یک نفر آدم مگر چقدر میتواند تسهیلات و امکانات مالی با اسمورسم خودش دریافت کند؟ آن هم در شرایطی که نسخه دولت و تصمیمگیرها برای جلوگیری از اختلال در بازار، تعیین سقف معامله برای افراد است؛ سیاستی که باعث شده در چندسال اخیر اسم گروهی از مردم در پروندههای مختلف مالی شنیده شود که قبلا اسمشان را در طرحهای ساماندهی و توسعه گرمخانهها میشنیدیم؛ یعنی کارتنخوابها.
بیزینس من بیسرپناه
به گزارش روزنامه هفت صبح، اگر طی یکی، دو سال گذشته دنبال پول مفت بوده باشید یا خبرهای مربوط به تخلفات مالی را دنبال کرده باشید، حتما عبارت «کارت بازرگانی اجارهای» به گوشتان خورده است. به این صورت که شما اقدام به گرفتن کارت بازرگانی میکنید و بعد آن را به کسی که کار صادرات و واردات انجام میدهد، در ازای گرفتن مبلغی اجاره میدهید، چون جناب تاجر با استفاده از کارت بازرگانی خودش با یکسری محدودیتها روبهروست و هرچه کارتهای بازرگانی بیشتری داشته باشید، میتواند معاملات بزرگی انجام دهد و طبیعتا تسهیلات بیشتری هم دریافت کند.
البته حالا که یک ماهی است دادستان کل کشور گفته این کار یکجور معاونت در قاچاق محسوب میشود و حتما با آن برخورد خواهد شد، اما تا قبل از آن گویا گرفتن کارت بازرگانی این و آن کار رایجی بوده است، مخصوصا استفاده از کارت بازرگانی کسانی که بههیچوجه احتمال اینکه حوصله، سواد و زور پیگیری ماجرا را ندارند و نمیتوانند سهم زیادی از کسی که کارت بازرگانیشان اجاره میکند، بگیرند؛ یعنی کارتنخوابها.
اخیرا رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد که در دو سال گذشته، پرونده ۲۵۰ نفر به قوه قضائیه ارجاع شده است که این افراد مجموعا با حدود ۷ میلیارد دلار بدهی، حتی یک دلار ارز حاصل از صادرات را به کشور بازنگرداندهاند و بر اساس آخرین اعلام وزارت اطلاعات، ۷۰ نفر از افراد بازداشتی اساسا نهتنها تولیدکننده نبوده، بلکه از اقشار ضعیف جامعه و «کارتنخواب» بودهاند و درواقع ۷ میلیارد دلار از کالاهای صادراتی از طریق کارت بازرگانی یکبارمصرف از کشور خارج شده است.
صاحبان بیسرپناه حسابهای میلیاردی
اصلا اسم کارتن خوابها در عرصه اقتصاد اولینبار در پرونده اقتصادی تهیهکننده معروف سریال شهرزاد شنیده شد و از آنجا بود که کمکم با نقش کلیدی کارتنخوابها در سایر حوزههای اقتصادی آشنا شدیم. در دادگاه محمد امامی و سایر چهرههای درگیر در پرونده بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان چندینبار اسم کارتنخوابها مطرح شد، مثلا یکبار نماینده دادستان گفت: «شرکتهای زیادی تسهیلات دریافت کرده و اسمشان در پرونده بود، اما وقتی به سراغ مدیران شرکتها رفتیم، دیدیم افرادی هستند با دمپایی که یا معتاد بودند یا وضعیتی اسفناک داشتند. نکته جالب این بود که گزارش اعتباری پروندههای این پنج شرکت کارتنخواب اصلا وجود خارجی نداشت؛ یعنی کارشناسی هم نشده بود.
آنها این افراد را از شمال به تهران میآوردند و حتی سوار بیامو میکردند و میبینیم در برخی موارد این کارتنخوابها در یک روز درخواست تسهیلات میدادند و همان روز با تسهیلات آنها موافقت میشد. این افراد را از شهرهای بابلسر و قائمشهر و اطراف این شهرها شناسایی کرده و به آنان وعده پرداخت وام یا اقساطشان را میدادند و میگفتند که شما را به عنوان مدیرعامل انتخاب میکنیم.»
اینطور که نماینده دادستان گفت، مثلا در یک نوبت به کارتنخوابها ۱۱۰ میلیارد تومان تسهیلات داده میشده است. تقریبا از این غائله به بعد بود که اسم کارتنخوابها در پروندههای مختلف دیده شد، بلافاصله خبر آمد که اجاره دادن شمارهحساب کلا یکی از کارهایی است که چندان عجیب نیست و افتتاح حساب به اسم کارتنخوابها و افراد بیبضاعت ایدهای است که به ذهن خیلیهای دیگر هم رسیده بوده.
کارتنخواب، اما خوششانس
یکی دیگر از عرصههایی که اسم کارتنخوابها مطرح شده، اما اینبار نه به صورت رسمی، ثبت نام پیش خرید خودرو بوده است. اینجا هم رد سقف نامنویسی دیده میشود به این صورت که ثبتنامکننده در قرعهکشی ماشینهای این دو شرکت نباید پلاک فعال داشته باشد و دو سال هم از آخرین خریدش از شرکتهای خودروسازی گذشته باشد، خب چه کسی بهتر از کسانی که تمکن مالی چندانی ندارند و در صورتی که خوششانس باشند و اسمشان هم دربیاید، توان کافی برای اینکه دبه کنند ندارند.
فقط یک محدودیت وجود دارد؛ کارتنخواب محترم در این فقره باید گواهینامه داشته باشد که در این صورت همهچیز برای معامله آماده است. اینطور که در شبکههای اجتماعی میشنویم، برخی کارتنخوابها با چشمداشت مالی بسیار اندک حاضرند وارد چنین معاملهای شوند، اما در صورتی که اسمشان دربیاید، تا سه میلیون تومان شیرینی میگیرند، البته مبلغ کلانی سفته میدهند که خطر پیچاندن طرف مقابل را تهدید نکند.