فعال سیاسی اصولگرا گفت: یک فرد سپاهی باید رئیس جمهور شود این افراد می توانند همزمان با تعمیق دفاع استراتژیک، جریان مقاومت را نیز سامان دهند.
کمتر از 9 ماه دیگر پروسه انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 به طور رسمی با نام نویسی نامزدها آغاز می شود اما اصولگرایان باید با چه مکانیزمی وارد شوند؟ برخی معتقدند همان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب می تواند برای رقابت سیاسی پیش رو نیز کارکرد داشته باشد و برخی دیگر جنس انتخابات ریاست جمهوری را متفاوت از انتخابات مجلس می دانند. درباره این مسئله با حسین الله کرم فعال سیاسی اصولگرا گفتگو کردیم.
به گزارش نامه نیوز، مشروح گفتگو را با حسین الله کرم را در ادامه بخوانید.
مکانیزم اصولگرایان برای انتخاب نامزد برای ریاست ریاست جمهوری چگونه باید تعریف شود؟
اصولگرایان ضمن توجه به رای آوری نامزد اصلی که متکی بر مکانیزم های داخلی است ، باید به دوموضوع:
۱- آرایش انتخاباتی رقیب
۲- استراتژی اجرایی خودشان توجه کنند.
از آنجا که رقابت در انتخابات ریاست جمهوری عمدتا میان نیروهای اصولگرا و غیراصولگرا(ملقب به اصلاح طلب) بوده، این آرایش می تواند در سال 1400 هم دنبال شود. البته برخی معتقدند بدلیل اینکه لیست اصلاح طلبان در مجلس ۱۱ به شدت ناموفق بود(بطوریکه سرلیست آنها با حدود ۶۰ هزار رای درمقابل یک میلیون و۲۶۵ هزار رای قالیباف قرار گرفت)نمی توانند در انتحابات ۱۴۰۰ بااصولگرایان رقابت کنند، ازاینرو شاهد نوعی رقابت داخلی میان اصولگرایان خواهیم بود.
این تحلیل درست است مگر اینکه رقیب اصلاح طلب از نامزد اجاره ای استفاده کند.
اصلاح طلبان به دلیل عملکرد بسیار منفی خود در دولت ۱۱ و۱۲ و همچنین مجلس دهم شانسی برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ندارند لذا مانند دوانتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و۹۶ چاره ای جز تن دادن به حمایت از نامزد اجاره ای خاص ندارند. در این وضعیت رقابت شکل دیگری به خود می گیرند، زیرا آرایش رقیب دراتحاد اصلاح طلب اقتصادی(کارگزاران)اصلاح طلب میانه رو(اعتدال گرایان) اصلاح طلب سیاسی(روحانیون ،حزب ملت و...)واصلاح طلب رادیکال درحمایت ازنامزد اجاره ای برای اصولگرایان مهم می شوند. در چنین مدلی اصولگراها از رقابت بین خود دست برداشته با یک کاندیدای مشخص پا به میدان رقابت می گذارند.درغیر ازآن، رقابت انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 بطور قطع بین نامزد اصولگرای انقلابی و نامزد نئواصولگرا شکل خواهد گرفت.
موضوع دوم که در مکانیزم تصمیم گیری اصولگراها درانتخاب نامزد اصلی باید مهم باشد توجه به تبیین استراتژی اجرایی است. آنها می توانند در قالب استراتژی اجرایی به فرد مطلوب دست یابند. استراتژی اجرایی براساس 4 پارامتر نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت ها و تهدیدها تعریف می شود که دو ماتریس را شکل خواهد داد.
در حوزه نقاط قوت اصولگرایان باید از خود بپرسند که مزیت اصلی بر چه اساسی می باشد؟ این مزیت مشخصا با رویکرد داخلی (توجه به توانائیهای درون کشور در تولید) برون نگر(توجه به صادرات غیرنفتی) در تامین معیشت وجهش تولید اقدام کرد. در اینجا ژئو پولتیک منحصر به فرد ایران می تواند به عنوان نقطه قوت برای اصولگراها محسوب شود.
نقاط ضعف همان عوامل عقب نگهدارنده هستند که می توانند تقویت هم بشوند. به طور مشخص ،منابع ارزی مورد نیاز کشور برای تأمین مواد اولیه کارخانه ها چه طور باید تأمین شود تا جهش تولید رقم بخورد.
در پارامتر فرصت ها،از چین به عنوان یک فرصت مشخص ومعین نام برده میشود و در حوزه تهدیدها نیز آمریکا قرار دارد.
در نظر گرفتن این چهار پارامتر در دو ماتریس SWOT «نقاط قوت، ضعف، فرصت، تهدید» و همچنین ماتریس TOWS«تهدید، فرصت، نقاط ضعف، نقاط قوت» قابل تعریف است.
