در یکی از این نامهها که سالها پیش و بر حسب موقعیت شغلیام مجبور به خواندنش بودم، نویسنده نامه از آقای رییسجمهور خواسته بود تا با پرداخت کمک هزینه شرایط ازدواج دومش را فراهم کند. بنده خدا میترسید به گناه بیفتد و میخواست اگر رییسجمهور کمکش نکرد عقوبت این گناه را با او شریک شود.
حسن لطفی نویسنده کتاب در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: نامههایی که با قصد خواندن آقای رییسجمهور نوشته میشود و او نمیخواند، فقط به فیلمهایی مثل خروج (ابراهیم حاتمیکیا) و گیرنده (مهرداد غفارزاده) ختم نمیشود. بیرون از پرده سینما هم نامههای زیادی پیدا میشود که نویسندگانش تصور میکنند شخص رییسجمهور، خواننده نامههای آنهاست.
نامههایی که به احتمال زیاد، با انتخاب اولین رییسجمهور در کشورمان آغاز شد و با روی کار آمدن محمود احمدینژاد بیشتر و بیشتر شد. در اغلب مواقع هم صاحبانش بر این باور بودند نامه بهترین و مطمئنترین راه برای گفتگو کردن با فردی است که بر صندلی ریاست قوه مجریه نشسته و میتواند معجزه کند. معجزهای که گاهی فراتر از قانون بوده است.
در اینکه رییس دولتهای نهم و دهم با شعارهای به ظاهر مردمیاش به تقویت این باور کمک کرده بود، شکی نیست. شعارهایی که محورش مردمی بودن و ارتباط بیواسطه با مردم بود. کافی بود مردم خیال کنند صدایشان شنیده میشود. صدایی که بیشتر ریشه در محرومیتها و نداشتهها داشت.
اگر به دلایلی موفق به خواندن چنین نامههایی شده باشید، حتما میدانید که نویسندگانش در مقدمهای که مینویسند طوری بیان میکنند که انگار خود رییسجمهور نامه را از پاکت درآورده و مشغول خواندن آن است. در بیشتر آنها هم بعد از ستایش فراوان خواستهای شخصی مطرح میشود. خواستهای که در بسیاری مواقع رنگ و بویی اقتصادی دارد (طلب کمک بلاعوض، دریافت وام ارزان، بخشودگی تسهیلات دریافتی و...) البته استثنائاتی هم هست. استثنایی که گاهی اوقات به نظر خندهدار هم میرسد.
در یکی از این نامهها که سالها پیش و بر حسب موقعیت شغلیام مجبور به خواندنش بودم، نویسنده نامه از آقای رییسجمهور خواسته بود تا با پرداخت کمک هزینه شرایط ازدواج دومش را فراهم کند. بنده خدا میترسید به گناه بیفتد و میخواست اگر رییسجمهور کمکش نکرد عقوبت این گناه را با او شریک شود.
نمیدانم تکلیف آن نامه چه شد، اما خوب میدانم صدها هزار نامه ناخوانده توسط رییسجمهور به دیگرانی ارجاع داده شد که میدانستند کاری از دستشان برای نویسنده نامه بر نمیآید و ستایشهای اول نامه هم چنگی به دلشان نمیزند. در کنار این نامههای عوامانه و مردمی، گاه نامههای نوشته میشود که قصد نویسندهاش مسائل مهمتری است. در بین نویسندگانش هم آدمهای خاصتری دیده میشود (جامعهشناس، اقتصاددان، هنرمند، سیاستمدار و...). قصدشان هم در اغلب مواقع نقد از طریق گفتوگویی یکطرفه است.
بعضیها هم هر چند خطاب به آقای رییسجمهور مینویسند، اما مخاطبشان تاریخ است؛ تاریخی که دردی از مردم کشور در زمان حال دوا نمیکند. بهتر است نامهها در زمان خودش خوانده شود. آن هم توسط رییسجمهور یا مشاورانش. البته به شرط آنکه آقای رییسجمهور با پیشفرضهایش جلوی شنیدن صداهای دیگر را نبسته باشد.