اول دسامبر ۲۰۱۵- روز جهانی ایدز- تمام دولتها به سازمان جهانی بهداشت قول دادند برای دستیابی به بند ۶ اهداف توسعه هزاره، با سیاستهای درمانی و پیشگیرانه موثر، تا سال ۲۰۳۰ موارد بروز ایدز و مرگ ناشی از آن را در کشورشان به صفر برسانند.
به گزارش اعتماد، این تفاهم بینالمللی برنامهای با عنوان «۹۰، ۹۰، ۹۰» Getting Zero بود و در دو بازه زمانی تعریف میشد؛ فاز اول: ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰. قرار بود کشورهای متعهد، سیاستهایی اجرا کنند که تا سال ۲۰۲۰، ۹۰ درصد مبتلایان، شناسایی شوند، ۹۰ درصد مبتلایان شناسایی شده، تحت درمان قرار بگیرند، درمان به گونهای پایدار باشد که بار ویروسی در ۹۰ درصد بیماران به صفر برسد. ۳۵ کشور، بیشترین تعداد مبتلایان پنهان را داشتند و باید اقدام سریعتری برای کنترل بیماری و شناسایی مبتلایان پنهان آغاز میکردند.
نام این کشورها، در جدول شماره یک به عنوان محدوده قرمز ثبت شد:
از قاره آفریقا؛ ۲۱ کشور: زیمبابوه، کنگو، نیجریه، چاد، غنا، موزامبیک، مالی، آنگولا، بوتسوانا، کامرون، اتیوپی، کنیا، نامیبیا، آفریقای جنوبی، مالاوی، لسوتو، جنوب سودان، زامبیا، تانزانیا، سوازیلند، اوگاندا.
از قاره امریکا؛ ۴ کشور: ایالات متحده امریکا، برزیل، هاییتی، جاماییکا.
از قاره اروپا؛ ۲ کشور: روسیه، اکراین.
از آسیای جنوب شرقی؛ هند، اندونزی، میانمار، چین، ویتنام.
از منطقه مدیترانه شرقی، فقط نام ایران و پاکستان در این جدول ثبت شد.
وزارت بهداشت در گزارش موارد ثبتشده عفونت اچآیوی تا پایان شهریور ۱۳۹۸ اعلام کرد که: «کل موارد ثبتشده از ابتدا (سال ۱۳۶۶) تا پایان ۶ ماهه اول سال ۱۳۹۸، ۴۰ هزار و ۵۷۳ نفر بوده که از این تعداد، ۱۸ هزار و ۹۳۸ نفر فوت کرده و ۲۱ هزار و ۶۳۵ نفر، زنده هستند. از این تعداد، ۱۵ هزار و ۶۴۶ نفر برای دریافت خدمات به مراکز ارایهدهنده خدمت مراجعه میکنند و ۱۴ هزار و ۳۹۵ نفر تحت درمان قرار دارند. تخمین زده میشود که ۶۰ هزار نفر در کشور مبتلا به اچآیوی و ناشناخته هستند.»
اعداد این گزارش رسمی؛ تعداد بیماران شناسایی شده در ایران در مقابل تعداد مبتلایانی که به دلیل مراجعه نکردن برای انجام آزمایش ایدز، از بیماری خود بیخبرند، تایید میکند که ایران در اجرای فاز اول تعهد خود به UNAIDS درباره موفقیت ۹۰ درصدی در کنترل ایدز تا سال ۲۰۲۰، شکست خورده است.
کانونهای خطر در ایران کدام است؟
در ایران، مثل تمام کشورها، چند گروه اقلیت، بیش از جمعیت عمومی در معرض خطر ابتلا به ایدز هستند؛ زنان تن فروش، معتادان تزریقی که از سرنگ مشترک برای تزریق مواد مخدر استفاده میکنند، مردانهمجنسگرا، بیماران ترانسکشوال، زندانیان مرد و معتادان خیابانخواب، مادران باردار آلوده به ویروس و بیماران مصرفکننده فرآوردههای خونی. این گروهها، در ۴ برنامه استراتژیک کشوری ایدز که از سال ۱۳۸۱ شروع شد، به عنوان گروههای کلیدی نیازمند مداخلات و پایش مستمر معرفی شدهاند و بنا بر گزارش اخیر وزارت بهداشت، از ابتدای شناسایی ویروس اچآیوی در کشور- ۱۳۶۶- تا پایان شهریور امسال، ۶۰.۱ درصد بر اثر اعتیاد تزریقی، ۲۲.۲ درصد بر اثر رابطه جنسی، ۱.۷ درصد بر اثر انتقال از مادر به جنین و ۰.۲ درصد بر اثر دریافت خون و فرآورده خونی مبتلا شدهاند.
