فرارو- توماس فریدمن در نیویورک تایمز نوشت: اگر بدترین دشمنان آمریکا سالهای بسیاری را برای طراحی برنامهای برای فرسوده کردن استقامت ما صرف کرده باشند، باز هم آنها نتوانسته اند این کار را از برخی از شهروندان خودمان بهتر انجام دهند. کسانی که هر روز همین کار را برای اهداف سیاسی و مالی کوتاه مدت خود انجام میدهند.
چهرههای برجسته در دولت، سیاست و تجارت آمریکا به گونهای رفتار میکنند که برای نهادها و هنجارهای اصلی، که اساس دمکراسی ما را تشکیل میدهند، بسیار مخرب است. میتوان اینگونه فرض کرد که آنها ثبات کشور را یک پدیده دائما موجود در نظر میگیرند که هرطور میخواهند میتوانند از آن سوء استفاده کنند و آن را آشفته کنند بدون اینکه از بین برود.
اما آنها اشتباه میکنند. ما میتوانیم آمریکا را درهم بشکنیم و همین حالا در چنین مسیری هستیم. نه در جنگ سرد، در در طول جنگ ویتنام، نه در خلال "رسوایی واترگیت" تاکنون آنقدر برای کشورم نترسیده بودم.
گوتام موکوندا، پژوهشگر هاروارد کندی و نویسنده کتاب «ناگزیر: وقتی رهبران واقعا مهم اند» میگوید این لحظه «شبیه وال استریتِ قبل از "بحران مالی" است؛ همه گمان میکنند که سیستم برای همیشه پایدار است.»
او اضافه میکند: «پس آنها ریسکهای بزرگ و بزرگتری انجام میدهند و بیشتر و بیشتر بر آن (سیستم) فشار وارد میکنند تا زمانی می رسد که فشار بسیار شدیدی وارد میکنند و سیستم درهم میشکند و دولت مجبور میشود پادرمیانی کند و همه را نجات دهد. اگر آنها به عملکردی اینگونه ادامه دهند، ترامپ و متحدانش کسب پیروزیهای کوتاه مدت را تا زمان سقوط سیستم ادامه خواهند داد. فقط دیگر دولتی وجود ندارد که پا پیش بگذارد و آنها را نجات دهد؛ چراکه آنها دولت و در امتداد آن کشور را در هم شکسته اند.»
جمهوری موزی ایالات متحده آمریکا در دوره ترامپ
من در مورد چه چیزی صحبت میکنم؟ در مورد رئیس جمهوری حرف میزنم که میخواهد در هنجارهای حکمرانی "جمهوری موزی" * فرو رود. یک نمونه آن خودداری ترامپ از کمک به اکراین با هدف وادار کردن رهبر اکراین برای تحقیق در مورد رقیب سیاسی خود بود.
من در مورد نمایندگان جمهوری خواهی حرف میزنم که میدانند اکراینگیت غیر قابل دفاع و قابل استیضاح است. به ویژه بعد از افشاگری روز سه شنبه سرهنگ الکساندر ویندمن، کارشناس رده بالای شورای امنیت ملی اکراین. ویندمن شخصا شنیده است که ترامپ از رئیس جمهور اکراین میخواهد در مورد جو بایدن تحقیق کند.
جمهوری خواهان حالا انتخاب مشخصی دارند: اجازه دهند فرآیند استیضاح قانونی طی شود یا به آن؛ یعنی روال قضائی-قانونی ما هجوم بیاورند. افسوس! به نظر میرسد اکثریت آنها گزینه دوم را انتخاب خواهند کرد.
آنها این رفتار خود را با توهم توطئه جدید خود که روزانه توسط فاکس نیوز پخش میشود توجیه میکنند. آنها حتی به اتاق امن کنگره حمله کردند تا افکار عمومی را به این سمت سوق دهند که جلسات استماع کنگره در این مورد یک طرفه است. در حالی که در واقع هم نمایندگان دمکرات و هم نمایندگان جمهوری خواه و هم نمایندگان کمیتههای مرتبط در این مورد سوال دارند.
آنها با حمله به همه دیپلمات ها، ماموران اطلاعاتی و کارمندان غیرنظامی که پا پیش گذاشته اند تا علیه ترامپ شهادت دهند (که یک ریسک حرفهای بزرگ است) در واقع در حال حمله کردن به افرادی هستند که در حال رعایت مقررات هستند و حقایق و تحقیقات مستقل ارائه میکنند. این افراد هستند که حکومت ما را مشروع میکنند و رشک مردم سراسر جهان در جاهایی که مردم باید برای دریافت خدمت به کارکنان دولت رشوه دهند را بر میانگیزانند.
شبکههای اجتماعی در حال درهم شکستن آمریکا
در نهایت چهرههای اینترنتی برجستهای وجود دارند که مدت هاست از مسلح شدن شبکه اجتماعی که مطبوعات آزاد ما را به آینهخانه تبدیل کرده اند چشم پوشی کرده اند؛ جاییکه شهروندان دیگر نمیتوانند آگاهانه واقعیت را از افسانه تشخیص دهند و داوری آگاهانهای که برای دموکراسی ضروری است را انجام دهند.
