فدراسیون فوتبال ایران تلاش میکند تا پیش از بازیهای فیفادی که تیم ملی دو دیدار تدارکاتی با تیمهای عراق و روسیه دارد، تکلیف نیمکت تیم ملی ایران را مشخص کند؛ نیمکتی که بعد از بازیهای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر بدون سرمربی مانده و اسیر حرفهای ضدونقیضی شده است. مهمترین این تناقضات مربوط به ادعاهای مسئولان فدراسیون فوتبال است که گاهی از کمبود وقت تا شروع بازیهای جام ملتهای آسیا حرف زده و گفتهاند سرمربی باید زودتر انتخاب شود و بعضی اوقات هم بهویژه از سوی مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران عنوان شده که هنوز زمان زیادی در دست است و نباید برای انتخاب سرمربی عجله کرد.
این تنها تناقض نیمکت تیم ملی نیست، چون هنوز هم ایرانی و خارجی بودن سرمربی تیم ملی ایران محل سؤال است. در واقع تعداد موافقان و مخالفان این نظریه چنان زیاد است که هر روز بخت یکی از این دو جناح برای نشستن روی نیمکت تیم ملی بیشتر میشود.
درست از زمانی که کارلوس کیروش نتایج خوبی در جام جهانی نگرفت و زمزمه تغییر او به گوش رسیده، بحث استفاده از مربی داخلی داغ شده است. باوجوداین دردسترسنبودن گزینه مناسب و البته «ستارهدار»شدن یکی دو گزینه بهدردبخور، کار را پیچیده کرده و همین یکی، دو هفته پیش بود که عنوان شد سرمربی بعدی تیم ملی به احتمال ۹۹درصد خارجی است. اگرچه هنوز این گزینه، یعنی استفاده از سرمربی خارجی بهطور کامل از روی میز کنار نرفته، ولی بازی جدیدی که فدراسیون فوتبال در ۴۸ ساعت اخیر به راه انداخته، اوضاع را مبهم کرده است.
فدراسیون فوتبال در روزهای اخیر، بدون اینکه اشاره خاصی به مترومعیارهای مدنظرش کند، از هفت مربی ایرانی بهعنوان گزینههای احتمالی (در کنار گزینههای خارجی) نام برده و از آنها خواسته تا برنامهشان برای هدایت تیم ملی ایران را به فدراسیون فوتبال تحویل دهند. البته تأکید فدراسیون در این زمینه بیشتر روی جام ملتهای آسیاست و از اینجا میشود پی برد که «احتمالا» کار مذاکره با گزینه خارجی کمی به مشکل برخورده است.
فدراسیون فوتبال در یک ماه گذشته با چند گزینه خارجی مذاکره داشته است، ولی بند جنجالیای که فدراسیون روی آن تأکید دارد، کار را برای این گزینهها دشوار کرده است. ماجرا از این قرار است که فدراسیون از سرمربیان خارجی خواسته تا شرایط ایران در ماجرای تحریمهای بانکی را درک کنند و اگر در موعد مقرر (طبق قانون دو ماه) نتوانستند دستمزد خود را دریافت کنند، قرارداد را فسخ نکرده و به فیفا شکایت نبرند (شبیه به کاری که مارک ویلموتس کرد).
از سوی دیگر، تمرکز فدراسیون فوتبال بیشتر روی جام ملتهای آسیا بوده و احتمالا بند «رضایت طرفین بسته به عملکرد در جام ملتها» دیگر گزینهای است که سرمربیان خارجی را به صرافت انداخته است. با وجود چنین مواردی، ولی اعلام یکباره هفت گزینه داخلی برای هدایت تیم ملی ایران از آن دست اتفاقاتی است که بیشباهت به ماجرای رخداده در برنامههای خنداننده شو نیست! فارغ از مسئله زمان و هزینههای مالی، معرفی تعدادی از گزینههای موجود به قدر کفایت شبههبرانگیز است. فدراسیون اعلام کرده فرهاد مجیدی، امیر قلعهنویی، حسین فرکی، جواد نکونام، مهدی تارتار، ساکت الهامی و حمید مطهری گزینههای مدنظر هستند و از آنها درخواست کرده برنامهشان را تحویل دهند.
پرواضح است که مربیان مذکور در سطح فوتبال ایران در زمره مربیان بادانش بهشمار میروند، ولی مسئله اینجاست که آیا دانش آنها به قدری است که بتوانند هدایت تیم ملی ایران را در تورنمنتهای مهم بر عهده بگیرند؟ در کنار این موضوع باید به مسئله تجربه هم اشاره کرد؛ چراکه تعدادی از همین گزینهها اصولا علاوه بر اینکه اولین بار است در لیگ برتر بهعنوان سرمربی کار میکنند، اصلا سابقهای برای نشستن روی نیمکت تیم ملی هم نداشتهاند. حمید مطهری که تا پیش از این بهعنوان دستیار یحیی گلمحمدی در لیگ برتر فعالیت کرده، امسال اولین فصل حضورش در این لیگ را با عنوان سرمربی نساجی سپری میکند و یکباره فارغ از دستاوردهایی که داشته، گزینه تیم ملی میشود.
