زن سابقهدار داستان زندگیاش را شرح داد: شوهرم برای اینکه به جانش غر نزنم من را معتاد کرد. وقتی طلاقم داد پدرم گفت من را نگه نمیدارد و آواره خیابان شدم.
به گزارش اعتماد، سودابه مدتی است به اتهام فروش اموال مسروقه بازداشت شده است. او در یک باند پنجنفره بازداشت شد و حالا به عنوان متهم ردیف پنجم محاکمه میشود. سودابه از شرایط زندگی و دلیل مجرم شدنش میگوید.
سابقه داری؟
دو سابقه مواد مخدر دارم. سابقه دیگری ندارم.
چطور عضو باند سرقت شدی؟
از طریق مردی به اسم تراب وارد این باند شدم. او با اعضای باند دوست بود و با آنها کار میکرد و من از این طریق وارد باند شدم.
چطور با تراب آشنا شدی؟
تراب را در خیابان دیدم و با او دوست شدم. مدتی در خانهاش زندگی میکردم و بعد هم که وارد باند شدم، همکار هم شدیم.
چرا دوستی خیابانی را انتخاب کردی؟
من وقتی ۱۳ساله بودم شوهر کردم، در واقع شوهرم دادند. پدرم فقیر بود و با اولین خواستگار من را شوهر داد. شوهرم اعتیاد داشت و من از روز اول زندگی بدبختی داشتم. شوهرم من را دوست نداشت و کتکم میزد. من را فقط برای برطرف کردن نیازهایش میخواست. من دو بار باردار شدم و هر بار که باردار شدم هم دختر به دنیا آوردم. آخر سر هم شوهرم من را طلاق داد.
چطور معتاد شدی؟
شوهرم برای اینکه به جانش غر نزنم من را معتاد کرد. وقتی طلاقم داد پدرم گفت من را نگه نمیدارد و آواره خیابان شدم. بعد تراب را دیدم، چند باری برایم مواد خرید و اینطوری بود که با تراب دوستی نزدیکی پیدا کردم و با هم در یک خانه بودیم. بعد برای تامین هزینههای مواد اموال مسروقهای را که تراب و دوستانش میآوردند میفروختم.
چطور اموال مسروقه را میفروختی؟
چون زن بودم کمتر به من شک میکردند، اجناس را در خانه ما انبار میکردند و بعد من میبردم و در جاهای مختلف آب میکردم و پولش را به تراب میدادم، مقداری هم سود به من میدادند.
از بچههایت خبر داری؟
من ۱۰ سال است که خانه را ترک کردهام و از هیچکس خبرندارم، اصلاً نمیدانم چه بلایی سرشان آمده است.
دوست نداری با بچههایت صحبت کنی یا آنها را ببینی؟
چرا دوست نداشته باشم؟ مگر من مادر نیستم؟ ولی با این وضعیتی که دارم، آنها چه فکری درباره من میکنند؟
هنوز هم اعتیاد داری؟
نه خیلی! تفننی میکشم.
میدانی مجازات سنگینی در انتظارت است؟
من آنقدر بختم سیاه است که دیگر زندان و بیرون ندارد. کلاً بدبختم.