تحقیقات مستند، تحقیقات ممنوع
طی ۳ دهه گذشته، محدودیتهای امنیتی و قانونی در کشور مانع از آن شده که وزارت بهداشت و مراکز تحقیقاتی، مجوز انجام مطالعات آزادانه درباره وضعیت شیوع بیماری در برخی از این گروهها را دریافت کنند و به همین دلیل، هنوز هیچ مطالعه قابل استنادی درباره وضعیت شیوع بیماری در برخی گروهها وجود ندارد جز آنکه چهارمین برنامه ۵ ساله استراتژیک ملی کنترل عفونت اچآیوی- ۱۳۹۴/ ۱۳۹۸- نتایج مطالعات پراکندهای در مورد شیوع بیماری در مردان را با عنوان «شیوع HIV در مردان در معرض بیشترین آسیب» مورد اشاره قرار داد آن هم با این تاکید که «در ایران، مطالعه اختصاصی که نشان دهد وضعیت HIV در این زیرگروه جمعیتی پرخطر برای عفونت HIV به چه صورت است وجود ندارد.».
اما همین مطالعات پراکنده مورد استناد برنامه چهارم استراتژیک ایدز اعلام میکرد که در آغاز اجرای این برنامه- ۱۳۹۴- شیوع بیماری در جمعیت هدف مورد مطالعه، کمتر از ۵ درصد بوده است. همچنین در مورد بیماران ترانسکشوال هم فقط به نتایج مطالعهای در سال ۱۳۹۳ استناد شد که شیوع بیماری را در این اقلیت ۱.۹ درصد برآورد کرده بود. غیر از این، مستندترین مطالعات، مربوط به شیوع بیماری در معتادان تزریقی و زنان تنفروش است. نتایج مطالعات مستمر درباره انتشار ویروس در معتادان تزریقی نشان داده که شیوع ایدز در این اقلیت که به استناد نتایج ارزیابی سریع اعتیاد RSA، سال ۱۳۸۶ و در ابتدای رواج مصرف روانگردانها، جمعیتی حدود ۲۵۰ هزار نفر در کل کشور برآورد میشدند، حدود ۱۵.۳ درصد بوده که این عدد، در همان سال، بروز وضعیت اپیدمی متمرکز ایدز در این گروه را تایید میکرد. سال ۱۳۸۸، تحقیقات مجدد درباره شیوع ایدز در مصرفکنندگان تزریقی مواد مخدر، به اعداد مشابهی دست یافت صرفنظر از اینکه در بعضی استانها همچون فارس، شیوع ایدز در این اقلیت به بالای ۳۱ درصد و در تهران، به بالای ۲۳ درصد رسیده بود.
سال ۱۳۹۱، نتایج تحقیقات کشوری در این اقلیت، شیوع ۱۸.۴ درصدی ایدز را ثبت کرد و در نهایت، سال ۱۳۹۴، در چهارمین برنامه استراتژیک کنترل عفونت اچآیوی، تعداد معتادان تزریقی ۱۵۰ هزار الی ۶۰۰ هزار نفر- ۲۷۶ معتاد تزریقی به ازای ۱۰۰ هزار نفر جمعیت- برآورد شد و به دنبال استخراج شیوع ۱۳.۸ درصدی ایدز در این اقلیت، اپیدمی متمرکز در مصرفکنندگان تزریقی مواد مخدر، بازهم مورد تایید قرار گرفت.