در ماتریس اول که اصولگراها می توانند استفاده کنند از فرصتی به نام چین و نقطه قوت ژئوپولتیک منحصر به فرد بهره ببرند و به مسئله تأمین منابع ارزی کشور وتهدید تحریمهای آمریکاپاسخ دهند. امروز چینی ها اگر بخواهند از اقیانوس آرام،هند واطلس عبور کنند مجبورند با 6 ارتش آمریکا مواجه شوند اما آنها می توانند از طریق مسیر جاده ابریشم به شکل ریلی و جاده ای که از ژئو پلتیک منحصر به فرد ایران می گذرد، انرژی را از خلیج فارس به آسیای میانه و سپس از منطقه آیغور به کشور خود وارد و برعکس صادرات شان را نیز از همین مسیر به آفریقا و اروپا ارسال کنند. در این حالت نقاط ضعف ما درتامین ارز با فروش ۸/۵میلیون بشکه نفت تامین پاسخ می شود و نقاط قوت ما درحمایت از مقاومت می تواند تهدیدات تحریمی آمریکا را به حداقل برساند.
در ماتریس دوم باید بدانیم که آمریکایی حاضر نیستند قدرت اول منطقه بودن، قدرت هسته ای و قدرت موشکی-دفاعی ایران را بپذیرند بنابراین تداوم چنین حالتی برای آمریکا امکان ادامه ندارد و مرتب به درگیری های محدود بین ایران و آمریکا می انجامد، کما اینکه در سالهای اخیر در چندیم نوبت شاهدرخ دادن آن بوده ایم. برای مقابله با این تهدید ما فرصتی به نام چین و روسیه را داریم. معتقدم چینی ها حاضرند درحمایت از سرمایه گذاری در ایران ازساختارامنیتی-نظامی شانکهای استفاده کنند وبا اجرتی طرح۲۸۰ میلیارد دلاری در انرژی ایران و طرح۱۲۰ میلیارد دلاری در احداث یاتکمیل مسیر ترانزیت شرق به غرب درجنوب ارتفاعت البرز امکان گسترش مقاومت ازایران به مدیترانه ودریای سرخ رافراهم کنند.
اگر در تحلیل این دو شکل از ماتریس توجه بیشتری کنیم،چین و آمریکا را در این تحلیل ماتریسی حداقل خنثی کننده یکدیگر با نتیجه بی اثرشدن تحریمها وحداکثر شاهد شکوفایی ایران اسلامی خواهیم شد دراین وضعیت نامزدی از اصولگرای موفق است که توانایی اجرای استراتژی فوق باشد به نظر میرسد نامزد اصولگرای انقلابی، بهتر از نامزد نئواصولگرا مثمر ثمر خواهدبود.لازم به ذکراست که درحالت اول یعنی در رقابتی شدن انتخابات ۱۴۰۰، نامزد نئواصولگرا موفق تر خواهدبود.
امروز راست سنتی چه موقعیت اجتماعی دارد؟ اگر نامزد معرفی کند می تواند آرای چشم گیری به دست آورد؟
گرچه الفاظ راست وچپ ودرجات داخلی هریک ازآنها در ایران باماهیت محافظ کار وتجدیدنظرطلب غربی اش فاصله زیادی دارد،بطوریکه به اولی،لفظ اصولگرا وبه دیگری لفظ اصلاح طلب گفته می شود.بااین حال راست سنتی متداول ومورد نظر شما ازابتدای انقلاب باترکیبی از روحانیت مبارز ، بازار وهیئت های موتلفه ،نقش گروههای مرجع را داشتند که بدلیل حضورمستقیم در عرصه قوای سه گانه،جایگاهشان از گروه مرجع به نقش احزاب سیاسی تبدیل شد. بطوریکه هیئت های موتلفه به حزب موتلفه تبدیل شد. درحال حاضر راست سنتی تلاش دارد درغالب طیف اصولگریی در دونقش گروه مرجع وحزب سیاسی عمل کند.اکنون جریان اصولگرا شامل طیفی از اصولگرای سنتی در بخش راست طیف واصولگرای انقلابی در سمت چپ طیف، اصولگرای تحول خواه ونئو اصولگرا نیز درمیان طیف قرار دارند.
در واقع فهرست انتخابات مجلس ۱۱جریان اصولگرایی، مرکب از نامزدهای مورد حمایت این چهارجریان، تحت عنوان ائتلاف اصولگرایان بود، این ائتلاف امیدوار است در انتخابات 1400 نیز تأثیرات و توفیقات بیشتری در تعیین نامزد مورد نظر داشته باشد و این چهار گروه را به صورت متحد و متفق در ائتلاف نگه دارد.
