فریبرز رییسدانا نویسنده و اقتصاددان صبح امروز بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.
ناصر زرافشان در گفتگو با ایسنا، با تایید این خبر اعلام کرد: متاسفانه ایشان صبح امروز در بیمارستان تهران پارس درگذشتند.
وی از شش روز پیش بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان تهرانپارس بستری بود و صبح امروز (دوشنبه - ۲۶ اسفندماه) در این بیمارستان درگذشت.
فریبرز رئیسدانا متولد ۱۳۲۷ در تهران، از استادان اقتصاد دانشگاه تهران بود که تحصیلاتش را در سطح دکتری رشته اقتصاد و علوم سیاسیِ مدرسه اقتصاد لندن گذارنده بود.
وی نویسنده بیش از ۱۵ جلد کتاب درباره مسائل اقتصادی و سیاسی بود که از آن میان میتوان به «آزادی و سوسیالیسم»، «اقتصاد سیاسی توسعه» و «منش روشنفکری» اشاره کرد.
از رییسدانا همچنین ترجمههایی منتشر شده است که کتاب «بربریت واقعاً موجود، ویراسته لئو پانیچ، کالین لیز» از شناختهشدهترین آنهاست.
رئیسدانا که اقتصاددانی چپگرا بود علاوه بر فعالیت تخصصی در زمینهٔ پژوهش و تدریس رشتهٔ اقتصاد، به فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، ادبی و مطبوعاتی نیز میپرداخت و در جریانهای روشنفکری در ایران به حوزه دموکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم علاقهمند بود.
رئیس دانا یک بار در ۲۸ آذرماه ۱۳۸۹ پس از گفتگویی با تلویزیون بیبیسی در مورد طرح هدفمندی یارانهها، بازداشت شد.
فریبر رئیس دانا در خردادماه ۹۰ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
او در اول خرداد ۱۳۹۱، جهت اجرای حکم یک سال زندان خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. فریبرز رئیس دانا روز دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۲ از زندان اوین آزاد شد.
این روزها کارمان سوگواری برای رفتن عزیزان دور و نزدیک شده است. هر روز خبر وفات بزرگی در رسانهها منتشر میشود، اما آنچه انتظارش نبود خبر رحلت دکتر فریبزر رئیس دانا بود.
خداوند روان او را غرق آرامش گرداند. مردی بود پرشور و صریح و عدالتخواه، با کلامی رسا و قدرتمند.
او عدالت را در سوسیالیسم میجست و با افتخار خود را از معتقدان به میراث تئوریک مارکس معرفی میکرد. در این باره البته اهل سازش نبود اما برای بحث و گفتگو ذهنی باز و آماده داشت.
در دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، دوستیِ مشتاق سیاست، متولی دعوت از تنی چند از اهل قلم و نظر شده بود تا در رستورانی دور هم بنشینند و ضمن صرف ناهار یا شامی، در بارۀ اوضاع کشور بحث و گفتگو کنند.
دکتر رئیس دانا و من پای ثابت این نشست بودیم و از همانجا آشنا و دوست شدیم. او نظراتش را به صورتی تئوریک و با دیدی اجتماعی و معطوف به وضعیت طبقات محروم مطرح میکرد و همیشه چیزی برای آموختن در کلام پرطنین و قدرتمندش وجود داشت.
متفکری گرم و صمیمی و سازشناپذیر بود. در میزگردی که به اتفاق دکتر علیرضا رجایی و زندهیاد دکتر رئیس دانا در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار کردیم، او از اظهار مهر و محبت به من و علیرضا چیزی کم نگذاشت و ما را همچون فرزندان خود معرفی کرد.
یکی - دو سال بعد که او را در جایی دیدم، آن مهر و محبت دیگر در نگاهش هویدا نبود. حتی به گونهای با خشم در من نگریست. احتمال دادم علتش باید صحبتهای من علیه مارکسیسم در یک سخنرانی بوده باشد، چرا که او در این مورد اهل سازش نمینمود. با این حال، با او کاملاً گرم گرفتم که بلافاصله سگرمهاش باز و تبسم مطبوعی بر چهرهاش نمایان شد.
دکتر رئیس دانا انسانی بسیار دلسوز بخصوص نسبت به طبقات زحمتکش جامعه بود، طبعاً من با بخشی از راهحلهای او برای کمک به این طبقات میانهای نداشتم، اما هرگز صداقت و دلسوزی و شور و مهربانی او فراموشمان نخواهد شد.
خداوند او را آرامش ابدی بخشد و به خانواده و دوستان و همفکرانش در این شرایط دشوار، شکیبایی و اجر عنایت کند.
و
از اهالی زمان
و
با
افقهای باز نسبت داشت
خدا رحمت شان کند. انسان فرزانه و آزاده ای بود. همچون ایشان کم در جامعه مان داریم. وطن پرست، دانا، شجاع و آزاده
آنطور که یادم هست حدود چهل سال پیش ایشان مطالب زیادی در مجله الکترونیک داشتند