فرارو- "جرمی وود*" تحلیلگر و نویسنده ارشد "پایگاه خبری آتلانتیک"، در مقالهای برای این پایگاه خبری، به دلایل امارات جهت سازش با رژیم صهیونیستی و انعقاد توافق عادی سازی روابط با این رژیم پرداخته است.
وی در این رابطه مینویسد: «روز گذشته (۱۳ آگوست)، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از عادی سازی روابط میان اسرائیل و امارات متحده عربی خبر داد. اسرائیل همچنین در چهارچوب توافق عادی سازی روابط با امارات متعهد شده که برنامه الحاق بخشهایی از کرانه باختری به قلمروی اشغالی خود را به حالت تعلیق درآورد. این توافق به طور خاص، نقش "جرارد کوشنر" به عنوان نماینده ویژه ترامپ در مساله به اصطلاح صلح در خاورمیانه را برجسته میسازد و برای آنهایی که معتقد بودند نقش و جایگاه کوشنر در دولت ترامپ، صرفا نمایشی است و وی چیزی جز تئوریپردازیهای بی نتیجه در عرصه سیاست خارجی آمریکا ارائه نمیکند، شوکه کننده خواهد بود. با این حال، پیش از انعقاد این توافق، نشانههایی دال بر اینکه یکچنین توافقی منعقد خواهد شد و دولت ترامپ بهترین دولت جهت محقق کردن یکچنین مسالهای است، وجود داشت».
به گزارش فرارو، عربستان سعودی به طور خاص، بخشی از توافق مذکور نیست با این حال، روابط آن با امارات متحده عربی به قدری نزدیک است که اینگونه به نظر میرسد که ریاض چراغ سبز را در این زمینه به ابوظبی نشان داده و امارات نیز به طور ویژه حافظ منافع عربستان در مراوداتش با اسرائیل خواهد بود. دولت ترامپ با این کشورها از طریق کانالهایی ارتباط میگیرد که در نوع خود مبهم و توام با فساد به نظر میرسند. چند ماه قبل، یک چهره دانشگاهی سعودی به من گفت که فهم ترامپ برای او، به مراتب سادهتر از من است. دلیل این مساله هم این است که من در کشوری زندگی میکنم که در آن قوم و خویشپرستی و طایقه گرایی یک جرم است. اما او در جایی زندگی میکند که این مسائل، ماهیت نظام حکومتی (در عربستان) را شکل میدهند. این ایده که یک رئیس جمهور، داماد خود را برای اداره یکی از مهمترین جنبه-های سیاست خارجی آمریکا انتخاب کند، عمیقا من را آزار میدهد. آن چهره دانشگاهی سعودی به من گفت: برای سعودی ها، این مساله یک موضوع کاملا عادی است و هیچ چیز خاص و مرموزی هم در رابطه با آن وجود ندارد.
هر فردی که از نظر سیاسی به حکومت سعودی نزدیک باشد به خوبی میداند که جرارد کوشنر، خطوط ارتباطی مستقیمی با "محمد بن سلمان" ولیعهد سعودی و حاکم بالقوه عربستان سعودی دارد. وی همچنین با "محمد بن زاید" ولیعهد ابوظبی و همتای بن سلمان نیز ارتباطات نزدیکی دارد. با این حال، ترامپ یا کوشنر با هیچ چهره فلسطینی، به نحو مشابه، ارتباط مستقیم ندارند تا با او نیز دست به رایزنی و مذاکره پنهانی بزنند. از این منظر، چندان شگفت انگیز نیست که اکنون شاهدیم نخستین دستاورد مهم سیاست خارجی دولت ترامپ، توافقی است که با شاهزادههای میلیاردر عرب منعقد میشود و کاملا به اهداف، منافع و آرمانهای فلسطینی ها، بی توجه و بی اعتنا است.
