فرارو- چهار عنوان خبری هفته جاری برای هر فردی که در طول جنگ سرد قرن بیستم بزرگ شده بود درخشش گرمی از نوستالژی را به همراه داشت. ایالات متحده اخیرا چهار شئی پرنده را که مظنون به جاسوسی بودند سرنگون کرد. ناگفته نماند که چین نیز آمریکا را به نقض حریم هوایی خود از طریق بالنهای جاسوسی متهم کرد.
به گزارش فرارو به نقل از اسپکتیتر؛ در بریتانیا "ریشی سوناک" به بریتانیاییها اطمینان داد که نیروی هوایی آن کشور کاملا قادر به مقابله با اشیاء پرنده متخاصم است اشیایی که امنیت بریتانیا را تهدید میکنند. از او بسیار متشکریم! در همین حال جلسه استماع از سوی دادگاه لندن برای رسیدگی به پرونده "دیوید اسمیت" یک نگهبان امنیتی سفارت بریتانیا در برلین که برای روسیه تحت زمامداری پوتین جاسوس میکرد برگزار شده است.
او در جریان عملیات سرویس امنیتی بریتانیا به دام افتاد عملیاتی که در آن یک مامور ساختگی روس به نام "ایرینا" نقش داشت. مورخان در فرانسه اعلام کردند که رمزهای بسیاری از حروف رمزگذاری شده را که در قرن شانزدهم توسط مری ملکه اسکاتلند در دوران حبس طولانی اش توسط الیزابت اول نوشته شده بود شکستند حروفی که در نهایت به اعدام مری ختم شد. بله، هیچ شکی درباره یک موضوع وجود ندارد: جاسوسی دوباره مُد روز شده است. با این وجود، آیا جاسوسی واقعا هرگز از بین رفته بود؟
دومین حرفه قدیمی جهان (جاسوسی) در طول نیم قرن جنگ سرد به اوج خود رسید یک دوئل جهانی که توسط نیروهای نیابتی با هدایت اتحاد جماهیر شوروی به همراه اقمار کمونیستی آن و ایالات متحده و متحدان غربیاش انجام شد.
جنگهای جاسوسی که توسط رمانها و فیلمهای جیمز باند "ایان فلمینگ" (خالق داستانهای مشهور جیمزباند) به تصویر کشیده شده اند و به طور واقعیتر در آثار "جان لوکاره" (نویسنده بریتانیایی که با رمانهای جاسوسیاش شناخته میشود و در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی در ام آی فایو و ام آی سیکس دستگاههای جاسوسی بریتانیا مشغول به کار بود) به تصویر کشیده شدهاند بر میزان آگاهی همگان درباره جاسوسی بر روی سیاره زمین تاثیر گذاشتند.
به طور گستردهای شناخته شده بود که سفارتخانهها در هر دو طرف پرده آهنین "دیپلمات"هایی داشتند که ماموریت اصلی آنان جاسوسی از کشورهای میزبانشان بود و به طور منظم اخراج دسته جمعی چنین کارکنان جاسوسی رخ میداد.
به همان اندازه خائنان غربی که با انگیزههایی از باورهای ایدئولوژیک گرفته تا دریافت پول به شوروی خیانت کرده بودند افشا و زندانی میشدند. به سوی ماموران غربی در روسیه تیراندازی میشد و شایعاتی مطرح شده بود مبنی بر آن که جاسوسان غربی را در شوروی درون کورهها میاندازند تا آرام آرام در آتش بسوزند.
هنگامی که کمونیسم شوروی در پایان دهه ۱۹۸۰ میلادی از هم فروپاشید جاسوسان خود را بیکار یافتند! و جان لوکاره به جای آثاری، چون "تلاش کارلا" و "مرکز مسکو" شروع به نوشتن در مورد مواد مخدر و جنگ جدید علیه تروریسم افراطی کرد.
این مکث و تعلیق در جنگهای جاسوسی مختصر و کوتاه مدت بود. جنگ سرد به زودی با همان دشمنان قدیمی که لباسهای جدید پوشیده شده بودند از سر گرفته شد. چین در حالی که اسماً کمونیست باقی مانده بود با اشتیاق سرمایهداری را پذیرفت و با موفقیت آمریکا را در عرصه هژمونی اقتصادی جهانی به چالش کشید.
در روسیه یک قدرت جدید از دل هرج و مرج ناشی از کمونیسم ظهور کرد که آشکارا از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پشیمان شد و به دنبال بازسازی امپراتوری قدیمی روسیه از طریق ابزارهای نظامی جسورانه فزاینده بود که با حمله به اوکراین به اوج خود رسید. تصادفی نبود که این حاکم یعنی "ولادیمیر پوتین" خود یک جاسوس حرفهای بوده است.
با ورود اینترنت جبهه جدیدی در جنگهای جاسوسی گشوده شد. مداخله در انتخابات کشورهای مختلف با استفاده از جنگ سایبری آغاز شد.
بنابراین، جاسوسان واقعا هرگز ناپدید نشدند: آنان صرفا برای مدتی در صدر عناوین اخبار قرار نگرفته بودند.