ترکیب اصولگرای مجمع تشخیص مصلحت در حالی لوایح FATF را معطل نگه داشته است که در زمان احمدینژاد این لوایح قرار بود بیسروصدا و بدون هیچ مخالفتی تصویب شود.
به گزارش شرق، «مهدی مطهرنیا»، کارشناس مسائل بینالملل، با اشاره به ضربالاجل سه هفتهای برای پیوستن ایران به کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) با بیان اینکه در دولت محمود احمدینژاد بحث پیوستن به کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) بهصورت محرمانه و بیسروصدا پیگیری شده بود، به ایلنا گفت: متأسفانه در ایران پروندههای ملی به ابزار و اهرمهای فشار حزبی و جناحی تبدیل میشود.
جناحهای اصولگرا و اصلاحطلب با وجود اعلام تعهد به قانون و بالاتر از آن بیش از آنکه تابع قانون باشند، رئالیسم قدرت را پیادهسازی میکنند.
او گفته است این چالشها موجب شده واگرایی از سوی هر دو جناح سیاسی به وجود بیاید و نتایج این نوع عملکردها در باب پروندههای ملی مانند برجام، FATF، تسخیر سفارت آمریکا، قرارداد الجزایر یا قطعنامه ۵۹۸ و... باعث شده وجهه این پروندهها از ماهیت ملی خارج شده و به ابزار تسویهحساب جناحی تبدیل شود.
او گفته است از این منظر پذیرش FATF و لوایح آن بهراحتی میتواند تمام تبلیغات تندروها را از هم بپاشد و این در آستانه انتخابات اسفندماه، هزینههای زیادی را برای آنها در راستای احترام به منافع ملی در بر خواهد داشت.
بیتردید نپذیرفتن FATF محاصره اقتصادی را به نفع آمریکا رقم خواهد زد و باید دید که چه کسانی از این موضوع نفع میبرند.
موافقان دیروز FATF و مخالفان امروز آن در میان اصولگرایان و منتقدان دولت روحانی هستند؛ درحالیکه مسئولان امنیتی، سیاسی و اقتصادی دولت محمود احمدینژاد بر ضرورت و اهمیت عضویت ایران در FATF در آن دولت تأکید میکردند، امروز در دولت حسن روحانی به مخالفان سرسخت آن تبدیل شدهاند که تحلیلگران را درباره نیات و اهداف این افراد در مخالفت با FATF به شک انداختهاند؛ ازاینرو شائبه «سیاسیکاری» در مخالفت با این موضوع، اتهامی است که موافقان FATF به مخالفان این بحث وارد میکنند.
این سؤال همچنان بیپاسخ باقی مانده است، چگونه افراد شاخص در دولتهای نهم و دهم که با تصویب این لوایح موافق بودند و آن را برای کشور «ضروری» میدانستند، امروز به مخالفت با این مسئله میپردازند؟
علیرضا رحیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم به ایلنا گفته است: آنچه برای ما مهم است، این است که مجمع تشخیص واقعا مصلحت کشور را تشخیص دهد و تحت تأثیر فضاسازیهای بیرون مجمع و فشار گروههای افراطی قرار نگیرند.
بههرحال کارشناسان درجه اول امنیتی، بانکی و دیپلماسی، فضای کلی کشور را برای اعضای مجمع تشریح کردهاند و تاکنون مجمع بهانهای برای رسیدگینکردن ندارد، مگر اینکه بخواهند وقتکشی کرده و در کار دولت کارشکنی کنند وگرنه این لوایح در مجمع مخیر تصمیمگیری است.
عضو هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این پرسش که فکر میکنید کسانی که در مجمع بهصورت هیجانی و جانبدارانه با این لوایح برخورد میکنند، به کدام جریان یا طیف سیاسی نزدیک باشند؟
چراکه برخی معتقدند طیف نزدیک به آقای احمدینژاد در این راه گام گذاشتهاند، گفت: من موافق نیستم که اعضای مجمع هیجانی رفتار میکنند، ولی به نظر میرسد تحت تأثیر فشارهای بیرونی قرار گرفتهاند و متأسفانه فضاسازیهای مخالفان دولت و افراطیونی که ثابت کردهاند دلسوز مصالح کشور نیستند، در برخی اعضای مجمع تأثیرگذار بوده است؛ اما مهمتر از این تأثیرات این است که مجمع با خلأ زمانیای که برای تصویب این لوایح ایجاد کرد، نشان داده و به نظر میرسد توان تصمیمگیری ندارد.
پیش از این حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیسجمهوری هم گفته بود: «برخی طرحها و لوایح شکل سیاسی به خود میگیرد و آنجا که شکل سیاسی به خودش میگیرد، کار را سخت میکند و حتی تعامل را برای بنده نیز که با آقایان آشنایی دارم، سخت میکند. شروع لوایح مرتبط با FATF زمانی که آقای شمسالدین حسینی، وزیر اقتصاد آقای احمدینژاد بودند، پیگیری میشد و آقای جلیلی نیز آن را پیگیری میکردند، اما در این دولت سیاسی شد».
