صندوق بینالمللی پول در گزارش اخیر خود اعلام کرد که اگر ایران بخواهد کسری بودجه نداشته باشد باید هر بشکه نفت را ۳۵۰ دلار بفروشد. عددی رویایی که برای ایرانِ تحت تحریم که نفت را با تخفیف ۱۲ تا ۱۵ دلار میفروشد، بسیار دور از دسترس و خیالی به نظر میرسد.
به گزارش هممیهن، اما این عدد عجیب از دل محاسبات دخل و خرج ایران بیرون میآید. بررسی اقتصاد ایران و ناترازیهای آن، صندوق بینالمللی پول را به این نتیجه رسانده که اگر نتوانیم نفت را به قیمت ۳۵۰ دلار در بشکه بفروشیم نمیتوانیم هزینهها را تامین کنیم. نتیجهای که از محاسبات کارشناسان داخلی هم استنتاج میشود.
«سال مهار تورم و رشد تولید»؛ مقام رهبری این شعار را برای امسال انتخاب کردند، اما سیاستهای مسئولان به شیوهای است که انگار میخواهند این شعار را برعکس اجرا کنند. در سال گذشته نقدینگی حدود ۳۳ درصد رشد کرد و همین موضوع به تورم ۴۷ درصدی منجر شد. البته آخرین آمار منتشرشده تورم از سوی مراکز رسمی به ماهها قبل برمیگردد و انگار مسئولان به جای مهار تورم، انتشار آمار تورم را مهار کردهاند. کارشناسان عقیده دارند که نمیتوان رشد نقدینگی در سال آینده را کنترل کرد، چون منابع درآمدی ایران به دلیل تحریمها تقریبا از بین رفته است. درآمدهای نفتی ایران در سال گذشته بهشدت کاهش پیدا کرده است و درآمد حاصل از صادرات نفت هم بهصورت دلار به کشور وارد نمیشود. گمانهزنیهای زیادی وجود دارد که درآمدهای حاصل از صادرات نفت ایران به چین به صورت کالا از چین وارد ایران میشود و همین موضوع درآمدهای دولت را بهشدت کاهش داده است.
نفت ایران با نفتکشهای ارواح به سایر کشورها از جمله چین صادر میشود و کشتیهای ارواح به دلیل اینکه نفت ایران را بهصورت قاچاق صادر میکنند، هزینه حملونقل بیشتری دریافت میکنند. کارشناسان عقیده دارند که هزینه صادرات نفت با این کشتیها ۱۰۰ درصد بالاتر از صادرات نفت به صورت آزاد است. از طرفی ایران به دلیل اینکه بتواند نفت خود را بفروشد، تخفیفهای زیادی به مشتریان خود میدهد و همین موضوع هم در کاهش درآمدهای نفتی ایران بیتاثیر نیست. بعد از سال ۹۷ انتشار آمارهای رسمی میزان صادرات ممنوع و نفت به یک مسئله امنیتی تبدیل شد، اما اظهارات مقامات مسئول نشان میدهد که ایران روزانه حدود ۲/۱ تا ۴/۱ میلیون بشکه نفت به چین میفروشد، اما درآمد حاصل از این مقدار فروش نفت به دلیل تحریمها به کشور بازنمیگردد. صندوق بینالمللی پول چند روز گذشته در گزارشی اعلام کرد که اگر ایران بخواهد کسری بودجه نداشته باشد باید هر بشکه نفت را ۳۵۰ دلار بفروشد. با توجه به شرایط بینالمللی ایران برای فروش نفت به چین هم حدود ۱۲ دلار در هر بشکه تخفیف میدهد، یعنی هر بشکه چیزی حدود ۶۰ دلار برای ایران درآمد دارد. بر مبنای تحلیل صندوق بینالمللی پول، ایران یک خلأ ۲۹۰ دلاری در هر بشکه نفت در درآمدها دارد که باید آن را از طریقی جبران کند؛ راهی که منتهی به چاپ پول و تورم برآمده از آن میشود.
