در ادامه نگرانيهايي كه در روزهاي اخير به سبب فعاليت دوباره انجمن حجتيه مطرح شده و حتي خبر از درخواست اين انجمن براي صدور مجوز از سوي وزارت كشور شنيده ميشود، وزير اطلاعات نيز در تازهترين موضعگيري عليه اين انجمن، حجتيهايها را به نقشآفريني گسترده در حوادث پس از انتخابات و ترويج سكولاريسم در مدارس متهم كرد.
اگرچه اين نخستين باري نيست كه انجمن حجتيه متهم به انجام فعاليتهاي مخالف نظام متهم ميشود ولي در سالهاي اخير كمتر پيش آمده بود كه مقامات رسمي دولت و يا نظام در برابر خطرات فعاليت چنين انجمني اعلام موضع كنند.
سابقه يك نهاد
مبارزه با بهائيت در ايران و تمامي كشورهاي اسلامي، هدفي بود كه حدود 67 سال پيش يعني روزهاي پس از كودتاي 28 مرداد 1332، شيخ محمود ذاكرزادتدلايي، مشهور به شيخ محمود حلبي را به صرافت تشكيل نهادي خيريه انداخت، تلاشهاي شيخ چند صباحي به طول انجاميد و سرانجام در سال 1335، انجمن خيريه حجتيه مهدويه متولد شد، با اين هدف كه تا زمان حضور امام زمان (عج) به تبليغ دين اسلام و مذهب جعفري و دفاع علمي از آن بپردازد.
تلاش بهائيت براي نفوذ در حوزههاي علميه و ابتكارات شيخ محمود حلبي در مقابله با اين خط نفوذي، سبب محبوبيت و شهرت او و نهاد تازه تاسيس شد و در كوتاهمدت بسياري از چهرهها جذب يا حامي حجتيه شدند، در اين ميان قدرت بيان بالاي شيخ، آميختگي كلامش با شعر، عرفان و تمثيلهاي اخلاقي و سابقه مبارزاتي در روزهاي پيش از كودتا نيز از او چهرهاي موجه ساخته بود.
ساختار غيرسياسي انجمن نيز در واقع فرصتي بود براي گردهمايي چهرههاي سياسي كه خسته و دلزده از رويدادهاي كودتاي 28 مرداد، در پي پاتوقي جديد براي فعاليتهاي فرهنگي و مذهبي بودند. اين انجمن در بدو فعاليت داراي كميتههاي مختلفي بود؛کميته تدريس، کميته جاسوسي يا تحقيق، کميته نگارش، کميته ارشاد، کميته ارتباط با خارج و کميته کنفرانسها.
از جمله مشهورترين شخصيتها و چهرههاي سياسياي كه در دورانهاي مختلف جذب اين انجمن شدند، ميتوان به كمال خرازي، غلامعلي حدادعادل، علي اكبر ولايتي، محمدرضا نعمتزاده و عبدالكريم سروش اشاره كرد. اين افراد اما با گسترش امواج نهضت انقلابي اما اغلب دل از حجتيه كندند و به صف مبارزان سياسي و انقلابي پيوستند.
اعضاي انجمن در سه سطح پايه، ويژه و عالي آموزش ميديدند. در سطح پايه اصول اوليه اعتقادي تدريس ميشد، در سطح ويژه نقد بهايي در دستور كار قرار داشت كه پس از انقلاب، علاوه بر نقد بهائيت، نقد ماركسيسم هم به وظايف اعضا افزوده شد و در مرحله عالي، كتاب «نقد ايقان» تدريس ميشد، «ايقان» کتابي است در اثبات ادعاي ميرزاعلي محمد باب شيرازي، مرجع بابيها که توسط ميرزا حسنعلي نوري ملقب به بهاء و مرجع بهاييها در سال 1228 در بغداد نوشته شده است.
اين گروه، روش خاصي براي نفوذ در جمعا داشت، ابتدا تظاهر به تمايل براي گرويدن به بهائيت ميكردند و پس از ورود به محافل بهائيان، تشكيك و تبليغ عليه بهائيت را شروع ميكردند. علاوه بر بهائيتستيزي، دو وجه بارز انجمن كه همواره در نقد آن مورد توجه قرار ميگيرد، عبارتند از دو ماده اساسنامه كه تصريح كردهاند: «به هيچ وجه انجمن در امور سياسي مداخله نخواهد داشت چون كه دخالت در سياست زيبنده پيشوايان ديني نيست» و «قبل از امام زمان (عج) هر پرچمي كه بلند شود در ضلالت است و به شكست ميانجامد، بايد منتظر بود تا خود حضرت بيايند، بايد گناه و ستم و معصيت به اوج خود برسد تا زمينه قيام آن حضرت فراهم شود و حضرت بيايند.»
پاشنه آشيل حجتيه
همكاري با رژيم پهلوي بهويژه ساواك از جمله بحثبرانگيزترين رفتارهاي سياسي موسسان و اعضاي برجسته انجمن حجتيه است. در واقع اين انجمن با اين اعتقاد كه حکومت اسلامي خالص در زمان امام زمان ميتواند شکل پيدا کند، تمايل و اعتقاد به سازش با رژيم پهلوي داشت.
