فرارو- مافیای "ندرانگتا" از قدرتمندترین سازمانهای مافیایی جهان که مرکز آن در منطقه کالابریا در جنوب سرزمین اصلی ایتالیا واقع شده زمانی در مقایسه با مافیای سیسیلی معروفتر یک نمایش فرعی قلمداد میشد. اکنون، اما ندرانگتا بزرگترین سازمان تبهکار در اروپا محسوب میشود. پلیس اروپایی ماه گذشته بیش از ۱۳۰ عضو ندرانگتا در ایتالیا، آلمان، بلژیک، پرتغال و اسپانیا را در عملیاتی هماهنگ با اسم رمز "یورکا" بازداشت کرد. تقریبا تمام اعضای بازداشت شده به خرید و فروش مواد مخدر، پولشویی یا ارتکاب جرایم خشونت آمیز متهم شدهاند.
به گزارش فرارو به نقل از اسپکتیتر، ندرانگتا به طور سنتی در آدم ربایی تخصص داشته و در منطقه غیرقابل دسترس آسپرومونته که بر روی نقشه در نوک پای ایتالیا واقع شده برای قرنهای متمادی دور از دسترس نیروهای نظم و قانون فعالیت میکند. دولت ایتالیا در دهه ۱۹۹۰ میلادی تصمیم گرفت یک کارخانه فولاد و یک بندر در کالابریا بسازد. کارخانه فولاد هرگز افتتاح نشد. با این وجود، بندر افتتاح شده توانست میزبان بزرگترین کشتیهای کانتینری جهان باشد و ندرانگتا در آنجا فرصتی برای بهره برداری دید. اکنون سالانه دو میلیون کانتیتر از بندر "جیویا تائورو" عبور میکند و تخمین زده میشود که ۸۰ درصد کوکائین اروپا نیز از آنجا در حال نقل و انتقال است.
ندرانگتا همانند سایر سازمانهای مافیایی به شدت محافظه کار است. آن سازمان مافیایی از دولت نفرت دارد و علاقمند به شرکتهای خصوصی است و به نهاد خانواده و ساختار طایفهای به شکلی چشمگیر احترام میگذارد. درون آن مافیا زمانی که مردی ثروتمند میشود و برای خود شهرتی دست و پا میکند همسرش در خانه میماند و به مراقبت و تربیت فرزندان میپردازد. هم چنین، زن خانواده میتواند پول خرج کند و به کلیسا برود. اغلب تنها فرد مورد اعتماد فراتر از زنان خانواده کشیش روستا یا دهکده است.
زنان همدستان ساکت، اما ضروری مافیا هستند. مردان با پیوندهای خویشاوندی متحد میشوند. در حرفهای که به سختی میتوان به کسی اعتماد کرد مرد مافیایی به خواهرزاده و برادر زنش اعتماد میکند. باجناقها در تاریخ مافیا فراوان بودهاند. ارتباط بین مردان توسط زنان شکل میگیرد. این مادربزرگها، مادران و خالهها هستند که قبیله را کنار هم نگه میدارند و مشخص میکنند که آیا یک جوان پسری خوب و قابل اعتماد است یا خیر. در عملیات اخیر پلیس شجره نامهای از باندها و طایفههای مختلف درون مافیای ندرانگتا را ترسیم کرد که نشان میداد کدام عضو با چه کسی مرتبط است.
یک پسر بچه درون مافیا ممکن است تا ده سالگی صرفا یک پیام رسان باشد و شاید در اوایل سنین نوجوانی متهم به تحویل مواد مخدر شود. او ظرف مدت چند سال قصد دارد نامی برای خود دست و پا کند. برای مثال، دون "سالواتوره کاپلو" را در نظر بگیرید که در سن ۱۴ سالگی به دلیل دزدیدن گردبند صلیب اسقف تراپانی و ربودن آن از دور گردن اسقف شهرت پیدا کرد. مجرمان جوانی مانند کاپلو تا سن ۱۶ سالگی در مسیر ازدواج قرار دارند و تقریبا همواره با دختری از خانوادهای قابل اعتماد که توسط مادر، مادربزرگ یا خاله توصیه و معرفی میشوند ازدواج میکنند. کاپلو که مسئول ارتکاب ۲۰۰ مورد قتل بود در سن ۳۱ سالگی از جایگاه خود سقوط کرد. او به حبس ابد محکوم شد، اما یک همسر و چهار فرزند از خود برجای گذاشت.