در دوره ریاست جمهوری "جرج دبلیو بوش" در آمریکا، شعار و دستور کار اصلی نومحافظه کاران این بود که راه بیت المقدس (اورشلیم) از بغداد میگذرد (این بدان معناست که اگر اسرائیل به دنبال ایجاد فضایی صلح-آمیز در منطقه برای خود است، ابتدا باید دولتهای دوست و طرفدار دموکراسی عرب را در منطقه مستقر ساخت). این طرح آنگونه که پیش بینی میشد، با موفقیت عمل نکرد. از این رو، آمریکاییها و اسرائیلیها این ایده را مطرح ساختند که چرا نیاییم مسیر طرح خود را تغییر دهیم و به جای بغداد، از ابوظبی کار را آغاز کنیم؟ حداقل شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس آماده انعقاد توافق با اسرائیل هستند و به این مطمئنند که حمایت دولت آمریکا و به طور خاص شخص ترامپ از آن ها، میتواند انتقادات و تحرکاتی که بر علیه آن ها، طرح و انجام خواهد شد (چه در عرصه داخلی و چه بین المللی)، خنثی سازد. به هر حال پُر واضح است که اقدام کشوری، چون امارات متحده عربی در خیانت به آرمان فلسطین، بیجواب نخواهد ماند.
اضافه بر این، شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس، قویا خواستار توسعه روابط با اسرائیل در برهه کنونی هستند. امارات متحده عربی هیچ وقت همچون دیگر دولتهای عربی از اسرائیل متنفر نبوده است. ده سال قبل، من مقالهای در مورد وضع کشاورزان عربِ مستقر در بخش اسرائیلی مرز لبنان نوشتم. مقاله من در روزنامه ابوظبی به چاپ رسید. من نگران بودم که مبادا مهر ورود به اسرائیل که در پاسپورت من آمده، در ورود من به خاک امارات متحده عربی، ایجاد مشکل کند. با این حال، دوستان من در امارات من را مطمئن کردند که مهر اسرائیلی موجود در پاسپورتم، به هیچ عنوان دغدغهای مهم برای مقامهای اماراتی نیست و آنها اقدامی را بر علیه من انجام نخواهند داد.
سال گذشته، من در یک گردهمایی که به افتخار ورود پاپ به امارات ترتیب داده شده بود شرکت کردم (این رویداد نخستین مورد در تاریخ مدرن کشورهای حاشیه خلیج فارس بود). حاکمان امارات همچون سعودی ها، در سالهای اخیر بارها و بارها تمایل خود را به باز کردن هر چه بیشتر فضای کشورشان نشان داده اند و میخواهند بیش از گذشته مطابق با الگوهای غربی، همراه و هماهنگ شوند. این مساله آنها را به گزینههای مناسبی جهت توسعه روابط با اسرائیل تبدیل کرده است.
در نهایت باید گفت دشمنی مشترکی که دولتهای حاشیه خلیج فارس نسبت به ایران دارند، نوعی منافع مشترک را میان آنها و اسرائیل ایجاد کرده است. مقامهای رژیم صهیونیستی بارها و بارها، ایران را دشمن درجه یک خود در منطقه خطاب کرده اند. احتمال کنار رفتن دولت ترامپ از قدرت موجب شده تا امارات و اسرائیل با انعقاد توافق عادی سازی روابط، به نوعی خود را جهت مقابله با تحرکات ایران در صورت انتخاب نشدن مجدد ترامپ و باز شدن فضا برای این ایران در عرصه بین المللی، آماده کنند.
این مساله مخصوصا با توجه به اینکه "کامالا هریس" معاون بایدن اعلام کرده باید بر شدت فشارها بر عربستان به دلیل قتل "جمال خاشقچی" و جنگ این کشور علیه یمن افزود، و همچنین باید بار دیگر به توافق هستهای برجام بازگشت، بیش از پیش از اهمیت برخوردار میشود. در واقع، اماراتیها از طریق عادی سازی روابط با اسرائیل، به نوعی سعی کرده اند برای خود در برابر ایران، تضمین امنیتی ایجاد کنند و هر رئیس جمهوری در آمریکا را نیز وادار کنند تا در این زمینه، فعالانه و به نفع آنها وارد میدان شود.
*جرمی وود، وی نویسنده ارشد پایگاه خبری آتلانتیک است.