ازآنجا که گروه اصولگرای سنتی در مجلس۱۱ ظهور وبروز کمتری از سه جریان دیگر اصولگرا دارد وبه همین نسبت دارای تاثیرگذاری کمتری نیز در ائتلاف۱۴۰۰ اصولگرایان باشد امکان دارد در صورت، حمایت دو جریان اصلاح طلب کارگزاران و اعتدال گرایان از نامزدش، وسوسه شده و ائتلاف با آنها را در انتخابات ریاست جمهوری بپذیرد.
البته مدل ائتلاف گروه اصولگرای سنتی با دو جریان کارگزاران و اعتدالی، برای این گروه بسیار اهمیت دارد. بطوریکه آنها باید نامزد ۱۴۰۰ اصولگرای سنتی رابپذیرند والا فارغ از این مسئله اگر جایگاه گروه اصولگرای سنتی در ائتلاف اصولگرایان تقویت شود، آنها به سمت ائتلاف با دو جریان کارگزاران و اعتدالی نمی روند.
در مجموع اگر ائتلاف گروه اصولگرای سنتی با کارگزاران واعتدال گراین شکل بگیرد شاهد تحولی در آرایش سیاسی کشور بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 خواهیم بود. در این وضعیت شاهد شکل گیری «جریان سرمایه سالار» و «جریان چپ عدالت خواه» خواهیم بود.
با توجه به موقعیت داخلی و بین المللی ایران، آیا مردم در انتخابات ریاست جمهوری 1400 به یک نامزد نظامی اقبال نشان می دهند؟
برخی معتقدند مردم دنبال فردی هستند که بتواند اقتدار را به قوه مجریه بازگرداند. از این رو بحث نامزدی افراد نظامی، خصوصا پاسداران و یا کسانیکه سابقه پاسداری دارند مطرح شده است. این درحالی است که مردم به سپاه در چارچوب قانون اساسی به عنوان مدافع انقلاب اسلامی نگاه می کنند. این مدافعان روزی، رزمنده 8 سال دفاع مقدس شدند و روز دیگر در بازسازی ونوسازی کشور حضور قدرتمندانه ای داشتند. پاسداران امروز در دفاع بیولوژیک، رفع مشکلات معیشتی ، راه اندازی پروژه های فضایی تا آبرسانی، جاده سازی،ریل گذاری، ایجاد مراکز بزرک صنعتی، نفت وگاز وپالایشگاه سازی و...شرکت وتاثیر بسزایی دارند و از طرفی نیز وظیفه هدایت جریان مقاومت و بازدارندگی استراتژیک را همچون دوره دفاع مقدس انجام می دهند بنابراین مردم، پاسداران را افرادی صرفا نظامی نمیدانند بلکه مجاهدانی که به وظیفه قانونی خود در غالبهای مورد نیاز می پردازند.
اینجانب معتقدم پاسداران در دفاع از انقلاب اسلامی به اشکال مختلف نقش آفرین بودند، از جمع آنها افرادی چند بعدی و استراتژیک همچون شهید حاج قاسم سلیمانی به وجود آمده است. این افراد می توانند همزمان با تعمیق دفاع استراتژیک، جریان مقاومت را نیز سامان دهند، اینها علاوه بر شم نظامی دارای دیدگاه های اجتماعی وسیاسی ویژه ای هستند که آنها را در مسئله مقاومت موفق نگه می دارد بنابراین کسانی که سابقه حضور در سپاه پاسداران را دارند مورد توجه مردم هستند همانطور که عرض شد چون آنها صرفا افرادی نظامی محسوب نمی شوند و در واقع وجود توانایی های چندوجهی در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ودفاعی، آنها را مورد توجه مردم قرار می دهد.
درمجموع از آنجا که انقلاب اسلامی ازیک سو دولت منطقه ای را در قالب امت-امامت دنبال می کندو ازسوی دیگر جمهوری اسلامی نیز دولت قدرتمند ملی می خواهد، افرادی با توانایی چند وجهی در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ودفاعی، می تواند انقلاب وکشور را به اهداف متعالی برسانند. لذا در حال حاضر اگر فردی که فقط در حوزه سیاسی یا اقتصادی،توانایی دارد رئیس جمهور شود، از آنجا که بُعد مقاومت را ندارد نمی تواند انتظارات انقلاب وکشور را برآورده کند.
شاید برخی بگویند پیدا کردن فردی با توانایی های چندوجهی در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی به عنوان رئیس جمهور مشکل خواهد بود ضمن اینکه برخی از آنان با چنین خصوصیاتی در این عرصه آزموده شده و رأی نیاوردند اما اینجانب معتقدم در انتخابات 1400 فردی از این جنس می تواند مورد اقبال مردم قرار گرفته و رئیس جمهور شود چون نیاز داخلی کشور و نیاز منطقه ای انقلاب چنین مسئله ای را طلب می کند.