طرفداران بازیهای ویدیویی همیشه نسبت به خلق و بازسازی جهان بازیهای ویدیویی در قالب فیلم و سریالها هیجانزده بوده و با علاقه خاصی این دست از آثار اقتباسی را دنبال میکردند. خصوصا طی سالهای اخیر، پیوند عمیقی میان این دو جهان پرطرفدار به وجود آمده و هر ساله آثار متعدد سینمایی که بر اساس بازیهای ویدیویی ساخته شدهاند را در تماشا میکنیم. متاسفانه تجربیات پیشین ثابت کرده که نباید همیشه انتظار یک اثر اقتباسی موفق را داشت. البته سریال اخیر د لست آو آس (The Last of Us) نشان داد که میتوان به این رویه امیدوار بود و انتظار طرفداران را بالا برد.
به گزارش ویجیاتو، هالیوود اخیرا تلاشهای زیادی برای هرچه بهتر به تصویر کشیدن داستان بازیهای شناخته شده روی پرده نقرهای یا در قاب تلویزیون داشته و حتی سعی کرده از ستارگان دنیای سینما در این آثار استفاده کند و به این ترتیب نظر مخاطبان را جلب کند. المانهایی که در بازیها باعث روایت روان و طبیعیتر داستان میشوند، در قالب فیلم و سریال به سختی میگنجد. از همین رو، فیلمسازان همیشه کار سختی برای خلق یک اثر راضیکننده داشتهاند و شاید هم به دلیل تعداد اقتباسهای بد از بازیها بیشتر از موارد خوب است.
بدون شک تاکنون با بیشتر این آثار بداقبال آشنا شده و احتمالا آنها را تماشا کرده باشید؛ پس بدون معطلی به سراغ ادامه مقاله و این فیلمهای اقتباسی میرویم.
Hitman: Agent ۴۷ دومین تلاش برای ساخت یک فیلم سینمایی بر اساس بازی هیتمن است. فیلم قبلی هیتمن که در سال ۲۰۰۷ با بازی تیموتی اولیفانت در نقش اصلی ساخته شده بود، نتوانست آنطور که باید موفق شود. این فیلم از لحاظ فیلمنامه، عملکرد بازیگران و خشونت بیش از حد مورد انتقاد قرار گرفته بود.
با اینکه عدهای طرفدار این خشونت بودند، فیلم Hitman: Agent ۴۷ حتی بدتر از عنوان قبلی عمل کرد. تعداد بسیار کمی از منتقدان از این فیلم دفاع کردند، اما بسیاری آن را حتی یک قدم پایینتر و ضعیفتر از فیلم اول هیتمن میدانستند. حتی اکشن آن نیز کسلکننده و توخالی توصیف شد و شخصیتهای متزلزل و خط داستانی ضعیف در کنار عوامل دیگر باعث شدند یک شکست سنگین برای این فیلم اقتباسی رقم بخورد.
این فیلم توانست موفقیت نسبت خوبی در گیشه داشته باشد؛ چراکه ترکیبی از آنجلینا جولی به عنوان یکی از شناختهشدهترین ستارگان هالیوود در نقش لارا کرافت، یکی از پرطرفدارترین شخصیتهای زن بازیهای ویدیویی بود.
با این حال، واکنش منتقدان و طرفداران با موفقیت مالی آن مطابقت نداشت و این اثر به عنوان اقتباسی از فرانچایز Lara Croft: Tomb Raider موردپسند نیست. عملکرد آنجلینا جولی در این فیلم جزو معدود ویژگیهای خوب آن است و بسیاری او را یک انتخاب هوشمندانه برای این نقش و به تصویر کشیدن شخصیت لارا کرافت میدانند. اما داستان، دیالوگها، اکشن و سایر المانها متاسفانه در بدترین حالت خود قرار داشتند.
اووه جزو آن دسته کارگردانان بدنامی است که بیشتر برای آثار ناموفق و اقتباسهای بد از بازیهای ویدیویی به شمار میرود. یکی از بدترین آثار او، همین BloodRayne است که بر اساس بازیای به همین نام ساخته شده است.
کارشناسان بیش از همه چیز نسبت به تیم بازیگران این فیلم انتقاد داشتند و در کنار آن کارگردانی ضعیف، فیلمنامه بد و عدم هیجان کافی از جمله دلایل شکست این فیلم هستند. علاوه بر آن داستان و اکشن با یکدیگر همخوانی ندارند.
خون رینی (BloodRayne) فیلمی اکشن، با موضوع خونآشامی است که براساس یک بازی به همین نام در سال ۲۰۰۶ در آمریکا به نمایش درآمد. رینی (کریستینا لوکن) دختری است که نیمی از او خونآشام (پدرش) و نیمی انسان (مادرش) بوده و میخواهد انتقام مادرش را از خونآشامها و پدر خود بگیرد.
Rampagat تلاش کرده تا یک فرانچایز بازی مربوط به اواسط دهه ۸۰ را به پرده نقرهای بیاورد. این رویکرد به آن اجازه میدهد تا برای مخاطبان وسیعتری جذاب باشد و از هرگونه پیش داوری اجتناب کند.