اکنون همان وزرای آن دولت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، مخالف این لوایح شدهاند. محمد مهاجری، روزنامهنگار منصف اصولگرا، چندی قبل نوشته بود: «آقایان پرویز داوودی و احمد وحیدی، اعضای دولت احمدینژاد، تلاش فراوانی دارند که FATF در مجمع تشخیص تصویب نشود. رئیسشان بیشترین تحریمها را به ارمغان آورد و اکنون این دو عضو دولت پاکدست، میخواهند طبق خواسته اسرائیل، یک ملت تنگدست و تحریمزده روی دست ایران بگذارند».
هر گاه دیدید حاکمیت قدرت را در اختیار یک غیر اصولگرا قرار داد بدانید برآورد حاکمیت این بوده که مشکلات بسیاری در راه است و قرار است یک فرد کارکشته کشور را از خطر سقوط حفظ کند؛ مثلا آقای هاشمی قرار بود کشور جنگ زده ای را بازسازی کند، آقای خاتمی قرار بود با چالش بزرگی به نام جهان در مقابل ایران هسته ای مواجه شود و آقای روحانی که تجربه مدیریت کشور در زمان جنگ و کمک به دولت خاتمی در خصوص پرونده هسته ای و اصلاح روابط خارجی ایران را دارد قرار بود کشور را در حالی اداره کند که در دو جبهه عراق و سوریه درگیر است و با کله شق ترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا مواجه خواهد شد و از داخل نیز با چاله های بسیار داخلی درگیر است. جالب تر اینکه دولت روحانی با شرایط غیر مترقبه ای چون حوادث طبیعی بسیار مواجه شده است که در حد جنگی کوچک کشور را نیازمند بازسازی کرد...
احمدی نژاد که در زمان انقلاب، جنگ و روزهای سخت نامی ندارد تنها وظیفه داشت در حالیکه اوضاع خارجی ایران خوب است و طلایی ترین دوران درآمدی کشور پیش رو قرار دارد شروع به خرج کردن پول هایی کند که از زیرساخت های تهیه شده توسط هاشمی و خاتمی تولید می شدند و نه تنها ریالی را خرج توسعه آن ها نکند بلکه محیط زیست ایران را نابود کرده، کشور را حتی در گندم به وارد کننده بدل ساخته و با وجود این همه نعمات زیرزمینی، مردم را گرفتار مسأله ینزین کند (در تصمیمی ناشیانه ماده ای مشابه بنزین توزیع کرده و سرطان را زیاد کند) و در نهایت تمامی پول کشور را بدون آینده نگیری خرج رفقای خود کرده و مابقی آن را جلوی مردم بپاشد و از این طریق نامی برای حامیان خود فراهم کند
اگر تنها چند سال کوتاه جای این دو عوض شود؛ یعنی مثلا با شرایط فعلی کشور شخصی اصولگرا سکان دار دولت شود الان با پمپ بنزین های بدون بنزین و صف های کیلومتری و خودروهای در جاده مانده مواجه بودیم، کشور که با مشکلات تحریمی سخت درگیر است حتی برای واردات گندم هم مشکل داشته و به مرور زمان شاهد قحطی مواد غذایی می شدیم و هزاران مصیبت دیگر که این دو نمونه از مصادیق واضح آن هستند و عملا در زمان دولت اصولگرا تجربه شده اند که به برکت پول های هنگفت بادآورده دفع شد
اگر در آینده دیدید فرمان خودرو تحویل یک اصولگرا شد بدانید گشایش هایی در راه است و ریال بسیاری در اختیارتان قرار خواهد گرفت. تمامی ریال به دست آمده را به سرعت تبدیل به سکه و ارز کنید چرا که تخته گاز رفتن این جوان تازه به دوران رسیده در نهایت به واژگونی خواهد انجامید و صد البته مقصر این واژگونی یک فرقه انحرافی است نه سوء مدیریت جناح حاکم!!!
اگر دیدید فرمان خودرو مجددا تحویل یک غیر اصولگرا شد بدانید مشکلات بسیاری در راه است و در کنار تلاش برای حفظ سرمایه، به ضروریات حداقلی زندگی هم توجه داشته باشید چرا که راننده کهنه کار هر میزان هم قدر باشد با وسیله ی فرسوده ای که در اختیار دارد در نهایت ممکن است یا در پرتگاهی خارجی سقوط کند یا توسط یک گردباد داخلی سرنگون شود!
و تا زمانی هم که مردم همیشه در صحنه حضور پر رنگی در انتخابات داشته باشند کسی به فکر اصلاح این دور باطل نخواهد افتاد