نتایج اولین پیمایش ملی مراقبت رفتاری که سال ۱۳۸۹ برای بررسی میزان شیوع ایدز در جامعه زنان تن فروش ایرانی انجام شد هم، نشان میداد که شیوع ایدز در زنانی که فقط تن فروشی میکردند، ۴.۵ درصد، در زنان تن فروش معتاد، ۴.۸ درصد و در زنان تن فروش با سابقه تزریق مواد مخدر، ۱۱.۲ درصد بوده است. مینو محرز؛ رییس مرکز تحقیقات ایدز در گفتگو با «اعتماد» از نتایج تحقیقی میگوید که سال ۱۳۹۱ در شهر تهران و درباره شیوع ایدز در زنان تنفروش پایتخت انجام داد و به عددی کمتر از ۶ درصد رسید؛ به این معنا که سال ۱۳۹۱، کمتر از ۶ درصد زنان تنفروش شهر تهران، مبتلا به ایدز بودند که با توجه به ملاک اطلاق «اپیدمی متمرکز» که پایداری بیماری در بیش از ۵ درصد از جمعیت یک اقلیت را شامل میشود، در این گروه هم مانند معتادان تزریقی، شیوع ایدز در همان سال به وضعیت اپیدمی متمرکز رسیده بود.
زندانیان مرد در میان این گروههای اقلیت، خوشبختترینها هستند. پس از آنکه خبر شیوع بیماری در زندان آب حیات کرمان در سالهای پایانی دهه ۷۰ منتشر شد، به دنبال تدوین اولین برنامه ۵ ساله استراتژیک کنترل عفونت اچآیوی و صدور بخشنامه رییس وقت قوه قضاییه درباره اجرای برنامههای کاهش آسیب اعتیاد برای جلوگیری از انتشار بیماری ایدز- زمستان ۱۳۸۳- اولین بسته خدمات؛ کلینیکهای مثلثی که کمی بعد به «مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری» تغییر نام داد، سرنگ و سوزن یکبار مصرف، کاندوم، متادون و جزوههای آموزشی درباره راههای انتقال بیماری و پیشگیری از ابتلا، به زندانها منتقل شد و استمرار این خدمات چنان بوده که در این دودهه، با وجود روزنههای پنهان برای ارتکاب رفتارهای پرخطر از هر نوع در بندهای مردان، شیوع بیماری در زندانها چنان کنترل شده که حداقل طی دهه گذشته، این عدد از ۲.۱ درصد بالاتر نرفته و روز شنبه، مدیرکل بهداشت و درمان سازمان زندانها هم تایید کرد که شیوع بیماری در جمعیت زندانیان مرد به کمتر از یک درصد رسیده است.
اقلیت آخر؛ معتادان خیابانی هم هنوز گرفتار اپیدمی متمرکز نشدهاند با وجود آنکه اعتیاد و کارتن خوابی مثل حلقههای زنجیر در هم گره خوردهاند و رفتار جنسی پرخطر هم مثل روغن چرخ، گردش این حلقهها را در یکدیگر هموار میکند، اما با این حال، نتایج مطالعاتی که در برنامه چهارم کنترل عفونت اچآیوی در مورد شیوع ایدز در معتادان خیابانی مورد استناد قرار گرفته، نشان میدهد که در این اقلیت، با وجود سوابق پررنگ رابطه جنسی پرخطر در دوران خیابان خوابی و تخریب بالا بر اثر شدت اعتیاد، شیوع ایدز به وضعیت اپیدمی متمرکز نرسیده و از ۲ درصد بالاتر نرفته است.
استقبال از خطر
غیر از گروههای اقلیت، نگرانی کابوس وار متولیان سلامت متوجه جمعیتی است که زیر تابلوی «جوانان» ایستادهاند و در گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال هستند؛ گروهی که ۲۲ درصد جمعیت کشور- ۱۸ میلیون و ۲۶۰ هزار نفر- را شامل میشوند، غیر از تعدادیشان که مشغول تحصیل هستند، اغلب، رغبتی به ازدواج ندارند یا درصورت تن دادن به زندگی مشترک، پس از مدت کوتاهی راهی جاده طلاق میشوند، از روابط آزاد استقبال میکنند و در مجموع، تعداد قابل توجهی از این جمعیت، حالا مجرد هستند. این گروه، زیر سایه وهم و خوشبینی و کنجکاوی و بیپروایی، به دنبال تجربه ناشناختهها میروند و از روابط یکشبه استقبال میکنند و گاهی رغبت دارند که محتوای ظرف زندگیشان را با چاشنی شیشه و اکستاسی و گل و گرس طعم بدهند. درباره این گروه، هیچ عدد امیدوارکنندهای در گزارشهای متولیان سلامت نوشته نمیشود.
اگر معتادان تزریقی، زنان تن فروش و معتادان خیابانی، برای یک وعده غذای گرم، کاندوم، سرنگ و سوزن یا حتی گرفتن لباس گرم استفاده از خدمات کاهش آسیب اعتیاد، حداقل یک بار در ماه سراغ مراکز گذری کاهش آسیب اعتیاد میروند و در اثنای همین مراجعات، آزمایش ایدز هم میدهند، گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال؛ این گروه پرجمعیت، با وجود رفتارهای پرخطر جسورانهای که دارند، یا خطر را چندان جدی نمیگیرند که بخواهند تن به آزمایش بدهند، یا اصلا درکی از خطر ندارند که احتمالی از گرفتاریهای متعاقب آن داشته باشند.
فصلی از گزارش پایش کنترل ایدز در ایران – ۱۳۹۶ – که مربوط به مراجعات داوطلبانه برای آزمایش ایدز در سال ۱۳۹۳ است، اعداد نگرانکنندهای از بیخیالی جمعیت جوان کشور به نمایش گذاشته است؛ در این گزارش، در سال ۱۳۹۳، ۲۷.۲ درصد معتادان تزریقی، ۲۸.۴ درصد شرکای جنسی مصرفکنندگان مواد مخدر، ۸۰.۹ درصد زنان تن فروش، ۵۶.۹ درصد زندانیان و ۲۳ درصد بیماران ترانسکشوال برای انجام آزمایش ایدز داوطلب شدهاند در حالی که این عدد در جمعیت جوان فقط ۱۴ درصد بوده است.
مراجعه ۱۴ درصدی جمعیت جوان آن هم در حالی که به عنوان «اکثریت» در معرض خطر ابتلا به ایدز مطرح است، دقیقا همان دلیل شکست ایران در ادای فاز اول تعهد به UNAIDS است، چون آنچه میتوانست موفقیت ایران در تحقق این عهد را تضمین کند، پایش بیماری در گروه اقلیتی که به دلایل مختلف، در یک دایره نسبتا محصور قرار میگیرند، نبود بلکه پایش و شناسایی در جمعیتی بود که در دانشگاهها و خانهها و خیابانها و مراکز خرید و تورهای گردشگری و محفلهای دوستانه و حتی سازمانهای مردم نهاد در ترددند و مثل آن چند اقلیت با رفتارهای ویژه هم برچسب اخلاقی نمیخورند، اما رفتارهای پرخطر را در فهرست برنامه روزانهشان دارند بدون آنکه از الفبای «مراقبت» و فرمول «پیشگیری»، ذخیرهای داشته باشند.
حالا، ۱۵ سال از اجرای برنامههای کاهش آسیب اعتیاد در کشور میگذرد و پنجمین برنامه استراتژیک ملی کنترل عفونت اچآیوی در حال تدوین است تا از سال آینده، الگوی جدیدی برای کنترل بیماری در برخی اقلیتهای در معرض خطر تعریف شود. آنچنان که مسوولان وزارت بهداشت میگویند، عامل اصلی در موفقیت این برنامهها، شناسایی مبتلایان است. گزارش پایش کنترل ایدز در ایران در سال ۱۳۹۶ پیشبینی کرده که بیش از ۴۳ هزار مرد و بیش از ۱۵ هزار زن در ایران، مبتلا به ایدز هستند، اما تا زمانی که برای آزمایش و به صورت داوطلبانه، مراجعهای نداشته باشند، از بیماری خود بیخبرند و کانونهای اصلی انتقال و انتشار ویروس در کشور خواهند بود.
