فرارو- زمانی که شیوع کووید ۱۹ در اواخر سال ۲۰۱۹ میلادی رخ داد به سرعت یک پرسش فوری مطرح شد: چرا برخی افراد نتایج و علائم بدتری را نسبت به دیگران تجربه کردند؟ چند الگو بر این وضعیت حاکم بود.
به گزارش فرارو به نقل از وال استریت ژورنال؛ سالمندان اکثرا وضعیت بدتری داشتند و افراد مبتلا به بیماریهای خاص و زمینهای از جمله چاقی، بیماری قلبی، فشار خون بالا، دیابت و بیماریهای ریوی یا کلیوی نیز آسیب پذیری مشابه سالمندان را از خود نشان دادند. با این وجود، عفونتهای شدید منحصر به افراد مسنی که از پیش شرایط بهداشتی ویژهای داشتند نبود. همان طور که دانشمندان در تلاش برای درک بهتر چرایی این موضوع بودند به نظر میرسید التهاب و سیستم ایمنی نقش اساسی را در این میان ایفا میکردند.
در مورد کووید -۱۹ و بسیاری از عفونتهای دیگر خود میکروب یا یک واکنش ایمنی اندازه گیری شده نسبت به آن اغلب علائم را ایجاد میکند مانند تب که بدن را در مورد حمله هشدار میدهد یا سرفه و اسهال که ذرات عفونی میکروسکوپی را دفع میکند. با این وجود، اگر سیستم ایمنی در مدیریت میکروب موفق نباشد بعدا میتواند به سیلی از التهاب متوسل شود جایی که سلولهای ایمنی مجموعهای از سیتوکینها را تولید میکنند که پروتئینهای کوچکی هستند که به عنوان پیام رسان در تلاش برای مبارزه با میکروب عمل میکنند.
بسیاری از افراد در بخش مراقبتهای ویژه به جای خود میکروب در برابر این انفجار التهاب تسلیم میشوند. یک واکنش ایمنی بیش از حد ممکن است به توضیح این که چرا برخی از افراد جوان و ظاهرا سالم در طول پاندمیهایی مانند کووید-۱۹ دچار بیماری شدید یا مرگ میشوند کمک کند.
واژه التهاب از فعل لاتین inflammare گرفته شده که به معنای شعله ور کردن، شعله ور شدن و آتش زدن است همان گونه که رومیان باستان آن را این گونه توصیف میکردند. این یک واکنش اجدادی است که برای محافظت از بدن در برابر تهدیدها و جلوگیری از آسیب خواه بر اثر میکروب مواد شیمیایی یا تروما (به هر نوع آسیب دیدگی، ضربه، جراحت، شوک، آسیب و حادثه وارد شده به بدن انسان گفته میشود به این شرط که از خارج به بدن وارد شود و عامل درونی یا بیماری در بدن علت ایجاد آسیب نباشد؛ م.) تکامل یافته است همان دفاعی که توسط حیوانات بدوی مانند ستارههای دریایی به کار میرود. التهاب یک پاسخ ایمنی اساسی است که در بخش عمده تاریخ بشر به خوبی به ما کمک کرده است.
با این وجود، در دوران مدرن تهدیداتی که ما با آن روبرو هستیم موذیانهتر از تهدیداتی است که اجداد ما با آن روبرو بوده اند. امروزه متوجه شده ایم که التهاب میتواند با یا بدون یک محرک شناخته شده ادامه یابد و بافت سالم را از بین ببرد. بیماریهای خود ایمنی مانند آرتریت یا لوپوس که التهاب را علیه بدن ایجاد میکنند میتوانند ویرانگر و گاهی کشنده باشند. برخی از بیماریهای التهابی روده رنج میبرند یک وضعیت خود ایمنی که در آن التهاب شدید روده میتواند منجر به جراحی برای برداشتن بخش عمده یا تمام رودهها شود. برخی دیگر با التهاب ناشی از رفلاکس اسید، حساسیتهای غذایی، بیماری سلیاک (اختلال خودایمنی روده باریک با زمینه ژنتیکی (ارثی) است؛ م.)، سندرم روده تحریک پذیر و موارد دیگر مقابله میکنند.
نیروی اصلی پشت التهاب حاد سیستم ایمنی بدن ما است. هنگامی که بدن بافت آسیب دیده را تشخیص میدهد سلولهایی به نام فاگوسیتها به سمت محل هجوم میآورند و میکروبها یا سلولهای آسیب دیده و سایر مواد خارجی را میبلعند. سایر انواع گلبولهای سفید خون ممکن است به مبارزه بپیوندند. این مبارزه معمولا با چهار علامت اصلی التهاب همراه است که برای اولین بار توسط پزشک یونانی سلسوس در قرن دوم پس از میلاد ذکر شد: قرمزی، گرما، تورم و درد. در بافتهای آسیب دیده، رگهای خونی منبسط میشوند و جریان خون افزایش مییابد که باعث قرمزی و گرما میشود. دیوارههای رگهای ملتهب متخلخلتر میشوند و به سلولهای التهابی، پروتئین و مایع اجازه میدهند به بافتها نشت کنند و تورم ایجاد نموده و فشار دردناکی را بر پایانههای عصبی وارد سازند.
برای فهم التهاب میتوان اشاره کرد که در مورد آن شباهتی با استفاده از شلنگ آتش نشانی وجود دارد. گاهی اوقات شلنگ به سادگی نشت میکند و یک التهاب سطح پایین به آرامی در بدن میجوشد. ما نمیتوانیم التهاب پنهان را با چشم غیرمسلح ببینیم برخلاف آن که میتوانیم مفاصل متورم بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و بثورات افراد مبتلا به لوپوس را ببینیم. در نتیجه، در مورد التهاب پنهان ممکن است هیچ علامت یا نشانه واضحی وجود نداشته باشد.
التهاب پنهان را میتوان در نقاط خاصی از اندامها یا عروق بدن یافت. ما عادت نداریم که اغلب موارد التهاب پنهان را علیرغم آسیبهایی که ایجاد میکند به طور معمول تشخیص داده و درمان کنیم. این در حالیست که التهاب پنهان خوش خیم نیست. التهاب پنهان، خاموش و شوم در کمین بیماریهای قلبی است و زیر تومورهای در حال رشد میسوزد. این بیماری با بسیاری از بیماریهای مزمن دیگر نیز مرتبط است از جمله چاقی، دیابت و بیماریهای عصبی و روانپزشکی.
حتی بدتر از آن، التهاب پنهان این اختلال را افزایش میدهد که سیستم ایمنی بدن ما یک حمله قاطع و نامناسب علیه عفونتها انجام دهد که منجر به نتایج بدی میشود. در واقع، التهاب پنهان ممکن است روشن سازد که چرا افراد ظاهرا سالم میتوانند در طول اپیدمیها و پاندمیها تسلیم بیماری شدید شوند.
چارچوب زیست پزشکی قرن نوزدهم که بر اساس سیستمهای اندامها تقسیم شده و وجود این درک که یک علت خاص منجر به یک بیماری خاص میشود دیگر برای اکثر شرایط سلامتی که امروز ما را آزار میدهند کارآمد نیست. مبارزه موثر با التهاب پنهان با کاوش عمیق در علل ریشهای آن آغاز میشود. ژنتیک انسانی که نسبتا ثابت مانده یا طول عمر طولانیتر به تنهایی نمیتوانند افزایش شدید بیماریهای التهابی مزمن در دهههای گذشته را توضیح دهند. سرنوشت ما تا حد زیادی توسط سبک زندگی شکل میگیرد.
از قضا، کشف جهان مدرن در مورد اهمیت بهداشت ممکن است در افزایش بیماری التهابی نقش داشته باشد. قرار گرفتن در معرض طیف گستردهای از میکروبها در چند روز و سالهای اول زندگی برای پرورش یک میکروبیوم متنوع و ضد التهابی ضروری است. مطالعات نشان میدهند که وقتی کودکان در دوران نوزادی در معرض تعداد بیش تری از میکروبها قرار میگیرند خطر التهاب پنهان و مزمن در بزرگسالی ممکن است کاهش یابد. بدون قرار گرفتن به موقع در معرض میکروبها ممکن است سیستم ایمنیای ایجاد شود که به میکروبهای خوش خیم، غذاها و سایر مواد مانند گرده یا گرد و غبار خانگی بیش از حد واکنش نشان دهد. افرادی با چنین سیستم ایمنیای در معرض خطر بیش تری برای ملتهب شدن بی سر و صدا و تسلیم شدن در برابر بیماریهای التهابی مزمن از جمله بیماریهای خود ایمنی آشکار قرار میگیرند.
میکروبهای باستانی که مشارکتهای سودمند دوجانبه با انسانها ایجاد کرده اند و در کنار آنان در گل، آب و پوشش گیاهی پوسیده تکامل مییابند برای قالب گیری سیستم ایمنی حیاتی هستند. این "دوستان قدیمی" برای عملکرد بهینه سیستم ایمنی ضروری هستند. این میکروبها انواع مسیرهای ایمنی را فعال میکنند که پاسخهای التهابی را کاهش میدهند و از حمله بدن به بافتهای خود یا ذرات بی ضرر موجود در هوا مانند گرد و غبار، شوره و گرده جلوگیری میکنند.
بار التهاب پنهان و بیماریهای التهابی مزمن ما را مجبور میکنند تمام عناصر محیط مدرن خود را در نظر بگیریم و سلامت را نه تنها به عنوان وجود یا عدم وجود یک یا چند بیماری متمایز بلکه به عنوان حالتی از وجود که امکان تحقق حداکثری ظرفیت بالقوه انسان را فراهم میکند در مدنظر قرار دهیم. همان طور که محیط زیست ما به دگرگونی ادامه میدهد وابستگی متقابل در هسته این معادله به طور فزایندهای آشکار میشود: این که سلامت انسان ها، میکروبها و سیاره زمین غیر قابل تفکیک از یکدیگر هستند.