bato-adv
کد خبر: ۴۳۲۶۵۵

قصاص؛ مجازات قتل به خاطر عکس اینستاگرامی

من یک سال قبل از افغانستان به تهران آمدم و زندگی‌ام را با دوستم رحیم شروع کردم نیمی از اجاره‌خانه را من می‌دادم. رحیم برای من کار پیدا کرد و با هم کارگری می‌کردیم. از آنجایی که رحیم در پیداکردن کار و خانه به من کمک کرده بود، به من گفت: باید خرجی بیشتری برای خانه بگذارم و من هم قبول کردم. رحیم با پس‌اندازش یک گوشی تلفن همراه گران‌قیمت خرید. من از این موضوع ناراحت شدم و گفتم گوشی را چندروزی به من بده، اما قبول نکرد و من هم با او درگیر شدم و او را کشتم و بعد هم فرار کردم.
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۳ - ۲۱ اسفند ۱۳۹۸

دادگاه، پسر جوانی را که متهم است دوستش را به دلیل انتشار عکس‌های مستهجن در اینستاگرام به قتل رسانده، به قصاص محکوم کرد.

به گزارش شرق، مأموران پلیس تهران یک سال قبل در جریان قتل مردی جوان در خانه‌اش قرار گرفتند. زمانی که تحقیقات دراین‌باره آغاز شد، پلیس پی برد مقتول که مردی افغانستانی بود، همراه دوستش در آن خانه زندگی می‌کرد و از زمان قتل هم‌خانه متوفی مفقود شده است.

مأموران هم‌خانه مقتول را که عباس نام دارد، با بررسی‌های انجام‌گرفته و تحقیق از دوستان مشترک آن‌ها بازداشت کردند.

بعد از بازداشت عباس در تن‌پیمایی آثاری از جراحت روی بدن او مشخص شد همچنین مأموران یک گوشی آخرین مدل تلفن همراه را نیز از او به دست آوردند.

متهم در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: من یک سال قبل از افغانستان به تهران آمدم و زندگی‌ام را با دوستم رحیم شروع کردم نیمی از اجاره‌خانه را من می‌دادم. رحیم برای من کار پیدا کرد و با هم کارگری می‌کردیم. از آنجایی که رحیم در پیداکردن کار و خانه به من کمک کرده بود، به من گفت: باید خرجی بیشتری برای خانه بگذارم و من هم قبول کردم. رحیم با پس‌اندازش یک گوشی تلفن همراه گران‌قیمت خرید. من از این موضوع ناراحت شدم و گفتم گوشی را چندروزی به من بده، اما قبول نکرد و من هم با او درگیر شدم و او را کشتم و بعد هم فرار کردم.

با تکمیل تحقیقات و با توجه به اینکه اولیای‌دم درخواست قصاص کرده بودند، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار مجازات متهم شد، با توجه به اینکه اولیای‌دم در دادگاه حضور نداشتند، وکیل‌مدافع آن‌ها شکایت موکلانش را مطرح کرد و خواستار قصاص شد. وقتی نوبت به متهم رسید، او گفت: من و رحیم مدت‌ها بود که با هم زندگی می‌کردیم. ما با هم آشنای قدیمی بودیم و نسبت دوری هم داشتیم. از وقتی رحیم به ایران آمد، عوض شده بود. او اصلا مثل سابق نبود و کار‌های عجیب می‌کرد و تیپ‌های خاصی می‌زد. با توجه به اینکه بیشتر خرجی خانه را من می‌دادم رحیم پول‌هایش را جمع کرد تا گوشی بخرد و یک گوشی خیلی خوب و گران‌قیمت خرید. بعد از خرید این گوشی رفتارهایش عجیب‌تر شد. رحیم کار‌های عجیب زیادی می‌کرد. او در صفحه‌ای که در اینستاگرام درست کرده بود، عکس‌های مستهجنی از دختران می‌گذاشت و با این کار سعی می‌کرد طرفداران بیشتری جذب کند. او این دختران را دوستان خودش معرفی می‌کرد در حالی که من می‌دانستم این افراد ناشناخته هستند و دوستان رحیم نیستند.

متهم در ادامه گفت: با توجه به اینکه من و رحیم با هم زندگی می‌کردیم اقوام و آشنایان به من می‌گفتند با رحیم برخورد کنم و او را از کار‌هایی که می‌کند دور کنم. با اینکه من هم خجالت می‌کشیدم، اما نمی‌توانستم به رحیم چیزی بگویم، چون به طور کلی تغییر کرده و آدم دیگری شده بود. تا اینکه روز حادثه عکس دختری بسیار زیبا را منتشر کرد و حرف‌های خیلی زشتی هم نوشت. دوباره دوستانم از افغانستان با من تماس گرفتند و گفتند رحیم چنین کاری کرده است و آبروی ما همه جا رفته و باید با او برخورد شود. شب که شد رحیم به خانه آمد. به او گفتم این چه کاری است که کرده‌ای. همه در قوم ما از دستت ناراحت هستند و از من خواستند با تو برخورد کنم. رحیم خیلی عصبانی شد و گفت: نه به آن‌ها مربوط است و نه به تو. من همان کاری را می‌کنم که دلم بخواهد.

متهم گفت: رحیم عصبانی شد و به سمت من حمله کرد. من به رحیم گفتم برای دعوا به تو تذکر ندادم. این گوشی را کنار بگذار. این گوشی تو را فاسد کرده است. وقتی رحیم به من حمله کرد، من چیزی نگفتم تا ماجرا تمام شود، اما به حرفم گوش نمی‌کرد. او به‌شدت من را زد و زیر مشت و لگد خودش گرفت. داشت من را می‌کشت و برای اینکه بتوانم خودم را از زیر مشت و لگدهایش نجات دهم، دستم را به سمت چاقویی که روی زمین بود، بردم و آن را برداشتم و یک ضربه به کمرش زدم. من قصد نداشتم ضربه بعدی را بزنم، اما رحیم دست‌بردار نبود. او دوباره به من حمله کرد و در حالی که دست را روی صورتم گذاشته بود و من جایی را نمی‌دیدم، یک ضربه هم به گردن او زدم که افتاد. او روی زمین افتاده بود که من به سراغش رفتم تا کمکش کنم، اما جانش را از دست داده بود. بعد هم از خانه فرار کردم. گوشی را هم برداشته بودم تا دور بیندازم، چون این گوشی‌ها آدم‌ها را منحرف می‌کند، اما قبل از اینکه آن را دور بیندازم، بازداشت شدم.

متهم در پاسخ به این سؤال که چرا ابتدا اعتراف کرده بود به خاطر گوشی دوستش را کشته است، گفت: وقتی بازداشت شدم خیلی ترسیدم. فکر می‌کردم اگر واقعیت را بگویم حرفم را قبول نمی‌کنند به همین دلیل دروغ گفتم.

با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.

برچسب ها: قصاص قتل خیانت
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv