bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۸۱۴۱

افول شوماخر در بازگشت به اتومبیلرانی

تاریخ انتشار: ۱۳:۲۱ - ۱۷ مهر ۱۳۸۹


سنگاپور شاهد بدترین رانندگی مایکل شوماخر پس از شکست او در مسابقات جایزه بزرگ چین بود.

این دیگر معمول شده که او با اختلاف چند دهم ثانیه پس از نیکو رزبرگ، هم تیمی خود، مسابقه را تمام می کند. اما رقابتی نا هماهنگ، آهسته، و پر از حادثه و اشتباه بر این واقعیت تاکید کرد که رانندگی شوماخر در اولین فصل رقابت ها پس از بازنشستگی اش نه بهتر بلکه بدتر شده.

در نتیجه این سوال پیش می آید که آیا شوماخر در سال 2011 هم در مسابقات شرکت خواهد کرد؟ بعضی ها حتی شایستگی او را در پیروزی های گذشته اش زیر سوال می برند.

تنها نگاهی به دور نهایی مسابقات انتخابی که تیم مرسدس در آن شرکت کرده نشان می دهد که شوماخر با میانگین سه دهم ثانیه بعد از رزبرگ قرار گرفته. این راننده جوان با دوازده برد شوماخر باسابقه را که تنها سه برد دارد زیر سایه خود برده.

در این مسابقات، شوماخر فقط توانست 38% امتیا زات رزبرگ را به خود اختصاص دهد.

نکته ای که بیشتر در مورد شوماخر نگران کننده است این است که اختلاف سرعت او با هم تیمی اش بیشتر می شود. در اوایل فصل مسابقات این اختلاف کمتر بود.

شوماخر در هفت مسابقه اول فصل با میانگین 0.136 ثانیه و در هشت مسابقه بعد با میانگین 0.359 بعد از رزبرگ مسابقه را تمام کرد.

او توانست در هفت مسابقه اول 51% و در هشت مسابقه دوم 21% امتیازات رزبرگ را به خود اختصاص دهد.

در سنگاپور او تقریباً 0.4 ثانیه کندتر از رزبرگ مسابقه را تمام کرد و میانگین سرعتش از زمان آغاز مسابقه تا توقف لاستیکش تقریباً 0.9 ثانیه کندتر از هم تیمی اش بود. هر دو اتومبیل با داشتن مشخصات لاستیک یکسان، در اکثر 20 دور مسابقه از هم فاصله داشتند.

شوماخر در اوایل مسابقه اتومبیل هشتم بود. در پیچ پنجم تحت فشار از طرف مارک وبر که سرعت خیلی بیشتری داشت به اشتباه خارج شد و این سبب شد که تیم رد بول از او بگذرد. تاخیر در محل تعمیر و تعویض قطعه او را خیلی عقب تر انداخت.

مدت کوتاهی بعد از آن او ناشیانه سعی کرد از نیک هایدفلد از تیم سابر عبور کند که منجر به تصادف شد.

اگر این سابقه مربوط به یک راننده تازه کار بود، جای تردید داشت که در فصل آینده هم در مسابقات حاضر شود.

شکی نیست که شوماخر کنار گذاشته می شود، اما این سوالهای جدی هم قاعدتاً مطرح است که اصلاً چرا او تصمیم می گیرد که به شرکت در مسابقات ادامه دهد.

من در بیش از یک دهه گذشته کم و بیش در هر مسابقه جایزه بزرگ در کنار پیست حضور داشتم و شوماخر را در اوج دیده ام. حالا که بازگشتش را هم می بینم افت مهارت هایش آشکار است.

در سالهایی که او با تیم فراری بود رانندگی اش نشان از استعداد شگفت انگیزی داشت که برای تماشاگر باور آنچه را که می دید دشوار می کرد.

او با سرعت بالا در سرازیری پیش می رفت و وقتی دور می زد اتومبیل می لغزید و نزدیک بود به کنار پیست بخورد. شوماخر که آشکارا سریعتر از همه می راند اینجا دیگر کاری نمی کرد چون کوچکترین تلاشی اتومبیل را از پیست خارج می کرد.

او در همین وضعیت حساس می ماند تا اتومبیلش ثباتش را پیدا کند و بعد با نهایت سرعت مستقیم به پیش می راند.

رسیدن به این تعادل فوق العاده حساس مهارتی بود که رقبایش فاقد آن بودند و اکنون خود او هم.

شوماخر سال 2010 اصلاً شباهتی به آن شخصیت سابق ندارد.

مطمئناً اتومبیل مرسدس در مقایسه با فراری چندان رقابتی نیست. اما فراموش نکنید که او مهارتهای زیادی را در سالهای 1996 و 2005 به نمایش گذاشت.

رانندگی او در خیابانهای سنگاپور شبیه رانندگی اش در طول امسال است.

او می تواند مانند قبل با نهایت تلاش وارد پیچ شود. اما بین ابتدای پیچ و رأس پیچ با اتومبیل کلنجار می رود تا اینکه مثل گذشته حس انتظار را القا کند.

مهارت های کنترل اتومبیل را بیشتر می بینیم دقیقاً به خاطر اینکه او پیش بینی نمی کند چه اتفاقی دارد می افتد بلکه فقط به شرایط واکنش نشان می دهد.

به چشمی که به این مسابقات عادت ندارد این کار عالی بنظر می رسد اما در واقع نشان از آن دارد که حسی در این کار نیست. همانطور که مثلاً رانندگی ویتالی پتروف از رابرت کوبیکا (هم تیمی او در گروه رنو) که بسیار سریع تر از اوست بهتر بنظر می رسد.

شوماخر می گوید کنترل و گیرش کم لاستیک های بریجستون به او اجازه نمی دهد به روش همیشگی خود رانندگی کند. منطقی در این گفته است.

با داشتن گارد محکم جلو، او قبلاً اتومبیل را زودتر به رأس جاده می رساند و وزن اتومبیل را موقع ترمز و دور زدن کنترل می کرد که در نتیجه جهت اتومبیل زودتر عوض می شد و قفل شدن فرمان به حداقل می رسید.

هر چقدر قفل شدن فرمان کمتر باشد لاستیک جلو کمتر ساییده می شود. هر چه زودتر بتوانید اتومبیل را به رأس جاده هدایت کنید زودتر می توانید گاز بدهید و سرعت بگیرید. اما با این لاستیک ها نمی توان به این روش رانندگی کرد.

اما شوماخر در گذشته خود را با اتومبیل هایی که در پیچ ها ضعیف عمل می کنند به خوبی تطبیق داده بود. او سبک خود را بسته به شرایط به هر پیچ و هر بخش از پیست مسابقه تطبیق می داد.

او کاملاً ماهر بود مثل اینکه می توانست در دور اول بسیار تهاجمی باشد تا لاستیک ها سریعاً به درجه حرارت متعادل برسند. و بعد سبکی کاملاً متفاوت را در پیش بگیرد.

شوماخر مشتاق است که لاستیکهای پیرلی 2011 را امتحان کند، مخصوصاً روی اتومبیل سال آینده.

آیا این ترکیب نیاز او را برآورده خواهد کرد ؟ آیا جادوی او باز می گردد؟ قطعاً رانندگی اش را بهتر خواهد کرد، اما چه دلیلی دارد که او را به سبک قبلی اش باز گرداند.

سبک رانندگی او نمایش سطح بالایی از حس و حفظ تعادل بود. ترکیبی فوق العاده از حساسیتی که گوش داخلی دارد و هماهنگی آن با اعضای بدنش. سطح این مهارت او بالاتر از هر کس دیگری بود.

مسابقات سال 2010 نشان داد که حساسیت شوماخر سست شده و بر خلاف همیشه نمی تواند خود را با شرایط مختلف وفق دهد. اگر نتواند مانند گذشته در اوج باشد آیا راضی خواهد بود که همچنان در مسابقات حاظر شود؟

برچسب ها: شوماخر
مجله خواندنی ها
مجله فرارو