اگرچه صادرات کالاهای غیرنفتی هم راه دیگری برای درآمدزایی است، اما بررسی تراز بازرگانی ایران هم نشان میدهد که کسریهای زیادی وجود دارد. آمارهای رسمی گمرک نشان میدهد میزان کل صادرات ایران در سال ۱۴۰۱ حدود ۵۳ میلیارد دلار بود، اما میزان واردات کشور در همین سال حدود ۵۹ میلیارد دلار بود. این یعنی ایران در سال گذشته حدود ۶ میلیارد دلار کسری تراز تجاری داشته است. این آمارها نشان میدهد که درآمدهای غیرنفتی ایران هم عایدی زیادی برای کشور ندارد که هیچ، حتی کفاف واردات کالاهای اساسی را هم نمیدهد. در همین میان که کشور از ارز حاصل از صادرات نفت محروم شده و درآمدهای غیرنفتی هم جوابگوی نیازهای کشور نیست، بسیاری از مسئولان از دلارزدایی و اقتصاد بدون نفت حرف میزنند. دولت سیاستهای جدیدی از جمله فروش اوراق و مولدسازی را برای جبران کسری بودجه پیش گرفته است، اما کارشناسان عقیده دارند که فروش اوراق به اعتماد مردم نیاز دارد و در شرایط فعلی مردم به دولت اعتماد ندارند. از طرفی درآمدهای حاصل از مولدسازی هم چندان قابل اعتنا نیست و نمیتوان روی این درآمد برای جبران کسری بودجه حساب کرد.
اگر درآمد نفتی نداشته باشیم و درآمدهای غیرنفتی هم جوابگوی نیاز کشور نباشد، چه راهی جز چاپ پول باقی میماند؟ این روزها ماشینهای چاپ پول پرسرعتتر از همیشه کار میکنند تا نیازهای مالی دولت را برطرف کنند. کار اقتصاد کشور به جایی رسیده که برخی مسئولان میگویند دولت برای پرداخت حقوق بازنشستگان پول ندارد و شاید مجبور شویم خاک بفروشیم. دولت کسری بودجه شدیدی دارد. اظهارات برخی مسئولان از کسری بودجه ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی در سال گذشته، حکایت از همین مسئله دارد، اما برخی آمارهای رسمی از کسری بودجه هزار هزار میلیارد تومانی خبر میدهند. حال با این وضعیت انگار ماشینهای چاپ پول بانک مرکزی یکسره شدهاند و قرار نیست در سال جدید خاموش شوند؛ چاپ پولهایی که نتیجهاش میشود تورم. سال گذشته میزان تورم به صورت میانگین بالای ۴۰ درصد بود و با توجه به آمارها و دادههای اقتصادی نمیتوان به کاهش تورم چندان امیدوار بود.
فریدون مجلسی کار شناس ارشد مسائل بینالملل از منتفیشدن برجام و ضرورت مذاکره مستقیم با آمریکا میگوید: بدون توافق استقلال خود را از دست میدهیم
این روزها کسری بودجه آنقدر زیاد و درآمدهای دولت آنقدر کم شده که حتی برخی از مسئولان از کمبود بودجه برای پرداخت حقوق بازنشستگان میگویند. در این شرایط تحریمها به ما اجازه فروش نفت را نمیدهد و کارشناسان هشدار میدهند که احتمالا شرایط اقتصادی سال آینده بدتر از امسال خواهد بود. فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و کارشناس مسائل بینالملل در گفتگو با هممیهن گفت: «نفت در ایران فقط ابزار مفتخوری کسانی شده که به اتکای صادرات نفت طی سالهای طولانی، به ایجاد یک دولت بسیار بزرگ کمک کردند که درآمدهای حقوق کارمندان برای آفریدن یک تورم بزرگ کافی است. راهحل دیگری نمیبینم، جز قبول مقررات بینالمللی و حقوق بینالملل و احترام به قطعنامههای شورای امنیت یا ادامه همین وضعیت و چاپ اسکناس و فقیر کردن عمومی برای بقا. بدون توافق با غرب ما استقلال خود را از دست میدهیم. وقتی اقتصاد مالی خود را از دست بدهیم دیگر نمیتوانیم به رقابت بینالمللی برگردیم. کشورهای دیگر با چه تلاشی استقلالشان را بهدست آوردند و ما در مقابل با چه سهولتی استقلال را از دست میدهیم؟»
