bato-adv
کد خبر: ۵۳۰۶۷۸

زندگی روی آوار

زندگی روی آوار
چرا اندیکا! بر اساس اعلام رحمانی‌فضلی وزیرکشور دولت قبلی، لیستی در مورد نقاط محروم هر شهرستان ارایه شد. خوزستان جزو مناطق محروم به حساب آمد، چه برسد شهرستان اندیکا که طبق شاخص‌های توصیفی در برداشت جزو منطقه به شدت محروم خوزستان انتخاب شد. این شهرستان در شمال شرقی استان خوزستان واقع شده است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۰۷ بهمن ۱۴۰۰

روزنامه اعتماد نوشت: وقتی حادثه رخ می‌دهد اگر از نوع قتل باشد متهم دستگیر می‌شود و به سزای اعمالش طبق قانون می‌رسد. به عبارتی در پرونده‌اش اجرای حکم اعدام زده می‌شود. این موضوع تکلیفش کمی مشخص است.

اگر حادثه از نوع تصادفات، انفجار، گازگرفتگی، سقوط هواپیما، آتش‌سوزی و… باشد؛ از سوی برخی مسوولان «خطای انسانی» نامیده می‌شود. به عنوان مثال مدتی است از حادثه تصادف زنجیره‌ای ۵۹ خودرو در محور بهبهان می‌گذرد. با این حال ضرب‌المثلی معروف در مورد این تصادف عجیب صدق می‌کند و آن این است: «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم.»

حالا اگر حادثه طبیعی مانند سیل، زلزله، کولاک، بهمن، توفان و… پیش آید چه نام دارد؟ سهل‌انگاری، خشم الهی یا آزمایش الهی؟ آیا فقط بازدید از مناطق آسیب‌دیده که دچار بحران شده‌اند کفایت می‌کند؟ آیا تریبون به تنهایی کافی است؟

وقتی حادثه‌ای طبیعی رخ می‌دهد، باید پس از بازدید و رسانه‌ای شدن آن دیگر قید آن منطقه و شهر را زد؟ امید داد و سپس امید را باز پس گرفت!

با اینکه در هفته‌های اخیر حوادث زیادی از جمله سیل در بیشتر نقاط کشور اتفاق افتاده، موضوع این گزارش حادثه‌ای است که تقریبا چهار ماه از آن گذشته؛ سوژه مردم محروم «اندیکا» هستند، چراکه دیگر مناطق بحرانی کشور ممکن است به سرنوشت اندیکا دچار شوند.

چرا اندیکا! بر اساس اعلام رحمانی‌فضلی وزیرکشور دولت قبلی، لیستی در مورد نقاط محروم هر شهرستان ارایه شد. خوزستان جزو مناطق محروم به حساب آمد، چه برسد شهرستان اندیکا که طبق شاخص‌های توصیفی در برداشت جزو منطقه به شدت محروم خوزستان انتخاب شد. این شهرستان در شمال شرقی استان خوزستان واقع شده است.

«چلو» یکی از بخش‌های شهرستان اندیکا حدود ۶۰ هزار نفر جمعیت دارد. اندیکا دارای سه بخش است. بخش آبژدان، بخش مرکزی، بخش چلو (که بیش از ۸۰ درصد خسارت ناشی از زلزله مهر ماه سال جاری) در این بخش اتفاق افتاد. تمام خانه‌ها به دلیل بافت فرسوده‌ای که داشتند، تخریب شدند. پسربچه ۱۲ ساله که در ابتدای وقوع زلزله دستش شکست هنوز با ترومای آن زندگی می‌کند. یک مرد به خاطر نداشتن امکانات پس از زلزله در یکی از چادر‌هایی که نیرو‌های هلال‌احمر به آن‌ها داده بود دچار گازگرفتگی شد. برخی ساکنان چلو در اندیکا به واسطه نیش عقرب جان‌شان را از دست دادند و...
این اطلاعات که به «اعتماد» رسیده؛ پیش در آمدی است تا بدانیم اگر حادثه‌ای حتی به صورت طبیعی رخ دهد، نیاز به مدیریتی جامع دارد وگرنه حوادث دیگر در کمین نشسته‌اند.

پیگیری‌های ما؛ از همان لحظه وقوع زلزله در اندیکا که در ۱۲ مهر ماه سال جاری به وقوع پیوست، ادامه پیدا کرد و حالا با گذشت نزدیک چهار ماه، شنیده‌ها از منابعی موثق حاکی از آن است که وعده‌های «بنیاد مسکن» برای سکونت این محرومان در خانه‌هایی که به آن‌ها قول داده شده بود در تعلیق به سر می‌برد و اهالی چلو، رنگ این خانه‌ها را هم تاکنون ندیده است.

به این ترتیب از شروع فصل سرما این مردمان محروم برای گرم نگه داشتن چادرهای‌شان از منقل، زغال و بخاری نفتی استفاده می‌کنند. این گزارش به حوادثی که از پس زلزله شهرستان اندیکا رخ داده است، اشاره می‌کند.

