فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
هر که شد محرمِ دل در حرمِ یار بِمانْد
وان که این کار ندانست در انکار بِمانْد
اگر از پرده برون شد دلِ من عیب مکن
شُکر ایزد که نه در پردهٔ پندار بِمانْد
صوفیان واسِتَدَنْد از گروِ مِی همه رَخْت
دلقِ ما بود که در خانهٔ خَمّار بِمانْد
محتسب شیخ شد و فِسقِ خود از یاد بِبُرد
قصهٔ ماست که در هر سرِ بازار بِمانْد
هر مِیِ لعل کز آن دستِ بلورین سِتَدیم
آبِ حسرت شد و در چشمِ گهربار بِمانْد
جز دلِ من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بِمانْد
گشت بیمار که، چون چشمِ تو گردد نرگس
شیوهٔ تو نَشُدَش حاصل و بیمار بِمانْد
از صدایِ سخنِ عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد
داشتم دلقی و صد عیبِ مرا میپوشید
خرقه رهنِ مِی و مطرب شد و زُنّار بِمانْد
بر جمالِ تو چنان صورتِ چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بِمانْد
به تماشاگَهِ زلفش دلِ حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بِمانْد
پرده پندار: حجاب گمان باطل/ فسق: فروگذاشتن حکم خدا، نافرمانی
هر کس راز دار باشد در درگاه او باقی خواهد ماند اما آن کس که پرده در باشد در جهل و ناآگاهی به سر خواهد برد. مقصود او از این شعر این است که آنان که در مسیر عشق گام بر می دارند باید پرده پوش اسرار غیب باشند و راز دلشان را همواره در ضمیر خود نگاه دارند. در این صورت در آستان یار، باقی خواهند ماند، اما اگر اسرارشان آشکار شود، جایی در درگاه دوست ندارند.
به زودی مشکلات تو حل می شود و به موقعیتی می رسی که دور از انتظارت است. مراقب باش ایمان خود را از دست ندهی. اگر قصد کاری داری زوذتر اقدام کن.