ایران کسری بودجه شدیدی دارد و کارشناسان عقیده دارند که اگر نتوانیم نفت بفروشیم کسری بودجه سال آینده بیشتر خواهد شد. به نظر شما امسال میتوانیم نفت بیشتری بفروشیم؟
بگذارید اول یک موضوع مهم را مطرح کنم. کشورها نباید از محل فروش نفت، کسری بودجه خود را تامین کنند. امارات یک کشور بیابانی است که از محل فروش نفت به سمت توسعه رفت. این کشور در فقر مطلق بود و هیچ منابعی به جز نفت نداشت و با فروش نفت به ثروت رسید. حالا امارات به یک کشور بینالمللی تبدیل شده است و اقتصادش برپایه نفت نمیچرخد و تمام دنیا هم به این کشور رفتوآمد میکنند. به نظرم پایههای ثروتمند شدن امارات را ایران بنیان نهاد. بیش از ۴۰ سال است که تجارت خارجی ایران با پرداخت هزینه هنگفتی کالاهای خود را از طریق امارات وارد میکند. بنیان ثروتمند شدن امارات نه فروش نفت، بلکه تجارت است.
۴۰ سال است که امارات کالاهای مورد نیاز ایران را از اروپا میخرد و با قیمتهای بالاتر به ایران میفروشد. ترکیه هم نفت ندارد و مقدار زیادی نفت وارد میکند. مگر پاکستانی که وضعیتش از ایران بهتر است، نفت دارد؟ نفت در ایران فقط ابزار مفتخوری کسانی شد که به اتکای صادرات نفت طی سالهای طولانی، به ایجاد یک دولت بسیار بزرگ کمک کردند که درآمدهای حقوق کارمندان برای آفریدن یک تورم بزرگ کافی است. جدیدا میگویند برای پرداخت حقوق باید قشم و کیش را فروخت. فروش آب و خاک مملکت خیانت است و خیانت بزرگتر این است که کسانی که صلاحیت اداره مملکت را ندارند بخواهند تصمیمهایی بگیرند که از طرق غیرعقلانی درآمد ایجاد میکنند. من فکر نمیکنم تا زمانی که توافق امضا شود بتوانیم نفت بفروشیم.
منظور شما اقتصادِ بدون نفت است؟ بسیاری از کارشناسان عقیده دارند که اقتصاد بدون نفت یک شعار داخلی است. این موضوع امکانپذیر است؟
ایران کشوری است که اقتصادش برپایه نفت است. مسئله اقتصاد بدون نفت را از سر ناچاری مطرح کردند و هیچ وقت دنبال نشد. ایران روزانه ۵/۴ میلیون بشکه نفت مصرف میکند و یکی از بزرگترین مصرفکنندگان انرژی در جهان است. کدام کشور ۵/۴ میلیون بشکه در روز در اختیار دارد؟ ترکیه، فلیپین، کرهجنوبی و تایلند نفت وارد میکنند، اما ما از نعمت نفت برخورداریم و حتی نمیتوانیم نفت خود را بفروشیم. ایران یکی از بااستعدادترین کشورهای دنیا است که با سیاستگذاری درست اقتصادی و برنامهریزی که کلیه مردم در آن مشارکت داشته باشند، پیشرفت کند، نه یک حلقه کوچک و اقلیت. متاسفانه بسیاری از کسانی که در ایران به جایی میرسند از این کشور میروند. ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان فولاد و فرآوردههای پتروشیمی، سیمان و مس در جهان است. همه اینها یعنی انرژی و پشت همه صنایع ایران، نفت خوابیده است. در این شرایط اصلا نمیتوان از اقتصاد بدون نفت حرف زد.
