رومینا دختر خوب و مهربانی بود و زمانیکه با پدر رومینا در پاسگاه آستارا رو به رو شدم حرفهای ناشایستی را چند بار تکرار کرد که مجبور شدم سیلی به گوش پدر رومینا بزنم پدر رومینا در پاسگاه آستارا با نقشه دخترش را به خانه کشاند در حالیکه گفته بود به ازدواج بهمن و رومینا رضایت میدهد که متوجه شدیم رومینا توسط پدرش به قتل رسیده است.
ولی رفتار پدر نسبت به این قضیه خیلی تاسف بار هستش چرا که راههای بهتری هم وجود داشت که دست به همچین جنایتی نباشه
مهمتر اینکه چرا شب که رومینا فرار کرده خواسته چای بریزه
که بعداز خواب متواری شده
حتما بهمن نقشی داشته