با این وجود، این فیلم بسیاری را ناامید میکند و پیشفرض عجیب و غریب آن نوید یک اثر سرگرمکننده را میدهد که فیلم هیچگاه موفق به ارائه آن نمیشود. برای بسیاری، این یکی دیگر از فیلمهای دواین جانسون است که در آن کمترین استعدادهای بازیگری به کار گرفته شده و با اینکه عده بسیار کمی آن را هیجانانگیز میدانند، برای بسیاری یک تجربه کاملا ناامیدکننده است.
همه میدانیم که ماریو جزو فرانچایزهای نمادین و بسیار خاطرهانگیز است. با این حال، اقتباس سینمایی آن به دلایل زیادی در راضی کردن طرفداران با شکست مواجه شده است. فیلم.Super Mario Bros سعی دارد تا بجای مخاطبان اصلی فرانچایز، بازی را برای مخاطبان عمومی به تصویر بکشد که در نهایت موفق به انجام آن نمیشود.
سوپر ماریو به دنبال یک لحن کمدی خرابکارانه شبیه به فیلمهایی مانند Ghostbusters است. با این حال ناخوشایند است و تطابق زیادی با بازیهای ندارد. میتوان این طور بیان کرد که لحن آن برای بزرگسالان بسیار احمقانه و برای کودکان زیادی بالغانه است. حتی با وجود تمجید از جلوههای بصری و عملکرد باب هاسکینز، بسیاری آن را فیلمی ضعیف میدانند.
پستال جزو بازیهای ویدیویی کمتر شناخته شده است که بیشتر برای خشونت پوچگرایانه و طرح داستانی محدود شهرت دارد؛ بنابراین یک انتخاب عجیب برای تبدیل شدن به اقتباس سینمایی به شمار میرود. در این فیلم هم اووه بول تلاشهای خود را به کار گرفته، اما در انتها با فیلمی روبرو میشویم که طرفداران و منتقدان آن را دوست ندارند.
این فیلم قصد دارد در عین طنز بودن حاوی خشونتهای بینهایت باشد که در انجام آن دچار شکست میشود.
Doom نیز یکی از فرانچایزهای نمادین در دسته بازیهای ویدیویی است. اما فیلم اقتباسی آن اصلا خوشساخت، سرگرمکننده و تاثیرگذار نیست. البته چند نکته برجسته و عالی دارد که شامل تیم بازیگران فوقالعاده و وفاداری زیاد به منبع اصلی میشود. بسیاری سکانسهای آن را شبیه به گیمپلی تیراندازی اول شخص بهعنوان یک نکته برجسته در نظر میگیرند.
دواین جانسون، کارل اربن، رزمند پایک، ریچارد بریک و رزاق ادوتی از جمله بازیگرانی هستند که در فیلم Doom به ایفای نقش پرداختهاند. به غیر از آن، Doom یک فیلم اکشن علمی تخیلی غیر جاهطلبانه است که هیچ چیز جدیدی ارائه نمیدهد. منتقدان و طرفداران آن را بخاطر اکشن متوسط و داستان بیمعنا به باد انتقاد میگیرند.
فیلمهای Resident Evil یکی از طولانیترین فرنچایزهای فیلم بازیهای ویدیویی را تشکیل میدهند. هفت فیلم وجود دارد که شش مورد آنها در یک راستا قرار دارند. فیلمهای رزیدنت ایول در طول عمر خود بیش از یک میلیارد دلار فروش داشته اند. با این حال، این بدان معنا نیست که آنها از کیفیت بالایی برخوردار هستند.
اولین فیلم Resident Evil مورد تحسین گیمرها و مخاطبان ژانر ترسناک قرار گرفت. اما فیلم Resident Evil: Apocalypse اغلب به عنوان نقطه ضعف فرنچایز در نظر گرفته میشود. طرفداران از آن به دلیل معمولی بودن، خستهکننده بودن و اینکه حتی یک گام پایینتر از عنوان اول است انتقاد میکنند.
مورتال کامبت به طور میانگین سابقه درخشانتری در میان عناوین اقتباسی از بازیهای ویدیویی دارد. از میان سه فیلم Mortal Kombat دوتای آن متوسط به حساب میآید. با این حال، Mortal Kombat: Annihilation، دنبالهای بر فیلم اول است که گویا نتوانسته موفق ظاهر شود و مانند دو عنوان دیگر اکشن سرگرمکنندهای ندارد.
پیشتر ذکر کردیم که اکثر فیلمهای اقتباسی اووه بول مورد پسند طرفداران و منتقدان نیستند، با این حال فیلم Alone In The Dark را میتوان جزو بدترین آثار او از میان فیلمهای ساخته شده بر اساس بازیهای ویدیویی دانست.
تنها در تاریکی با سری بازیهای تحسین شده در ژانر ترس و بقا فاصله زیادی دارد. همچنین به عنوان یک فیلم اکشن ترسناک در نوع خود شکست میخورد. اکشن آن در جای مناسبی استفاده نشده و المانهای ترسناک آن توخالی هستند. این فیلم نهتنها بدترین فیلم اقتباسی از بازیهای ویدیویی ساخته شده تاکنون در نظر گرفته میشود، بلکه برخی آن را یکی از بدترین فیلمهای تمام دوران میدانند!
منبع: CBR