به نظر شما با توجه به شرایط بینالمللی میتوانیم به افزایش فروش نفت امیدوار باشیم؟
ما کشوری بر مبنای انرژی هستیم و باید بتوانیم مازاد تولید خودمان را صادر کنیم تا بتوانیم نیازهای خودمان را وارد کنیم؛ بنابراین راهحل دیگری نمیبینم، جز قبول مقررات بینالمللی و حقوق بینالملل و احترام به قطعنامههای شورای امنیت یا ادامه همین وضعیت و چاپ اسکناس و فقیر کردن عمومی برای بقا. بدون توافق با غرب ما استقلال خود را از دست میدهیم. وقتی اقتصاد مالی خود را از دست بدهیم دیگر نمیتوانیم به رقابت بینالمللی برگردیم. کشورهای دیگر با چه تلاشی استقلالشان را به دست آوردند و ما در مقابل با چه سهولتی استقلال را از دست میدهیم؟ شما وقتی نتوانید صادر کنید، نتوانید بفروشید، نتوانید با بانک جهان رابطه داشته باشید، نتوانید پول بدهید و پول بگیرید، استقلالتان را در عرصه بینالمللی از دست میدهید. همه اینها بهخاطر تحریمها و جنگهای دیگران است. مردم ایران درگیر جنگ دیگران شدهاند.
آمارهای رسمی کسری بودجه در سال ۱۴۰۱ را ۴۰۰ هزار میلیارد تومان و آمارهای غیررسمی بالای هزار هزار میلیارد برآورد میکنند. با توجه به اینکه برجام امضا نشده و روند فروش نفت بهبود پیدا نکرده و مدیریت داخلی هم ضعف دارد، در سال جدید کسری بودجه دوباره بیشتر میشود؟
مسلما. چون ما نخواستیم مسائل را حل کنیم، نخواستیم برجام را اجرایی کنیم. برجام تمام شده است و ما حالا باید مذاکرات جدیدی را دنبال کنیم. به نظرم بدون ارتباط با دنیا نمیتوانیم به تامین کسری بودجه امیدوار باشیم.
با توجه به کسری بودجه دولت میخواهد اوراق بفروشد و مولدسازی کند. آیا دولت با این کارها میتواند کسری بودجه سال ۱۴۰۲ را جبران کند؟
دولت برای فروش اوراق باید اعتماد مردم را جلب کند که اوراق بخرند. متاسفانه من سیاست جلب اعتماد از سمت مردم را مشاهده نمیکنم. در مورد مولدسازی باید بگویم که ما مولد هستیم و نیازی نیست کسی دیگر بیاید به مردم بگوید باید مولدسازی کنیم. شهرکهای صنعتی همه مولد هستند، اما منتهی جلوی تولید اینها گرفته شده است. تمام شرکتهای تولیدکننده اصلی معطل گشایش اعتبارات برای واردات مواد اولیه هستند. تازه اگر به اندازه ظرفیت تولید کنند به کی و کجا بفروشند؟ مگر همه تولیدات کشور ما باید برای مصرف داخلی باشد؟
پس با این تفاسیر کسری بودجه ما بیشتر از پارسال خواهد بود؟
مسائل پولی در تخصص من نیست. من فقط کلیات و علل و راه مبارزه را میدانم. اما فکر میکنم امسال بیشتر خواهد بود و سال آینده از امسال هم بیشتر میشود.