گام دوم پس از شناسایی، پایبندی به درمان است. سه سال قبل و به دنبال رونمایی از سیاست جدید سازمان جهانی بهداشت برای تاثیرگذاری بیشتر درمان (با وجود آنکه سیاست مکتوب در برنامه چهارم استراتژیک ایدز در ایران، همچنان بر آغاز درمان پس از اندازهگیری CD۴ - تعداد گلبولهای سفید خون – تاکید داشت) درمانگران ایدز در ایران هم برنامه «شروع درمان به محض شناسایی و ثبت» TEST AND TREAT را آغاز کردند. این روش درمان که حالا در کشور فراگیر شده، میتواند تضمینی بر قول متولیان سلامت باشد که میگویند: «شناسایی زودهنگام و آغاز درمان و پایبندی به مشاورهها، مساوی است با عمر طبیعی برای تمام مبتلایان ایدز.».
اما این قول، از سه جزء تشکیل شده؛ شناسایی مبتلایان، آغاز زودهنگام درمان، پایبندی به درمان. از این سه جزء، فقط یک جزء در گروی تعهدات وزارت بهداشت است؛ آغاز زودهنگام درمان. شناسایی مبتلایان؛ همان «بیش از ۶۰ هزار نفر» که این روزها، نقل محفل درمانگران ایدز است، فقط و فقط مشروط به مراجعات داوطلبانه است که تا امروز هم، با وجود افزایش تعداد تحصیلکردگان، با وجود گسترش خدمات کاهش آسیب اعتیاد، با وجود افزایش مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری در اقصا نقاط کشور، با وجود توسعه شبکههای اجتماعی و گسترش تکنولوژی، تعداد مراجعات داوطلبانه برای آزمایش ایدز، بسیار ناامیدکننده است.
محرز در توجیه دلیل مراجعات اندک برای آزمایش داوطلبانه میگوید: «وزارت بهداشت تا جایی که توانسته، بهترین روش درمان و بهترین داروها را برای مداوای ایدز تهیه کرده و به رایگان در اختیار بیماران گذاشته. بیش از ۲۰۰ مرکز برای آزمایش داوطلبانه، مشاوره، مراقبت پس از شناسایی و درمان رایگان بیماران فعال است، منتها کسی نمیداند باید به این مراکز مراجعه کند. مشکل ما این است که به دلیل انگ بیماری، جوانها برای آزمایش ایدز مراجعه نمیکنند. به دلیل انگ بیماری، مردم ما هنوز نمیدانند که ایدز امروز قابل درمان است، چون یک بیماری مزمن عفونی است و بنابراین، از طریق تنفس و دست دادن و روبوسی و حتی استفاده از حمام و توالت مشترک منتقل نمیشود. مردم برای آزمایش مراجعه نمیکنند و بنابراین، ما هیچ اطلاعی از وضعیت شیوع در جامعه عمومی نداریم. مردم فکر میکنند فقط معتادان تزریقی و تن فروشها مبتلا میشوند. من هر روز در مطبم با جوانان تحصیلکرده مواجه میشوم که بر اثر رابطه جنسی مبتلا شدهاند. من برای این جوانها؛ جوانهایی که تن فروش و معتاد نیستند، اما از رابطه جنسی بیخطر هیچ اطلاعی ندارند بسیار نگرانم. ما امروز در کشورمان مثل دهههای اول شیوع بیماری در اروپا پیش میرویم؛ ایدز بر اثر رابطه جنسی پرخطر. به همین دلیل هم تعداد زنان بیمارمان رو به افزایش است در حالی که سالهاست در کشورهای پیشرفته، روند انتقال جنسی متوقف شده است.»
جزء سوم که در کنترل بیماری و کاهش بار ویروسی، رتبهای برابر با شناسایی زودهنگام مبتلایان دارد، پایبندی به درمان است. درمانگران ایدز، از پایبندی به درمان در اقلیتهایی همچون معتادان خیابانخواب، سلب امید کردهاند، چون شرایط زندگی و وضعیت پیرامونی این افراد به گونهای است که برداشتن همان قدم اول؛ مراجعه برای آزمایش هم برایشان دشوار است مگر آنکه برای دریافت خدمات حمایتی، به مراکز گذری کاهش آسیب اعتیاد بروند و آنجا آزمایش ایدز بدهند. در عین حال، بسیاری از کارتنخوابها، هیچ مراجعهای به مراکز گذری کاهش آسیب اعتیاد ندارند و بسیاریشان در پاتوقهایی بسیار دور از مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری زندگی میکنند.
