فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چهها کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
وز آن گلشن به خارم مبتلا کرد
غلام همت آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
که درد شب نشینان را دوا کرد
نقاب گل کشید و زلف سنبل
گره بند قبای غنچه وا کرد
به هر سو بلبل عاشق در افغان
تنعم از میان باد صبا کرد
بشارت بر به کوی میفروشان
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
وفا از خواجگان شهر با من
کمال دولت و دین بوالوفا کرد
شرح لغت: چها کرد: چه کارها کرد و چه بلاها بر سر ما آورد/ وا کرد: گشاده و باز کرد
آنان که شیفته درگاه دوست هستند کاری را برای خودنمایی و در معرض دید دیگران انجام نمیدهند. در حقیقت آن را برای اطاعت از دوست انجام میدهند و به او امید دارند.
اگر ذرهیی نیکی یا بدی کنی پاداش یا مکافات آن را میبینی پس مراقب اعمال خود باش و از رحمت و لطف خدا ناامید نباش. نیازمندان را دریاب و آنها را دستگیری کن و با افرادی که باطنی بی آلایش دارند دوستی کن.