تبعات عدم توافق با غرب برای اقتصاد ایران چه خواهد بود؟
برجام در مهرماه خودبهخود دورهاش منتفی خواهد شد. کشورهای غربی که طرف اصلی ما و نگران توسعه بمب هستهای در ایران هستند، منتظر نمیمانند. آنها تا روز قبل از پایان هم مکانیزم ماشه را اجرا خواهند کرد. به چه دلیل برجام امضا شد؟ چرا برجام را امضا کردند وقتی نمیخواستند اجرایی کنند؟ ما درمانده اجرای توافق هستیم. اجرای برجام شجاعت میخواهد، اما ما شجاعتش را نداشتیم. اگر فعالیت هستهای ما صلحآمیز است و نافی هیچ چیزی نیست، باید بپذیریم که روی فعالیت ما نظارت داشته باشند. از طرفی باید روی سیاستهای منطقهای خود تجدیدنظر کنیم. توافق با عربستان هم تا زمانی که با غرب به توافق نرسیم، راه به جایی نمیبرد.
به نظر شما ما به سمت برجام میرویم؟
برجامی وجود ندارد که بخواهیم به سمتش برویم. باید مذاکره مستقیم با آمریکا را شروع کنیم. من برجام را منتفی میدانم. اگر مسئولان میخواهند توافق کنند باید مذاکرات را از سر بگیرند و به توافق جدیدی دست پیدا کنیم.
کامران ندری کارشناس حوزه بانکی در گفتگو با هممیهن: نمیتوان رشد نقدینگی را کنترل کرد
اطلاعات درستی در مورد کسری بودجه وجود ندارد، اما برخی از مقامات ادعا میکنند که کسری بودجه حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان است. آمارهای غیررسمی هم کسری بودجه را بالای هزار هزار میلیارد تومان برآورد میکنند. کامران ندری، کارشناس حوزه بانکداری در گفتگو با هممیهن در رابطه با وضعیت تورم با توجه به میزان رشد نقدینگی گفت: «من پیشبینی روشنی از وضعیت اقتصاد در سال آینده ندارم. به این خاطر که دولت دچار روزمرگی شده و مشکلات اقتصادی پیچیده است و بخشی از این مشکلات ریشه اقتصادی ندارد. برخی از مشکلات به ضعفهای ما در نهادهای سیاسی و اجتماعی بازمیگردد. دولت هم برنامهای برای حل این ضعفها ندارد؛ لذا پیشبینی مثبت و خوبی از وضعیت متغیرهای کلان در سال جاری ندارم.»
به نظر شما وضعیت بودجه دولت چطور است؟
برای من اطلاعات مربوط به کسری بودجه خیلی شفاف نیست و نمیدانم دولت چقدر کسری بودجه دارد. حتی فکر نمیکنم خود دولت هم بداند چقدر کسری بودجه دارد. مسئله کسری بودجه به عملیات بودجهای دولت محدود نمیشود و خیلی از خرجهای دولت فرابودجه است و در قانون منعکس نمیشود. متاسفانه ما دولت شفافی نداریم و برای همین نمیتوانیم میزان کسری بودجه را درست پیشبینی کنیم. اما با استفاده از روشهای غیرمستقیم میتوانیم بهنوعی پیببریم که وضعیت بودجه کشور چگونه است.
در سال گذشته چقدر پول چاپ کردیم؟
سال گذشته ۳۳ درصد رشد نقدینگی داشتیم. میزان نقدینگی ما به حدود ۶ همت رسیده است و همین موضوع باعث شد تورم اوج بگیرد. من نمیگویم همه این نقدینگی صرف هزینههای دولت میشود، ولی دولت از این نقدینگی بیبهره نیست. اگرچه نمیتوانم بگویم کسری بودجه چقدر است، اما با توجه به میزان رشد نقدینگی میتوانم بگویم که وضعیت بودجه دولت چندان مطلوب نیست.
وضعیت سال آینده را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظرم امکان کم کردن رشد نقدینگی وجود ندارد. در کمترین حالت احتمالا سال آینده ۳۰ درصد رشد نقدینگی خواهیم داشت. این یعنی احتمالا ۱۸۰۰ همت به نقدینگی کشور اضافه میشود. دولت به این دلیل که نمیتواند منابع مالی جایگزین داشته باشد، مجبور است که به سمت منابع پولی حرکت کند و برای همین عقیده دارم که کاهش رشد نقدینگی چندان امکانپذیر نیست.
