فرارو- تام کلیفورد؛ روزنامه نگار ایرلندی که اکنون در پکن مستقر است. او در طول سه دهه فعالیت حرفهای خود رویدادهایی، چون سقوط حکومت مارکوس در فیلیپین، حمله نظامی و آزادسازی کویت، تحولات آفریقای جنوبی پیش از ریاست جمهوری ماندلا و تحولات هنگ کنگ را پوشش داده است.
موتورهای اقتصادی چین انسجام سابق را ندارند، زیرا به دنبال نیروی رانش برای خروج از بن بست هستند. بخش املاک چین گرفتار بدهی است. بلوکهای آپارتمانی آن کشور خالی مانده اند حدود ۶۵ میلیون واحد. چشم انداز روشنی پیش روی آن دیده نمیشود و بیش از ۲۰ درصد از خانههای شهری چین را تشکیل میدهند. این در حالی است که میلیونها نفر در چین به شدت به مسکن نیاز دارند.
بانک جهانی تخمین میزند که ۶۱ درصد چینیها در شهرها زندگی میکنند این رقم در ابتدای قرن ۳۶ درصد بود. اینجا یک جامعه دارای مالکیت است. حدود ۹۰ درصد صاحب خانههای خود هستند و ۲۰ درصد بیش از یک خانه دارند. علاوه بر آن، تخمین زده میشود که حدود ۱۰۰ میلیون ملک خریداری شده، اما کسی در آن سکونت ندارد و قیمت مسکن ماه اکتبر کاهشی ۰.۲ درصدی داشت که بزرگترین کاهش از فوریه ۲۰۱۵ میلادی محسوب میشود.
بازار مسکن در چین اشباع شده و جمعیت در حال پیر شدن است این بدان معناست که تعداد خانههای نوساز در هر حال پیش از این میزان مازاد کاهش مییافت. ساخت این خانهها به رشد اقتصاد کمک کرد. با این وجود، با خصومت فزاینده چین با امریکا و تغییر گرایش اقتصاد آن کشور به سمت شرکتهای دولتی به جای شرکتهای خصوصی به نظر میرسد نشاط اقتصادی چین رو به اتمام است. قطعیهای عمده برق در شهرها و موارد بالای ابتلا به کرونا نیز پیامدهایی را به همراه داشته اند.
شیوع کرونا تقاضای بین المللی برای کالاهای تولید شده در چین را کاهش داده است. این کشور دیگر پاسخگوی این پرسش نیست که زمانی مطرح میشد: رشد جهانی از کجا خواهد آمد؟ و همگان پاسخ میدادند از چین از خدمات پیک رسان گرفته تا ارائه غذای گرم تا دارو با ساعات طولانی کار در آن کشور با دستمزد پایین کارگران فراهم میشد. شهرهای چین رشدی قارچ گونه دارند، اما مردم کمتر در مغازهها و فروشگاه پول خرج میکنند. قدرت مصرف و خرید مصرف کنندگان ضعیفتر شده اند.
مواردی در مورد زندگی در پکن وجود دارند که قابل تحسین هستند از جمله آن که خیابانها تمیز و ایمن هستند و برای یک شهر ۲۱ میلیون نفری کارایی قابل توجهی دارند. با این وجود، همواره یک اما وجود دارد و هشدارهایی مشاهده میشوند. آلودگی هوا یک مشکل است. میزان آن نسبت به چهار سال پیش کاهش یافته، اما هنوز یک مشکل است. کتابفروشیهایی که کتابهای باکیفیت میفروختند تعطیل شده اند. بهترین کتابفروشی Bookworm در منطقه خرید San Li Tun حدود یک سال پیش تعطیل شد.
دوچرخههای الکترونیکی دوچرخههایی که تنها از طریق اپلیکیشنهای گوشیهای تلفن هوشمند باز میشوند پیاده روها را مسدود میکنند. این موضوع عابران پیاده را مجبور میکند در قسمت حرکت خودروها حرکت کرده تا از شر ترافیک خلاص شوند. این خطری است که سالانه جان صدها نفر را تهدید میکند و باعث سوانح رانندگی میشود. دوچرخههای الکترونیکی بد پارک شده در پیاده روهای شلوغ نشان دهنده خطر آشکار و فعلی سرمایه گذاری بیش از حد در چین هستند.
طبق گزارش بانک تسویه حسابهای بین المللی بدهی چین طی ۱۵ سال اخیر ۱۳ برابر افزایش یافته است رشدی تقریبا سه برابر کل اقتصاد آن کشور. بسیاری از وامهای آن کشور (حدود ۳۰ درصد) هرگز بازپرداخت نمیشوند. تولید ناخالص داخلی سرانه چین ۱۰۵۰۰ دلار است که تقریبا یک ششم تولید ناخالص داخلی سرانه امریکا محسوب میشود.
شاید دوستداران مکتب اقتصادی شیکاگو با خوشحالی دستان شان را به به یکدیگر مالیده و از این که به نیروهای بازار اجازه دهند مانند گاو نر در مغازههای چینی جولان دهند خوشحال باشند موضوعی که لزوما به نفع مردم نیست. با این وجود، حتی اجازه دادن به اصلاحات اقتصادی محدود نیز با مخالفت شدید از سوی «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین روبرو خواهد شد چرا که این اقدام را به منزله از بین رفتن کنترل خود بر امور قلمداد میکند. اقتصاد ضعیفتر و حزب قویتر از دیدگاه او گزینه بهتری است. یک بخش دولتی که منابع و سرمایه گذاری را هدر میدهد مدل اقتصادی مورد علاقه شی است.
چهار دهه پس از اصلاحات اقتصادی، جمعیت چین هنوز نسبتا فقیر هستند به ویژه در داخل چارچوب سرزمینی چین. محدودیتهای صادراتی امریکا بر چین فشار وارد کرده است. کارزار خودکفایی با این هدف که کالاهای تولید داخل چین جایگزین فناوری خارجی شوند به راه افتاده است. با این وجود، این کارزار نیز میتواند به اقتصاد آسیب بزند. چین در مسیری نیست که از نظر اقتصادی از امریکا پیشی بگیرد و واشنگتن باید به تنظیم مجددا برنامههای خود پرداخته و براساس آن واکنش نشان دهد.
هم چنین، شی ممکن است برای منحرف کردن افکار عمومی از وضعیت اقتصادی فعلی نیاز به عواملی برای پرت کردن حواسها داشته باشد رشد ناسیونالیسم (ملی گرایی)؟ قطعا، بحران تایوان؟ احتمالا. یک کشور ضعیفتر و نه قویتر نه تنها برای غرب برای بلکه خود نیز چالشهایی را ایجاد میکند.
منبع: اینترنشنال پالسی دایجست
ترجمه: فرارو