پس حادثه به چه می‌گویند!
«اشکان اسدی»، موسس و مدیرعامل موسسه پایکارتاراز از ابتدای وقوع زلزله می‌گوید: «۱۲ مهر ماه سال جاری ساعت ۶ یا شش و نیم صبح بود که بخش چلو اندیکا که هم‌مرز با استان چهارمحال و بختیاری است، زلزله رخ داد. ۹۰ درصد اهالی بخش چلو عشایر هستند و از امکانات زیادی در زندگی برخوردار نیستند. خسارت مالی وارده در این بخش وحشتناک بود، چون خانه‌های اندیکا خصوصا در این بخش بافت فرسوده‌ای دارد. شما فکر کنید اگر حادثه‌ای رخ دهد که جان فردی از اهالی اندیکا به خطر بیفتد، بیمارستانی در این بخش وجود ندارد.

به عنوان مثال برای یک عقرب‌گزیدگی ساده هر سال برخی اهالی جان‌شان را از دست می‌دهند. همین تابستان گذشته قبل از وقوع زلزله، کارمند اداره برق این شهرستان که حدود ۴۲ سال داشت به دلیل نیش عقرب جانش را از دست داد. حالا حساب کنید یک مرد ۴۲ ساله با توان جسمی بالا به دلیل گزیدگی نیش عقرب جانش را از دست داد.

اگر این اتفاق برای تک‌تک کودکان این شهرستان رخ دهد صد درصد درجا جان‌شان را از دست می‌دهند. این موضوع عقرب‌گزیدگی برای شما که تهران هستید مساله عجیبی است، ولی واقعا برای مردم این شهرستان موضوع عادی شده و به راحتی سر همین موضوع چندین نفر در سال جان خودشان را از دست می‌دهند. خصوصا الان که خانه‌ای هم در کار نیست. خب دیگر حادثه به چه می‌گویند!»

از شما می‌پرسم
او در ادامه می‌گوید: «ببینید گاهی حوادث به خودی خود رخ نمی‌دهند. عواملی نیز به رخ دادن حادثه کمک می‌کند. فقر و محرومیت منجر به از دست دادن جان خیلی از افراد در نقاط مختلف کشور می‌شود. مثلا وقتی زلزله در این شهرستان رخ داد، مردمانش نتوانستند به دلیل محرومیت اقداماتی انجام دهند. حتی یک اقدام کوچک.

هنوز مثل روز اولی که زلزله آمد در چادر به سر می‌برند. از شما می‌پرسم؛ با شروع فصل سرما چند نفر بر اثر گازگرفتگی در نقاط مختلف کشور جان‌شان را از دست می‌دهند؟ یک سوال دیگر کدام یک از این کشته‌شدگان بر اثر گازگرفتگی به اقشار مرفه جامعه برمی‌گردد؟ زلزله رخ داده، تمام شده ولی محرومیت هنوز ادامه دارد. اهالی شهرستان اندیکا بخش چلو، در فصل زمستان باید خود را با وسیله‌ای گرم کنند یا نه! بخاری نفتی هم که سخت به چشم می‌خورد پس این‌ها با زغالی که روی منقل درست می‌کنند خود را گرم می‌کنند. منقل، زغال یا بخاری نفتی را داخل چادر می‌برند تا از سرما یخ نزنند.

حالا چه اتفاقی می‌افتد؟ همین محرومیت باعث می‌شود آن‌ها در چادر دچار گازگرفتگی و مسمومیت ناشی از گاز تولید شده در فضای کوچک چادر شوند. چند وقت پیش به ما اطلاع دادند که مردی تقریبا میانسال به همراه خانواده‌اش در چادر خوابیده بوده که دچار گازگرفتگی می‌شود. این اتفاق باعث نشد که آن مرد جانش را از دست بدهد، اما خب زنگ خطری بود برای حوادث مشابه. موسسه ما یک سازمان مردم‌نهاد است وقتی به واسطه اطلاع وزارت بهداشت متوجه چنین خطری شدیم درصدد برآمدیم تا برای آموزش‌هایی به اهالی بخش چلو قدم برداریم. حوادث در اکثر اوقات به دلایلی رخ می‌دهند درست است؟

وقتی در این فصل سرما خبر‌هایی از گوشه کنار کشور رسانه‌ای می‌شود که نشان می‌دهد تعداد زیادی جان‌شان را بر اثر گازگرفتگی از دست دادند، نشانه چیست؟ اگر آموزش‌های لازم به افراد برای گرم نگه داشتن محیط زندگی‌شان داده شود قطعا این حوادث کمتر رخ خواهد داد.