شيخ محمود حلبي بر اين باور بود كه مبارزه با رژيم تا دندان مسلح شاه بيفايده است و کساني که به اين راه کشيده ميشوند، خونشان را هدر ميدهند و کساني که افراد را به اين راه ميکشاند، مسئول اين خونها هستند. در سوي ديگر، اما برخي اعتقاد داشتند كه با توجه به نفوذ بهائيان در مناصب ارشد رژيم پهلوي، اجازه دربار براي فعاليت انجمن حجتيه در واقع برنامه اين رژيم براي سرگرمكردن و انحراف توان مبارزه نيروهاي مسئول بود.
با پيروزي انقلاب، چنين سوابقي سبب واگرايي شديدتر نيروهاي انجمن با نيروهاي انقلابي شد و تلاش اعضاي انجمن براي تصدي سمتهايي در وزارت اطلاعات و آموزش و پرورش با مخالف چهرههايي شاخص چون شهيد رجايي و آيتالله جنتي همراه شد. با شدت گرفتن اين اختلافات، سرانجام امام وارد ماجرا شد و در تيرماه 62 در سخناني فرمودند: «يک دسته ديگر هم تزشان اين است که بگذاريد معصيت زياد شود تا حضرت صاحب بيايد. حضرت صاحب مگر براي چي ميآيد؟ حضرت صاحب ميآيد معصيت را بردارد. ما معصيت ميکنيم که او بيايد؟ اين اعوجاجات را برداريد، اين دستهبنديها را براي خاطر خدا، اگر مسلمانيد و براي خاطر کشورتان، اگر ملي هستيد، اين دستهبنديها را برداريد. در اين موجي که الان اين ملت را به پيش ميبرد، در اين موج خودتان را وارد کنيد و برخلاف اين موج حرکت نکنيد که دست و پايتان خواهد شکست.»
اين سخنان و توصيه امام به آيتالله خزعلي براي قطع ارتباط با اين گروه در واقع پاياني بود بر فعاليتهاي انجمن كه در مرداد 62 با صدور بيانيهاي از سوي اين انجمن صورت گرفت. تصميم به پايان فعاليت، اگرچه تشكيلات اين انجمن را براي هميشه از عرصه فعاليت خارج ساخت ولي حضور و علاقه هواداران و حاميان اين انجمن سبب شد كه در طول سه دهه گذشته، همواره گمانهزنيهايي مبني بر فعاليت پنهان يا اراده براي فعاليت اين گروه و همچنين تاثيرگذاري بر مناسبات و معادلات سياسي مطرح باشد.
استفاده ابزاري از يك سابقه
در سه دهه گذشته اما هر ساله با نزديكشدن به نيمه شعبان يا اوجگرفتن اختلافات سياسي، موضوع انجمن حجتيه به ميان كشيده ميشود و اتهامپراكنيها عليه اين گروه و افرادي كه شائبه وابستگي به آنها دارند، آغاز ميشود. در طول يكسال گذشته نيز بر اساس همين قاعده، در مواقعي گروههاي سياسي اصلاحطلب، برخي گروههاي مخالف را متهم به حجتيهاي بودن كردهاند و در ايامي نيز خود با همراهي با انجمن حجتيه براي براندازي نظام اسلامي متهم شدهاند.
در سالهاي اخير، با بارزشدن گفتمان مهدويت در دولت نهم و دهم سبب شد كه برخي انتقادها عليه دولت و ارتباطش با افكار حجتيهايها شنيده شود، آنچنانكه سرانجام غلامحسين الهام، سخنگوي وقت دولت ناچار به اتخاذ موضع شد و گفت: «هیچ ارتباطی بین تفکر دولت نهم که معتقد به حکومت اسلامی و اجرای احکام دین از طریق تشکیل دولت در عصر حضرت حجت (عج) و ولایت فقیه است با انجمن حجتیه وجود ندارد.»
دور تازه اتهامها و فعاليتها
در هفتههاي گذشته علاوه بر شنيدههاي مرسوم درباره احياي تشكيلاتي انجمن حجتيه كه مرتبط با اوجگرفتن فعاليتهاي وهابيت و بهائيت در كشور دانسته ميشد، به ناگاه خبري منتشر شد كه يكي از اعضاي انجمن براي دريافت مجوز به وزارت كشور مراجعه كرده است.
اين اخبار اما با واكنش محمود عباسزاده مشكيني، مديركل سياسي وزارت كشور روبهرو شد و با تاكيد بر اينكه كسي در اين زمينه مراجعه نكرده و اگر هم مراجعه كند، مجوزي صادر نخواهد شد، انتشار چنين خبرهايي را در راستاي تشويق انجمنيها براي فعاليت دوباره ارزيابي كرد.
اظهارات اخير وزارت اطلاعات درباره گسترش فعاليتهاي اين انجمن كهنسال بهويژه در زمينه آموزش و پرورش كه از ابتداي انقلاب نيز از جمله بافتهاي هدف حجتيه بود و همچنين اعلام ارتباط فعاليتهاي اين گروه با حوادث پس از انتخابات، اين گمانه را تقويت كرده است كه جهتگيري داستان حجتيهايها، متفاوت از سه دهه گذشته خواهد بود و اكنون مخالفان اصلاحطلب دولت دهم در معرض اتهامي قرار گرفتهاند كه پيش از اين عليه اين دولت روا ميداشتند.