به همین دلیل است که محرز از تغییر رویکرد شناسایی در برنامه پنجم استراتژیک کنترل عفونت اچآیوی خبر میدهد و میگوید که از سال ۹۹، سیاست کنترل و پایش، مبتنی بر مراجعه تیمهای درمانی به مراکز تجمع معتادان خیابانی خواهد بود تا با انجام آزمایش ایدز برای این افراد، در صورت شناسایی موارد جدید، آنها تحت درمان و مراقبتهای دارویی قرار بگیرند.
غیر از این گروه که به دلیل آسیبهای جسمی و روحی از اعتیاد و کارتنخوابی، نمیتوانند در ردیف گروههای پایبند به درمان قرار بگیرند، خیال رییس مرکز تحقیقات ایدز از بابت سایر گروهها نسبتا راحت است و میگوید: «مصرفکنندگان مواد مخدر معمولا پایبندی کمی به درمان دارند مگر آنکه خیابانخواب نباشند و با فردی از خانواده یا اقوام یا همخانه باشند که در این صورت، آن فرد غیرمعتاد، مراقب رعایت توصیهها و پایبندی دارویی این بیمار خواهد بود. پایبندی به درمان در بیماران ترانسکشوال بسیار ضعیف است، چون اغلب این بیماران از راه تنفروشی امرار معاش میکنند و اغلب هم رفتار جنسی پرخطر را ادامه میدهند.
در مورد زنان تنفروش ما با چند گروه مواجهیم که همین تنوع، حتی وضعیت ابتلای بیماری و پایبندی به درمان را در آنها تغییر میدهد، اما چون تنفروشی، تنها راه درآمدشان است، امیدواریم که از خود مراقبت کنند. از بابت تنفروشهای مقیم در خانههای تیمی خیالمان راحت است و در صورت تشخیص بیماری، پایبند به درمان هستند. نگرانی ما از بابت تنفروشان خیابانی است؛ بهخصوص، زنان تنفروشی که معتاد هم هستند و از تنفروشی، هزینه اعتیادشان را تامین میکنند.»
با تمام این آمارها، با تمام این پیشرفتها، حالا که سطرهای پایانی برنامه پنجم کنترل عفونت اچآیوی در حال نگارش است، نویسندگان احتمالا باید سیاستهایی متفاوت از ۴ برنامه قبل را در این دستورالعمل بگنجانند. علم به اینکه نظام سلامت ایران، با وجود کسب موفقیت قابل توجه در کاهش انتقال ایدز از طریق تزریق مواد مخدر با سرنگ و سوزن مشترک، حالا در اجرای یک تعهد ساده؛ ترغیب مردم به مراجعه برای آزمایش ایدز، شکست خورده، نیازمند علتیابی است. محرز تایید میکند که ایران از تعهد جهانی ۹۰، ۹۰، ۹۰ جا مانده است و موفقیت را مشروط میکند به مراجعات داوطلبانه برای شناسایی بیماران جدید آن هم در جامعهای که تا این حد گرفتار حلقههای زنجیر عرف و باورهای فرهنگی و انگ اجتماعی است. شاید غفلت مهم همین بوده، همین که سازمان جهانی بهداشت این واقعیت را در همان ۳۵ کشوری که پرتعدادترینها از بابت تعداد موارد جدید ایدز بودهاند، نادیده گرفته که غیر از ایالات متحده امریکا و روسیه و اوکراین، ۳۲ کشور برای رسیدن به بسیاری از اهداف توسعه هزاره و موفقیت در رسیدن به آمال «۲۰۳۰» باید از سدهای مهیب و قطور باورهای جامعه، خرافات، انگ و تبعیضهای اجتماعی و نگاههای برگرفته از بیسوادی و عوامزدگی و تحجر و افراط عبور کنند.
این سدها هم با هشدارهای دوکلمهای و دوجملهای و بروشورهای ۵صفحهای شکسته نمیشود. برخی مردم، برخی جوامع، برای آنکه دست از خرافات و افراطشان بردارند، نیاز به تصویب و اعمال «اشدها» دارند. جامعه ایران هم نشان داده از آن دست مردمی دارد که «خواهش» در سرشان کارگر نیست. برای این مردم «فرمایش» چارهساز است. «فرمایش» کنید که مردم بروند آزمایش ایدز بدهند.