من همه اینها را میبینم و تعجب میکنم. «آیا واقعا آن را انجام میدهید؟ آیا همه شما شب به خانههایی در جزایر میروید که آسیب بلندمدت به آمریکا برایتان اهمیتی ندارد؟»
و چیزی که حتی ترسناکتر است این است که حالا انگیزههای بسیار زیادی در رسانهها و سیاست وجود دارد. از بازیهای تبلیعاتی و سهم کمپینی نامحدود گرفته تا سیستم های دادهای که که حتی ما را کاملتر تعریف میکند، ما را دسته بندی میکند و به زیر شاخههایی تقسیم بندی می نماید تا مطمئن شود این افراد به زدن چکش بر سیستم ما ادامه میدهند تا تکههای آن را هم خرد کنند.
به مارک زاکربرگ، موسس فیسبوک نگاه کنید. او چهارشنبه گذشته در جلسه استماع مجلس نمایندگان توسط الکسندریا اوکاسیو کورتز مورد سوال قرار گرفت. کورتز سعی میکرد بفهمد چرا زوکربرگ فکر میکند اینکه سیاست مداران تبلیغات سیاسی انجام دهند که شامل دروغهایی آشکار است مشکلی ندارد. همان کاری که کمپین دونالد ترامپ قبلا در یک تبلیغ فیسبوکی در مورد بایدن انجام داد که پنج میلیون کاربر فیسبوک آن را مشاهده کردند.
برای زوکربرگ پول مهم است اما انگیزه خود را در پشت برخی نظریههای ناقص در مورد آزادی مطبوعات پنهان میکند. نظریهای که حتی درحالیکه زوکربرگ میدانست نمایندگان کنگره در موردش از او میپرسند نتوانست آن را توضیح دهد.
دوست دارم فقط یکبار زاکربرگ به دوربین نگاه کند و بگوید: «اگر لازم باشد ارزش سهام فیسبوک را به یک دلار میرسانم تا شما مطمئن شوید ما موتور محرک انحراف دمکراسی در هیچ کشوری نیستیم. فیسبوک تا زمانی که نتواند صحت تبلیغات سیاسی را تایید کند دیگر این گونه تبلیغات را نمیپذیرد.» اگرچه شک دارم او چنین کاری کند چراکه اولویتهای او سود و قدرت است و به نظر میرسد حاضر است به دمکراسی آمریکایی ضربه بزند تا آنها را به دست بیاورد.
مارک زاکربرگ
اما ایا او تنهاست؟ به اظهاراتی که استفانی گریشام، مشاور مطبوعاتی کاخ سفید در ۲۳ اکتبر انجام داد که بدون شک به دستور ترامپ بوده است فکر کنید. گریشام این اظهارات را بعد از شهادت بیل تیلور، سفیر موقت آمریکا در اوکراین قبل از کمیته مجلس نمایندگان انجام داد. شهادت تیلور نشان میدهد که ترامپ برای فشار بر رئیس جمهور اوکراین به منظور هدایت تحقیقات بر علیه جو بایدن کمکهای اقتصادی و نظامی حیاتی را از اوکراین دریغ کرده است. گریشام گفت: «رئیس جمهور ترامپ هیچ کار اشتباهی انجام نداده است. این یک کمپین هماهنگ شده برای لکه دار کردن ترامپ از طرف نمایندگان چپ افراطی و بوروکراتهای غیرمنتخب تندرویی است که بر عیله قانون اساسی میجنگند.»
و استفانی گریشام که این قضاوت را انجام میدهد کیست؟ او کسی است که شغل فعلی خود را بعد از آن به دست آورد که در شغل قبلی «سرسختی و وفاداری برای رئیسش را با اشتباهات اخلاقی و حرفهای ترکیب کرد و سالهایی را در سرکوب مطبوعات برای دفاع از رسواییهای متعدد جمهوری خواهان آریزونا گذراند.»
و بیل تیلور کیست؟ کسی که تمام دوران بزرگ سالی خود را وقف خدمات عمومی کرد. کسی که با افتخار در دولتهای دموکرات و جمهوری خواه خدمت کرد. فارغ التحصیل آکادمی نظامی آمریکا، افسر پیاده در جنگ ویتنام، دیپلمات در ناتو، کارمند غیرنظامی در سازمانهای دولتی متعدد و سفیر آمریکا. اوه! و این عنوان"بوروکرات غیرمنتخب تندرو" توسط مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ برای تیلور انتخاب شده است؛ کسی که کلمهای برای دفاع از حرفش بیان نکرد.
پینوشت
*جمهوری موزفروش یا موزی (به انگلیسی: Banana republic)، اصطلاحی برای کشورهای تکمحصولی و ضعیف است که از نظر سیاسی ناپایدار هستند و توسط گروهی کوچک، فاسد، پولدار، خودکامه در قالب الیگارشی یا زرسالاری اداره میشود.