مردي که پسر جوانش را در ارتفاعات آق کمر قوچان کشته و جسد او را به آتش کشيده بود سرانجام لب به اعتراف گشود و پرده از راز اين جنايت هولناک برداشت.
به گزارش روزنامه خراسان، آبان ماه گذشته ماموران کلانتري امام قلي قوچان از طريق شهروندان در جريان کشف جسد سوخته اي در ارتفاعات آق کمر اين شهرستان قرار گرفتند.
تحقيقات ماموران نشان داد جسد سوخته جواني در کنار يک دستگاه موتورسيکلت، سوخته در حالي قرار دارد که آثار ضرباتي بر ناحيه سر و گردن وي مشهود است. ماموران انتظامي با حفظ صحنه حادثه، مراتب را به مقام قضايي و کارآگاهان پليس آگاهي اين شهرستان اعلام کردند.با حضور مقام قضايي و کارآگاهان آگاهي در محل کشف جسد، تحقيقات پليسي و قضايي درباره اين جنايت ادامه يافت.
بررسي هاي بيشتر با استعلام شماره موتورسيکلت از راهنمايي و رانندگي مشخص کرد که مالک موتورسيکلت در مشهد سکونت دارد.با تحقيقات کارآگاهان، آن ها دريافتند که موتورسيکلت متعلق به جوان ۲۵ ساله اي است که جسد وي کشف شده است.
بنابراين آنان در ادامه اقدامات اطلاعاتي خود موفق شدند پدر و مادر مقتول را که در قوچان سکونت داشتند شناسايي کنند. اما پدر مقتول عنوان کرد که از حدود ۴ ماه قبل که فرزندش ازدواج کرده و به مشهد رفته است ديگر از او اطلاعي ندارد.
کارآگاهان در ادامه بازجويي از اعضاي خانواده مقتول، متوجه وجود تناقض هايي در اظهارات پدر مقتول شدند اما وي وقتي در برابر شواهد و اسنادي که توسط کارآگاهان جمع آوري شده بود قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود.
او گفت: «پسرم معتاد به مواد مخدر بود او همواره مرا اذيت مي کرد ديگر جانم را به لبم رسانده بود او هر هفته با موتورسيکلت از مشهد به قوچان مي آمد و مرا وادار مي کرد تا به او پول بدهم.ديگر از دست کارهاي او خسته شده بودم تا اين که تصميم به قتل او گرفتم تا براي هميشه از شرش خلاص شوم».
وي ادامه داد: «وقتي دوباره با موتورسيکلت به قوچان آمد نقشه اي کشيدم و با بيان اين که مي خواهم مقداري پشم گوسفند خريداري کنم از او خواستم تا مرا براي خريد پشم با موتورسيکلت به ارتفاعات آق کمر ببرد به او گفتم شايد بتوانيم از چوپان هاي محلي پشم را ارزان تر بخريم».
وي گفت: «اين در حالي بود که پسر ديگرم که ۱۱ سال دارد نيز همراه ما آمد».
اين مرد افزود: «من يک تبر هم با خودم برداشتم وقتي به محل خلوتي در ارتفاعات رسيديم به طوري که او متوجه نشود شير بنزين موتورسيکلت را بستم وقتي موتور خاموش شد و پسرم خم شد تا شير بنزين را نگاه کند با تبر ضرباتي به سر و گردن او زدم و پس از آن که نقش بر زمين شد شير بنزين موتورسيکلت را باز کردم و با ريختن بنزين بر روي پيکر فرزندم او را به آتش کشيدم».
وي گفت: «پس از آن نيز پسر ديگرم را تهديد کردم که اگر چيزي بگويد او را هم مي کشم و بدين ترتيب ماجراي قتل را پنهان کردم».
اين گزارش حاکي است: «با اعترافات اين مرد در تاريخ 89.9.23 راز اين جنايت هولناک افشا شد و متهم براي سير مراحل قانوني در اختيار مقامات قضايي قرار گرفت».