با این وجود، با چنین شرایط نامطمئنی چرا زنان حاضر به ازدواج با اعضای مافیا میشوند؟ در وهله نخست پول یک انگیزه اصلی است. در جنوب ایتالیا در سرزمینی که صدها سال درگیر فقر شدید بوده جایی که آخرین قحطی در آنجا در اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی رخ داد جایی که بیکاری متداول است و خانوادهها با خاطره سپری کردن روزگار در یک اتاق مجردی و با فرزندانی که با پای برهنه راه میرفتند زندگی میکنند پول زیاد به معنای اطمینان بخش بودن آینده شماست.
ازدواج با یک مرد مافیایی به معنای داشتن یک شوهر بداخلاق است که از شما فرزند میخواهد. ایتالیا یکی از پایینترین نرخهای زاد و ولد در جهان را دارد، اما مردان مافیایی به شدت مشتاق بچهدار شدن هستند. آنان میدانند که ممکن خیلی زود بمیرند یا به زندان بیفتند. این ایده که باید فرزندانی برای ارث بردن و حفظ نام خانوادگی داشته باشند برایشان اهمیت دارد. زنان ضامن تداوم شهرت خانواده در نسل بعدی هستند.
بدیهی است که زندگی با مردی که مسئول ارتکاب ۲۰۰ مورد قتل یا قاچاق مقدار انبوهی از کوکائین است دشوار میباشد. با این وجود، همسر یک مرد مافیایی صرفا باید آشپزی کند و هرگز حق ندارد سوال بیش از اندازهای درباره کار شوهرش بپرسد. البته او میداند که این انتخاب شخصیاش بوده انتخاب این که نداند. این قدرتمندترین کاری است که زن یک خانواده مافیایی انجام میدهد: سکوت کردن.
اگر ۲۰۰ مرد را به قتل رسانده باشید ممکن است دشوار باشد که با خاطره آنان زندگی کنید در اینجا زن خانواده مافیایی بزرگترین وظیفه را ایفا میکند. از دید زن یک مرد مافیایی، او شوهری مراقب و یک پدر دلسوز برای فرزندان است. همسر یک مافیایی خواستههای او و عصبانیتش را تحمل میکند و او را یک مرد معمولی و دوست داشتنی میبیند. از دید آن زن، شوهر مافیایی اش یک هیولا نیست بلکه مردی است که او دوست اش دارد. همسر یک مافیایی بودن این امکان را برایشان فراهم میکند که خود را فریب دهند.
همسر یک مرد مافیایی هر یکشنبه به کلیسا میرود. آنان به زیارت میروند. با حرارت برای مرد خانواده مافیایی دعا میکنند. ممکن است همه چیز بد پیش برود. ممکن است مرد مافیایی به زندان افتاده یا در نهایت کشته شود که اکثرا نیز این گونه میشود با این وجود، در دراز مدت همه چیز خوب خواهد بود، زیرا خانواده نجات ابدی را تضمین خواهند کرد.
شاید شما باور نکنید، اما همسر یک مرد مافیایی این مسائل را باور میکند و برای همین دعا میکند. از نظر او خدا دعای زنان و کودکان را میشنود و همین برایش کافی است. او در کلیسا با یک کیف گوچی در دست همراه با فرزندانش که کنار او زانو زده اند برای شوهرش دعا میکند. این همان کاری است که زنان ایتالیایی برای قرنهای متمادی انجام داده اند.
البته این شیوه همواره کارآمد نیست و آینده زندگی همسر یک مرد مافیایی را تضمین نمیکند. "سانتا پوگلیزی" دختر یک رئیس مافیا با مردی مافیایی که یک سال از خود بزرگتر بود ازدواج کرد در سن ۲۲ سالگی بیوه شد و در سال ۱۹۹۶ میلادی در حالی که بر سر مزار شوهر کشته شده خود بود به ضرب گلوله به قتل رسید. در گورستان همراه با او "سالواتوره بوتا" پسر دایی ۱۴ ساله نیز کشته شد و پسر دایی دیگر ۱۲ ساله از مهلکه گریخت. این رخدادی غیر عادی بود چرا که اکثر زنان مافیایی زندگی مسالمت آمیزی دارند و میتوانند بدون آن که تحت تاثیر خشونت شوهران شان در تجارت مافیا قرار گیرند به زندگی ادامه دهند.