هادی محمدآبادی مدیرعامل کسبوکار در هم میهن نوشت: اواخر مهرماه بود که زنگ خطر تعدیل نیرو بهدلیل افت درآمد کسبوکارها، بهصدا درآمد. در خلال مواضع مدیران کسبوکارها حس میشد؛ همان زمان در مطلبی از «عیار ناخدا» گفتم و خواهش کردم، هرکس در این شرایط سکان مسئولیتش را محکمتر از پیش حفظ کرده و تلاش کند تا جایی که امکان دارد به تعدیلنیرو دست نزند.
اگر شرایط جاری کشور را برای لحظهای کنار بگذاریم، بهعنوان مدیر کسبوکاری خصوصی بهنام جاب ویژن، روی این واقعیت تلخ صحه میگذارم که گاهی برای «حفظ بقای سازمان»، چارهای جز تعدیل نیرو نیست. اما شنیدن خبرهای این روزها حس خوشایندی به هیچ یک از ما نمیدهد. در واقع باورش برایم سخت است که همه این بیزینسهایی که دست به تعدیل نیرو زدهاند، واقعا اوضاع مالیشان تا این حد اسفناک باشد.
آقا یا خانم مدیرعامل که بهراحتی تصمیم به تعدیل نیروهایت گرفتهای! نمیدانم واقعا در چه شرایطی هستی، ولی باید توجه کرد که بسیاری از کسبوکارها این روزها با کاهش درآمد روبهرو هستند، اما با این وجود سعی کردهاند نیروهای خود را حفظ کنند. این اقدام آنها فقط از سر خیرخواهی یا اخلاقمداری مدیرانشان یا جیب پر پولشان نیست؛ بلکه به آن معناست که از اتفاق از منظر هزینه فایده، به مسئله تعدیلنیرو نگاه کرده و لذا با چنگ و دندان در حال جنگ برای حفظ درآمد کسبوکار و نگهداشت نیروهای ارزشمندشان هستند. آنها میدانند چه هزینه هنگفتی برای جذب و آموزش آن افراد کرده و تعدیل نیروهایشان چه هزینههای مادی و معنوی بر دستشان میگذارد.
انجمن مدیریت منابعانسانی (SHRM)، هزینه مستقیم جایگزینی یک نیرو را بین ۶ تا ۹ ماه حقوق آن فرد اعلام کرده است. اما با درنظرگرفتن سایر هزینههایی که این جایگزینی برای سازمان دارد، یک جایگزینی بین ۱ تا ۲ سال حقوق آن فرد، هزینه روی دست سازمان میگذارد! اگر از این نکته بیخبریم یا حساب و کتاب درستی نکردهایم یا منابع انسانی سازمان ما آنطور که باید نتوانسته همه هزینههای آشکار و پنهان تعدیل را برایمان روشن کند، حداقل با همین مبنا میتوان با حسابی سرانگشتی هزینههنگفت این تصمیم برای سازمان را تصور کنم.
بعضی مدیران نیز تعدیل را از جنس «اقدام احتیاطی» قلمداد میکنند. یعنی گرچه امروز بحرانمالی خاصی ندارند، اما گمان میکنند با روند فعلی، احتمالا ششماه دیگر اگر شرایط تغییر نکند، دچار مشکل شده، بنابراین «احتیاط» کرده و با تعجیل تصمیم به تعدیلنیرو میگیرند. حتی بهفرض وجود چنین احتمالی، مسلما برای احتیاط کردن، راههای بهتری نیز پیشپای یکمدیر کسبوکار وجود دارد؛ ازجمله احتیاط و کاهش هزینههای غیرضروری انبوه دیگر.
مدیر یکی از کسبوکارهای متوسط میگفت: «با این وضعیت اگر ادامه بدهیم، احتمالا انتهای سال سودی نخواهیم داشت، من نمیتوانم جواب هیئتمدیره و سهامداران را بدهم و ناچار به تعدیلنیرو هستم». خطاب به او و همه مدیرانی که طرز فکر مشابهی دارند، میگویم: نیازی نیست با شرکا یا بقیه سهامداران یا سرمایهگذاران «فقط از مسئولیت اجتماعی و اخلاق حرفهای» سخن گفته و بگویید، ما از سود امسال صرف نظر کنیم تا نیروهایمان را تعدیل نکنیم، بلکه اتفاقا با عدد و رقم با همه آنها سخن گفته و درخصوص هزینه سرسامآور تعدیلنیرو برای سازمان، در مقابلشان چرتکه بیاندازید.
بماند که تعدیل، هزینههای پنهان بسیاری نیز دارد که فقط چند مورد را برمیشمارم:
۱-تعدیل به برند کارفرمایی یک سازمان، ضربه جدی زده و به بازار کار و افراد میفهماند که نباید در این سازمان مشغول بهکار شد.
۲-نیروهای تعدیلشده شما، سفیرهایی قدرتمند برای از بین رفتن برند مثبت سازمان شما خواهند بود.
۳-تعدیل، به نیروهای باقیمانده «حس ناامنی» شدیدی داده تا دائما از خود بپرسند: چهزمانی نوبت آنهاست؟
۴- تعدیل به نیروهای باقیمانده، فشار مضاعف کاری وارد کرده، روحیه آنها را بهشدت تخریب و خلاقیت پرسنل را بهشدت کاهش میدهد و این یعنی افت بازدهی و کیفیت کار آنها و درنهایت ضرر سازمان.
۵- تعدیل، به سرمایهگذارهای احتمالی که در آینده قرار است در کسبوکار شما سرمایهگذاری کنند، این سیگنال را میدهد که شرایط مالی شما مناسب نیست.
۶-تعدیل، نرخ خروج یا استعفای نیروهای باقیمانده را بهشدت افزایش میدهد.
۷-تعدیل به همه اعلام میکند، شما ناخدای لایقی نبوده و این یعنی ازدست دادن اعتبار و وجهه مدیرانی که راهبری بیزینس مذکور را برعهده دارند. دقیقا به همین دلیل بسیاری از مدیران صبر میکنند تا فرصتی مناسب مثل شرایط اخیر فرا رسد تا تعدیلی که مدتها برایش برنامه داشتند را طوری عملیاتی کنند که به همه بگویند تحت اجبار شرایط حاکم بر کشور و متغیرهای سیستماتیک، ناچار به تعدیل شدم. البته این سخن شامل کسبوکارهای کوچک نمیشود و شرایط آنها کاملا قابل درک است. بلکه خطابم به کسبوکارهای بزرگ و ریشهدار است.