روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: واکنشهای ویژه داخلی به ترور دکتر محسن فخریزاده، بسیار قابل تأمل هستند. مسئولان نظام نباید از کنار این واکنشها بیتفاوت عبور کنند.
از دست دادن انسانهای ارزندهای همچون شهید محسن فخریزاده، قطعاً بسیار خسارتبار است و قبل از هرچیز باید راههای نفوذ دشمنان در دستگاههای حساس کشور را مسدود کرد و جلوی از دست رفتن مغزهای متفکر و ارزشمند کشور را گرفت.
در اینکه سازمانهای جاسوسی صهیونیستی و آمریکائی در ترور محسن فخریزاده نقش داشتهاند، تردیدی نیست کمااینکه در ضرورت انتقام گرفتن شهادت این عزیز از دست رفته نیز نباید کمترین تردیدی به خود راه بدهیم. در کنار اینها آنچه مهمتر است و باید با دقت مورد توجه باشد اینست که نظام نباید اجازه بدهد عدهای با جاروجنجالهای ساختگی، بر ضعفها سرپوش بگذارند و راه را برای انجام اقدامات افراطی باز کنند و یا حتی با مطرح کردن شعارها و ارائه پیشنهادهای غیرمنطقی، زمینه را برای بهرهبرداریهای دشمنان فراهم نمایند.
یادمان نرفته که مسئولان رژیم صهیونیستی از شعارهای تند رئیس دولتهای نهم و دهم چگونه با خوشحالی استقبال میکردند و با صراحت میگفتند شعارهای تند چنین شخصی که در بالاترین منصب اجرائی ایران قرار دارد به نفع اسرائیل است. قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه کشورمان را در همان سالها کاغذپاره دانستند و دیدیم که همان باصطلاح کاغذپارهها چه به روز مردم ما آوردند. به تحلیلهای عناصر مشکوک عمل کردند و برای آنها ردیف بودجه در نظر گرفتند و کشور را با همان تحلیلها در باتلاق تحریمها فرو بردند.
و حالا همنوایان همان جریان انحرافی در مجلس و بعضی رسانهها و سایر مراکز، بار دیگر بر طبل جنگ میکوبند و داد سخن از حمله نظامی به فلان منطقه میدهند و طرح خروج از برجام را مطرح میکنند. اینان آیا نمیدانند با این کارها در حال بازی کردن در زمین دشمن هستند و با این اقدامات و این پیشنهادها فقط تیغ دشمن را تیزتر میکنند؟ اگر نمیدانند، باید به حال کشور و مردم گریست که چنین افرادی در چنین مراکزی حضور دارند و اگر میدانند و آگاهانه در زمین دشمن بازی میکنند، باید به این نتیجه رسید که دایره نفوذ دشمن، بسیار وسیعتر از آنست که تاکنون فکر میکردیم. فرض دوم اگر درست باشد، باید در انتظار ترورهای دیگری نیز باشیم و حتی خیانتهائی بالاتر و بزرگتر از ترور را نیز بعید ندانیم.
بیدلیل نیست که افراطیون داخلی با نتانیاهو و بنسلمان و دیگر سران مرتجع عرب در اموری از قبیل حمایت از ترامپ، مخالفت با برجام و استقبال از تحریمها اشتراک نظر و اتحاد موضع دارند. معلوم نیست این افراد، با تضاد آشکاری که میان سینه زدن برای شهید سردار قاسم سلیمانی با آرزوی رأی آوردن مجدد قاتل او وجود دارد چگونه کنار میآیند! از یکطرف، خود را داغدار شهادت سردار سلیمانی وانمود میکنند و از طرف دیگر آشکارا تمایل بیحد و مرز خود به پیروز شدن ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری را به زبان و قلم میآورند. اگر فکر میکنند مردم ایران این تضادها را نمیفهمند و فریب شعارهای رنگ و رو رفته و اقدامات افراطی آنها را میخورند، باید در فهم و درک خودشان شک کنند. این نوع برخورد کردن با مسائل مهم کشور، مصالح عمومی را فدای منافع شخصی و جناحی کردن است. با چنین روشی، کشور هرگز موفق به مقابله مؤثر با نفوذ دشمن و به شکست کشاندن آمریکا و رژیم صهیونیستی نخواهد شد. اگر خواهان قطع نفوذ دشمنان و شکست کامل آنان هستید، منافع جناحی را فدای مصالح عمومی و سربلندی کشور کنید و این واقعیت را درک نمائید که خطر افراط اکنون در کمین کشور است.