چرا دولت نمیتواند نقدینگی را کنترل کند؟
دولت نهایتا بتواند نقدینگی را تا ۲۵ درصد کاهش دهد. باز هم در این صورت سال آینده رشد شدید نقدینگی و در نتیجه رشد تورم را در پیش داریم. این یعنی سال آینده ۱۵۰۰ همت نقدینگی ایجاد میشود. دولت قبلا نفت میفروخت و میتوانست از درآمد حاصل از نفت وجوه خود را تسویه کند، اما حالا چند سالی است که درآمدهای نفتی نداریم و نمیتوانیم به این درآمدها امید داشته باشیم. صادرات غیرنفتی هم که کفاف خرج کشور را نمیدهد. تنها راه دولت چاپ پول است. نیازهای دولت یا حاکمیت با توجه به مسائل و مشکلاتی که در کشور داریم زیاد است. برای حل این مسائل فشار را روی بانکها گذاشتهاند و بانکها را ملزم میکنند تسهیلاتی پرداخت کنند و هدف از ارائه تسهیلات این است که مسائل و مشکلات مردم را حل کنند، اما این مسائل و مشکلات را با استفاده از منابع بانکی حل میکنند که به تورم منجر میشود. بخشی هم برمیگردد به ضعف نظارت بر بانکها و مشکلاتی از این قبیل. بانکهای ما مسائل متعددی دارند، اضافه برداشتشان از بانک مرکزی بالا رفته و زیان انباشتهشان افزایش یافته است. سرمایه کافی ندارند. همه این مسائل سبب میشود نتوانیم رشد نقدینگی را کاهش دهیم.
این میزان نقدینگی چند درصد تورم ایجاد میکند؟
نمیتوان رابطه مشخصی بین نقدینگی و تورم در کوتاهمدت برقرار کرد. میزان نقدینگی درونزای اقتصاد ایران بسیار بیشتر از آمارهای اعلامی مراکز رسمی است. عواملی باعث میشود که سرعت گردش این نقدینگی در اقتصاد تغییر کند. این موضوع را از افزایش سهم پول از میزان نقدینگی میتوان فهمید. پول بخش سیال نقدینگی است که دست به دست میشود و خود همین موضوع سرعت گردش نقدینگی را افزایش میدهد و تورم مضاعف ایجاد میکند. نمیتوانم میزان تورم را پیشبینی کنم، اما به نظر میرسد که شرایط تورمی در اقتصاد ما پایدار است و بههمین راحتی نمیشود این تورم را کنترل و مهار کرد. از طرفی به نظر نمیرسد بانک مرکزی و دولت سیاست انقباضی در پیش گرفته باشند و همین موضوع هم کمی نگرانکننده است.
در شرایط فعلی برای کنترل نقدینگی باید چه اقداماتی انجام داد؟
رشد نقدینگی تبعات زیادی دارد، اما مهمترین این تبعات، تورم است. ما باید با استفاده از سیاستهای جایگزین مانند نرخ بهره به جنگ تورم برویم، اما در شرایط فعلی سیگنال سیاست انقباضی از سمت بانک مرکزی وجود ندارد.
با توجه به متغیرهای اقتصادی و شرایط فعلی کشور، شما سال آینده را چطور ارزیابی میکنید؟
من پیشبینی خیلی خوبی از وضعیت اقتصاد در سال آینده ندارم. بهاینخاطر که دولت دچار روزمرگی شده و مشکلات اقتصادی پیچیده است و بخشی از این مشکلات ریشه اقتصادی ندارد. برخی از مشکلات به ضعفهای ما در نهادهای سیاسی و اجتماعی بازمیگردد. دولت هم برنامهای برای حل این ضعفها ندارد؛ لذا پیشبینی مثبت و خوبی از وضعیت متغیرهای کلان در سال جاری ندارم. شرایط اقتصاد در سال آینده مطلوب نیست، مگر اینکه خدا کمک کند و اتفاقاتی رخ دهد که برای من قابل پیشبینی نیست.