اتفاق دردناکی که اوایل زلزله رخ داد و ما شاهد آن بودیم، این بود که یک دختر ۱۸ ساله با اسلحه شکاری پدرش به بالای تپه‌های ناشی از ویرانی زلزله می‌رود، ولی تا چند قدمی بالا می‌رود پایش پیچ می‌خورد و با تفنگ شکاری به روی زمین می‌خورد. تیر از اسلحه خارج و به گلوی این دختر وارد می‌شود. همین می‌شود که این دختر به راحتی جانش را از دست می‌دهد. از خانواده‌اش جویا شدیم که نکند خودکشی کرده باشد، اما آن‌ها گفتند که این طور نبوده است.»

او در خصوص شکستن دست یک پسربچه در هنگام وقوع زلزله می‌گوید: «یک مورد دیگر هم که در ذهنم هنوز کم رنگ نشده، این است که پسربچه‌ای ۱۲ ساله در وقوع زلزله تا می‌خواهد از خانه فرار کند، به زمین می‌خورد و دستش می‌شکند. هنوز که هنوز است با کوچک‌ترین صدایی او از خانه فرار می‌کند. به هر حال باید توجه داشت که برخی حوادث از پس حادثه قبلی رخ می‌دهد.»

اشکان اسدی با کلماتی که دیگر عمرشان برای این گفتگو به پایان رسیده است، خبر از حادثه گازگرفتگی در یکی از شهر‌های اندیکا را می‌دهد: «شما خبر گازگرفتگی ۸ نفر در منطقه قلعه خواجه اندیکا در ۲ روز گذشته را شنیدید؟»

خبر این‌گونه که منتشر شد، نبود
و، اما خبری که اسدی از آن صحبت کرد، بهانه‌ای شد برای پیگیری «اعتماد» از وضعیت مسموم‌شدگان در این حادثه. این خبر دو روز پیش به واسطه خبرگزاری صدا و سیما مرکز خوزستان، این‌گونه منتشر شد که ۸ نفر بر اثر استنشاق گاز co در شهر قلعه خواجه اندیکا دچار مسمومیت شدند. عارف اصل‌شرهانی، مدیر روابط عمومی اورژانس و مدیریت حوادث دانشگاه علوم پزشکی جندی‌شاپور اعلام کرد که با اعزام نیرو‌های امداد در اورژانس ۶ نفر در محل حادثه درمان و ۲ نفر نیز به وسیله دو دستگاه آمبولانس به درمانگاه قلعه خواجه انتقال داده شدند.

«بهمن امامی» ۶۲ سال دارد. در موضوعات مربوط به حل اختلافات طایفه‌ای فعالیت می‌کند. به «اعتماد» می‌گوید: «آن‌طور که در خبرگزاری‌ها منتشر شد نبوده. ما سه شب پیش از اهواز به اندیکا آمدیم. خانه پدری‌مان. برنامه‌ای برای شبکه سیمای خوزستان می‌خواستیم تهیه کنیم. برنامه ضبط شد و عوامل اجرایی برنامه از خانه خارج شدند. ماندیم ما ۸ نفر. باید از این همه مهمان نیز پذیرایی می‌کردیم. داخل یک اتاق ۴۰ متری دوتا منقل با زغال روشن بود فضا را گرم می‌کرد و یک بخاری نفتی روشن بود.

ساعت یک بامداد سه نفرمان که خداحافظی کردند به ما گفتند؛ ما سرمان گیج می‌رود و حال خوبی نداریم. بنابراین رفتند بهداری قلعه خواجه، ولی خودشان رفتند آمبولانس آن‌ها را نبرد. این خبر تا اینجا اشتباه است. ماندیم ۵ نفر دیگر. همه اقوام هم بودیم. من ساعت ۴ صبح از خواب بیدار شدم و تا آمدم به سمت حیاط بروم سرم گیج رفت و پاهایم شل شد. ناگهان به روی زمین افتادم. با سر و صدای من پنج نفر دیگرمان نیز از خواب بیدار شدند.

آن‌ها هم سرگیجه داشتند. سریع پنجره‌ها را باز کردیم و پسرعموی کوچک‌مان که نزدیک ۲۳ سال دارد با اورژانس تماس گرفت. تا اورژانس برسد، سرمان را از پنجره بیرون کردیم تا نفس بکشیم. وسایل گرمایشی هم بیرون گذاشتیم. وقتی نیرو‌های اورژانس آمدند ما حال‌مان بهتر شده بود. به هر پنج نفرمان اکسیژن رساندند و چند دقیقه زیر دستگاه اکسیژن خوابیدیم.

یک آمپول هم بهمان زدند که اسمش را نمی‌دانم که بخواهم بگویم. وقتی متوجه شدند حال‌مان بهتر شده رفتند. من خودم تا دیروز سرگیجه و سردرد داشتم. ولی اینکه در خبرگزاری‌ها اعلام کردند دو نفرمان را با آمبولانس به مرکز درمانی رساندند، خبری اشتباه بود که منتشر شد.»

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین