تا اواسط دوره قاجار هنگام بروز بیماریها وضعیت این طوری بود: «هیچ تشکیلات و نهادی برای رسیدگی به بهداشت در ایران نبود. اگر بیماری همهگیر مرگباری شیوع مییافت چند نفر از اطبای پایتخت را موقتاً جمع میکردند که مشورت بدهند چه باید کرد».
به گزارش فارس؛ در باقیمواقع هم به نوشته «اعتمادالسلطنه» اینطوری بود: «در تهران و دیگر شهرهای ایران کسانی... وقتی چیزهایی را در مورد گیاهان دارویی و اسامی چند بیماری یاد میگیرند آغاز به مداوای مردم میکنند و از این طریق مردم را میکشند. از این رو ناصرالدین شاه دستور داد که یک مجلس بزرگ تأسیس شود که از طریق آن دانشمندان و کسانی که تجربه خوبی در این گستره دارند تمام کسانی را که میخواهند طبابت کنند تحت آزمون قرار دهند. از این طریق میتوانند بین آنهایی که مردم را میکشند و آنهایی که مداوا میکنند افتراق بگذارند. اگر هرکسی طبابت را بدون گرفتن پروانه و اجازه از این مجلس آغاز کند شخص با تمام قدرت مورد تنبیه قرار میگیرد».
بعد هم نخستین تشکیلات بهداشت عمومی در ایران شکل گرفت و ماجرا چنین بود: «دکتر تولوزان فرانسوی در سال ۱۲۴۳ شمسی به تهران آمد. او طبیب ناصرالدین شاه و استاد دارالفنون بود. پس از چندی به دنبال قحطیهای مکرر و همهگیری وبا به پیشنهاد دکتر تولوزان در سال ۱۲۴۷ شمسی سازمانی به نام مجلس حفظالصحه شروع به کار کرد که در حقیقت اولین سازمان کشوری در زمینه بهداشت عمومی بود. ریاست عالیه این سازمان با وزیر فواید عامه و ریاست اجرایی آن با دکتر تولوزان بود... او و شاگردانش کوششهایی برای واکسیناسیون و قرنطینه و آگاهیبخشی به مردم درباره بیماریهای واگیر انجام دادند. با این همه، چون مجلس حفظالصحه بودجه مشخصی نداشت اغلب برنامههای آن به خوبی پیش نمیرفت و گاه نشستهای مجلس به مدت طولانی برگزار نمیشد.
بیش از ۴۰ سال گذشت تا این مجلس جایگاهی در دولت پیدا کرد و بودجهای برای آن در نظر گرفتند... نمایندگان دوره دوم مجلس شورای ملی بخشی از درآمد مالیات را در اختیار مجلس حفظالصحه دولتی قرار دادند تا برای بهبود بهداشت، بهویژه گسترش آبلهکوبی رایگان، هزینه شود...
به این ترتیب در سال ۱۲۹۰ شمسی بالاخره برای نخستینبار مجلس حفظالصحه برای اقدامات مربوط به صحت عمومی دارای بودجه مخصوص به خود شد و دیگر از صورت یک هیأت خشک و خالی مشورتی بیرون آمد».