bato-adv
کد خبر: ۴۳۵۷۲۲

خاک دلیران و خواب رسانه عمومی

چه خوب می‌شد که دست‌کم دقایقی از این جریان خودجوش هنری پوشش داده می‌شد تا سببی برای بازگشت مخاطبانی شود که اکنون دیگر یار رسانه نیستند و ریزش کرده‌اند. دریغ بزرگ‌تر آنکه پس از گذشت حدود ۲۰ روز از اجرای این کنسرت، مشاهده می‌شود که یکی از بنگاه‌های نامدار خبری در آن سوی آب، دلبری می‌کند و این برنامه ضبط‌شده خطاب به صندلی‌های خالی را برای مخاطبانش پخش می‌کند تا ثابت شود مدیریت یک رسانه، کاری جامعه‌شناختی و تخصصی است.
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۲ - ۱۸ فروردين ۱۳۹۹

محمدجواد لسانی. پژوهشگر در شرق نوشت: یک رسانه بزرگ دیداری و شنیداری ممکن است گاهی خوابش ببرد! منظور از خواب رسانه، این است که یک سازمان چنان چشمانش بسته بماند و غافل از اطرافش شود که از ثبت لحظه‌ای یک واقعه مهم اجتماعی یا حتی ملی جا بماند. البته تصورش سخت است که مگر می‌شود صداوسیما با این مجموعه بزرگ از اطلاع‌رسانی یا ارتباط مستقیم با یک واقعه غافل شود و نتواند به گزارشی زنده و باطراوت بپردازد که در شبکه‌های کوچک و بزرگ خارج از کشور هم انعکاس پیدا کرده است.

البته این قضیه ربطی به اخبار گزینشی ندارد، زیرا بازتاب برخی وقایع کشور می‌تواند از دید اتاق فکر یک رسانه، نگران‌کننده محسوب شود و جامعه را در التهاب عمیقی فروببرد؛ اما موضوعی که در اینجا مطرح شده به‌هیچ‌وجه خبر قرمز یا حتی خاکستری هم رنگ نیست، بلکه برعکس انعکاس آن خبر می‌توانست التیام‌بخش جامعه هم باشد و برای این روز‌های سخت کرونایی، دل‌انگیز و امیدوارکننده به شمار رود.

در آستانه سال جدید، دولت به مردم اکیدا توصیه می‌کند که از خانه‌ها خارج نشوند تا ویروس از راه‌ رسیده آن‌ها را کمتر آلوده کند. در پی آن دستور، حضور مردم در مکان‌های عمومی، مانند سالن‌های سینما، تئاتر و کنسرت ممنوع شد. در این شرایط خاص، خواننده‌ای خلاقیت نشان می‌دهد تا برای همراهی عاطفی با مردم خانه‌نشین، تصمیم روحیه‌بخشی بگیرد. آوازه این هنرمند تقریبا زمانی گل می‌کند که او قطعاتی با نام‌های «خلیج فارس» و «خاک دلیران، غرش شیران» اجرا می‌کند با این مضامین حماسی:

خون سیاوش... کمان آرش... مهد شهیدان... غرور آتش
خانه‌ی ایمان... به لطف یزدان...
ایران؛ خاک دلیران... ایران؛ غرش شیران... ایران، همیشه جاویدان...
رستم و سهراب قصه‌ها؛ ایرانی... شیرین و فرهاد عاشق‌ها؛ ایرانی...
اهل وفا؛ صلح و صفا، ایـرانی...
ایرانی، مهربان... ایرانی، قهرمان...
ایران؛ وطن من...
ایرانی، قهرمان... ایرانی، پهلوان...
این نه منم؛ من! نه من؛ منم من... ذره‌ی خاک وطنم من.

به هر روی او با گروه نوازندگانش تصمیم می‌گیرند تا در یک سالن بزرگ که تعطیل شده و بدون تماشاگر مانده، حضور یابند و او ترانه‌های خاطره‌انگیز خود را خطاب به صندلی‌های خالی بخواند. سروده‌هایی که شنیدن زنده آن‌ها از خواننده‌اش می‌تواند حال مردم را در وضعیتی که به سر می‌برند، کمی بهتر کند.

ساعتی که این خواننده در حال اجرای ترانه‌هاست و کارش همدلی او را با خیل مردم نشان می‌دهد، تنها یک شبکه محدود اینترنتی، کنسرت او را پوشش می‌دهد و قطره اشکی و تسکینی با خود می‌آورد تا تعدادی از هم‌وطنان شاهد این کار زیبا باشند؛ اما صد افسوس که از حداقل پوشش آن در صداوسیما اصلا خبری نیست! تمامی ۲۶ شبکه فعال تلویزیونی یک به یک مرور می‌شود؛ اما هیچ‌کدام نمی‌توانند لحظاتی با این شورانگیزی را نشان دهند.

حتی چه خوب می‌شد که دست‌کم دقایقی از این جریان خودجوش هنری پوشش داده می‌شد تا سببی برای بازگشت مخاطبانی شود که اکنون دیگر یار رسانه نیستند و ریزش کرده‌اند. دریغ بزرگ‌تر آنکه پس از گذشت حدود ۲۰ روز از اجرای این کنسرت، مشاهده می‌شود که یکی از بنگاه‌های نامدار خبری در آن سوی آب، دلبری می‌کند و این برنامه ضبط‌شده خطاب به صندلی‌های خالی را برای مخاطبانش پخش می‌کند تا ثابت شود مدیریت یک رسانه، کاری جامعه‌شناختی و تخصصی است. البته روند کنسرت‌های آنلاین را خوانندگان دیگری هم دنبال کردند.‌ ای کاش رسانه عمومی کشور، اهمیت این رویداد‌ها را که برای اولین‌بار در حال انجام است، متوجه بشود.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو