ دلِ زاهدِ خودبین بستند
دل قوی دار که از بهرِ خدا بگشایند
به صفایِ دلِ رندانِ صَبوحی زدگان
بس درِ بسته به مِفْتاحِ دعا بگشایند
نامهٔ تَعزیَتِ دختر رَز بِنْویسید
تا همه مُغبَچِگان زلفِ دوتا بگشایند
گیسوی چنگ بِبُرّید به مرگِ مِیِ ناب
تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند
درِ میخانه ببستند خدایا مپسند
که درِ خانهٔ تزویر و ریا بگشایند
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زُنّار ز زیرش به دَغا بگشایند
شرح لغت: صبوحی زدگان: آنان که شراب صبحگاهی نوشیده اند/ دختر زر: شراب مقصود/ خانه تزویر: خانه ریا و فریب/ دغا: دغل و نادرستی
وارستگان پیشگاه دوست که دل را برای او از غبار و زنگار پاک کرده اند با راز و نیاز به درگاهش گره از کارشان میگشایند.
افراد بزرگی به تو توجه کرده و با تو رفت و آمد خواهند کرد. در راه حق قدم بردار و از گناه دوری کن و عزت نفس خود را از دست نده.