مهدی تارتار هم با وجود تجربه کافی، تا به الان تجربه حضور در تیم ملی بزرگسالان را نداشته است. این موضوع شامل حال ساکت الهامی هم میشود. فرهاد مجیدی هم به غیر از فعالیت بهعنوان سرمربی تیم امید، روی نیمکت تیم ملی بزرگسالان نبوده است. در بین این افراد فقط امیرقلعهنویی و حسین فرکی بهعنوان سرمربی و جواد نکونام بهعنوان دستیار حضور داشتهاند. جواد هم شاید تجربه لازم برای هدایت این نسل از فوتبال ایران را نداشته باشد. میماند امیرقلعهنویی و حسین فرکی که اولی گفته در این مقطع علاقهای به نشستن روی نیمکت تیم ملی ندارد. حسین فرکی، ولی برنامهاش را به فدراسیون تحویل داده و گفته آماده کمککردن است. مسئله، ولی اینجاست که فرکی سالها از سطح اول فوتبال ایران دور بوده و یکباره تبدیل به گزینه تیم ملی شده است.
اینها بخشی از ابهامات موجود است و مشخص نیست اگر فدراسیون فوتبال به دنبال گزینه ایرانی است، چرا اسمی از یحیی گلمحمدی که پرافتخارترین مربی ایران در سالهای اخیر است، دراینبین برده نشده، ولی دستیار سابقش در فهرست گزینههای احتمالی دیده میشود. از سوی دیگر اگر قرار به انتخاب فردی است که چندین سال است بدون تیم مانده، چرا علی دایی مثل حسین فرکی گزینه تیم ملی نشده است؟ از طرف دیگر، با نگاه به کارنامه مربیانی مانند تارتار، الهامی و مطهری، آیا سرمربیان موفق دیگری در لیگ برتر ایران برای معرفی بهعنوان گزینه وجود نداشتهاند؟
ابهام موجود فقط درباره افراد داخلی نیست، چون فدراسیون بهطور رسمی اعلام کرده در بین گزینههای خارجی، با توجه به وقت اندکی که تا شروع بازیهای جام ملتهای آسیا مانده است، اولویت با افرادی است که در لیگ ایران کار کردهاند. در این بین اسامی افرادی مانند ژوزه مورایس، سرمربی کنونی سپاهان و پاکو خمس، سرمربی حالحاضر تراکتور هم مطرح شده، ولی مشخص نیست چرا مثلا ریکاردو سا پینتو که در این فصل نمایش قابلقبولی با استقلال داشته و همچنان یکی از مدعیان قهرمانی در لیگ برتر است، نباید در زمره این افراد قرار بگیرد.
از همه عجیبتر و تا حدودی خندهدارتر مربوط به نبودن اسم برانکو ایوانکوویچ در فهرست گزینههای احتمالی است. او نهتنها بهعنوان مربی بلکه بهعنوان سرمربی در تیم ملی فوتبال ایران کار کرده است و از طرفی با حضور طولانیمدتش در باشگاه پرسپولیس بهخوبی با شرایط لیگ ایران و بازیکنان حاضر در این لیگ آشناست. فدراسیون در پاسخ عنوان کرده که، چون برانکو با عمان قرارداد داشته، حرفهای نیست که بخواهد با این مربی وارد مذاکره شود! اینجا دوباره باید به ابهام این فهرست برگشت، چون در بین همین اسامی که از آنها بهعنوان گزینههای احتمالی نام برده شده فقط دو نفر هستند که تیمی ندارند؛ جواد نکونام و حسین فرکی.
امیر قلعهنویی در گلگهر، ساکت الهامی در هوادار، حمید مطهری در نساجی، مهدی تارتار در ذوبآهن، فرهاد مجیدی در اتحاد کلبا، ژوزه مورایس در سپاهان و پاکو خمس در تراکتور مشغول فعالیت هستند و با تیمهای مربوطه قرارداد دارند. مشخص نیست منظور از حرفهایبودن یا نبودن چیست که فقط شامل حال برانکو و تیم ملی عمان میشود.
واقعیت این است که فدراسیون فوتبال در شرایطی در حال وقتکشی برای انتخاب سرمربی تیم ملی ایران است که با احترام به گزینههای مطرحشده، بعید است هیچکدام از آنها بتوانند در این مقطع گرهی از فوتبال ملی بگشایند و ایران را صاحب جام یا در خوشبینانهترین حالت ممکن صاحب سبک در فوتبال آسیا و دنیا کنند. بعید است مربیان مذکور با توجه به سابقه اندکی که در زمره فعالیتهای ملی داشتهاند (تعدادی از آنها و نه همگی) توان حتی جمعکردن رختکن تیم ملی را که از ترکیب اصلی تقریبا همگی فوتبال اروپا یا فوتبال درحالتوسعه منطقه را تجربه کردهاند، داشته باشند.