شاید هیچکس فکر نمیکرد که محمد زارعی با ٥میلیون و ٩١٦هزار و ٣٦٢ رأی نفر دوم شود و پارسا خائف با آن همه طرفدار ٥میلیون و ٧١٨هزار رأی بیاورد و در جایگاه سوم بنشیند. دختران نینجا هم البته توقع بیشتری از آرای مردمی داشتند، اما آنها بعد از سعید فتحی روشن به جایگاه پنجم مسابقه دست یافتند و همه اینها نتیجه بیستوچهارمیلیون و ۴۰۵هزار و ۶۰۸ بار رأی مردم به فینالیستهای عصر جدید بود؛ در شرایطی که هر کدام از رأیدهندگان امکان رأیدادن به همه شرکتکنندگان را داشتند.
از ماهشهر خبر آوردهاند که مردم خیابانها را شلوغ کردهاند. همین یک جمله در لحظههای پایانی مسابقه عصر جدید بغض در گلوی فاطمه عبادی میاندازد و لبخند ریزی را در صورتش نقاشی میکند. بالاخره آرای مردمی شرکت کنندگان عصر جدید را پنجشنبه شب شمردند و احتمالا همه میدانید که چه کسانی برنده شدهاند؛ فاطمه عبادی با بیش از ٦میلیون و ٥٤٤هزار رأی نفر اول این مسابقه شد.
به گزارش شهروند، شاید هیچکس فکر نمیکرد که محمد زارعی با ٥میلیون و ٩١٦هزار و ٣٦٢ رأی نفر دوم شود و پارسا خائف با آن همه طرفدار ٥میلیون و ٧١٨هزار رأی بیاورد و در جایگاه سوم بنشیند. دختران نینجا هم البته توقع بیشتری از آرای مردمی داشتند، اما آنها بعد از سعید فتحی روشن به جایگاه پنجم مسابقه دست یافتند و همه اینها نتیجه بیستوچهارمیلیون و ۴۰۵هزار و ۶۰۸ بار رأی مردم به فینالیستهای عصر جدید بود؛ در شرایطی که هر کدام از رأیدهندگان امکان رأیدادن به همه شرکتکنندگان را داشتند.
عصر جدید در خانه آخر
قبل از اعلام برندهها استرس و جنبوجوش زیادی در استودیوی برنامهها هست، فینالیستها با خانوادههایشان در اتاق پشتی استودیو نشستهاند؛ البته آنها تا زمان اعلام نتایج قرنطینهاند و نزدیکشدن به هر کدام از آنها قبل از پایان برنامه مساوی است با آژیر خطر. با وجود این فریبا فرجیپور، سرپرست گروه دختران نینجا، قبل از اعلام نتایج میگوید که هیچ استرسی ندارد و نتیجه هر چه باشد به نظر مردم احترام میگذارد؛ اما پچپچها در پشت صحنه عصر جدید چیزی جز این را میرساند. دو تن از بچههای دختران نینجا، در اجراهای قبل از ناحیه پا دچار آسیب شده بودند هم در پشت صحنه حضور داشتند که نشانه اهمیت موضوع برای آنها بود.
هواداران باکام و ناکام
هر کدام از فینالیستها طرفداران خود را داشتند. طرفداران پارسا خائف از اردبیل و ارومیه آمده بودند برای تشویق و روحیهدادن به او. حتی عدهای از آنها هم موفق به ورود به استودیوی پخش برنامه نشده و پشت درها درگیریهای کوچکی هم داشتهاند. شیرازیهای طرفدار محمد زارع، اما آرامتر بودند و برخی که از برنامه جا ماندند، راهشان را کشیدند و رفتند.
ظاهرا یکمیلیون نفر برای حضور در این برنامه در سامانههای عصر جدید ثبت نام کرده بودند، اما بیش از نیمی از آنها ناکام ماندند و این در حالی است که به جز طرفداران، خانواده شرکتکنندگان و برخی دیگر از فینالیستهای مراحل قبل، خانواده عوامل برنامه هم حضور پررنگی داشتند. حضور در استودیوی عصر جدید، اما و اگرهایی هم داشت. خانمهایی که در سالن مسئولیت برقراری نظم را داشتند، با کیسهای در دست، به زنان و دختران هدبند و دستکش میدانند و تأکید داشتند که برای برنامه زنده از آن استفاده کنند. برنامه عصر جدید در چند آیتم زنده بعد و قبل از مسابقه فوتبال و اخبار و آگهی بازرگانی پخش شد، اما تماشاگران حق جابهجایی نداشتند.
ساعتهای طلایی رأی
همه آیتمهای عصر جدید البته زنده نبود، یکسری از اجراها روز قبل ضبط شده بود و به عنوان میان برنامه پخش میشد بقیه آن هم به گفتگو با مربیان باشگاه مهارت، داوران و فینالیستها اختصاص داشت و در این گفتگوها هم حرفهای جالبی رد و بدل شد. قرار بود رای گیری تا ساعت ١٢ نیمه شب ادامه داشته باشد، اما چند دقیقهای هم جا به جا شد و فینالییستها هم در ساعتهای طلایی، حرفهایی برای جلب آرا داشتند که از تلویزیون پخش شد. قبل از آن، وقتی داوران وارد صحنه شدند، با استقبال زیاد تماشاگران مواجه شدند؛ مثلا آنهایی که رویا نونهالی را صدا میزدند و از او امضا میخواستند.. و مواجهه با آنها هم جالب بود. نونهالی مچ دستش را بالا گرفت و بلند گفت که اگر امکانش بود حتما این کار را انجام میدادم، اما مچ دستم حسابی درد میکند.
در لحظاتی که عصر جدید روی آنتن زنده بود چه آن وقتی که نبود تماشاگران شیطنتهای زیادی داشتند و همین موضوع باعث شد که احسان علیخانی چندین بار روی صحنه به آنها تذکر دهد. او به زنده بودن برنامه اشاره کرد و گفت که اینجا کلی میکروفن و دوربین هست لطفا مقتضیات اجرای زنده را رعایت کنید و گرنه برای برنامه مشکل به وجود میآید؛ و یکی از نکات جالب پشت صحنه شوخیهایی بود که احسان علیخانی با شرکت کنندگان و داوران داشت و به ویژه با محمد زارع که ویژگی شخصیتی خاصی هم دارد. در میانه رفت و آمدها هم احسان علیخانی بارها خواست تماشاگران به طور یکسان فینالیستها را تشویق کنند تا در حق کسی اجحاف نشود.
قول علیخانی به علیزاده
در روزهای گذشته حسین علیزاده نسبت به تبعیض و برخی محدودیتها در برنامه عصر جدید انتقاد کرده بود؛ بنابراین آریا عظیمینژاد در برنامه اعلام نتایج عصر جدید به بهانه تولد استاد علیزاده این بحث را پیش کشید و احسان علیخانی هم گفت که در فصل بعدی حتما در رفع نقصها اقدام خواهد کرد.
در همان لحظات اعلام نتایج برنامه عصر جدید، جزو ترندهای برتر توییتر شد. وقتی هم که نتایج آرا خوانده شد، فاطمه عبادی به ترند توییتر تبدیل شد و همچنان ماجرای تبدیلشدن عصر جدید به ماه عسل یکی از انتقادات در فضاهای مجازی بود. در همان لحظات هم از جنوب ایران خبر رسید که ماهشهریها بعد از برندهشدن فاطمه عبادی برای خوشحالی به خیابان رفتهاند و شاید جذابترین نکته ماجرا خوشحالکردن شهروندانی بود که یا دچار کمآبی و محرومیتاند یا گرفتار ریزگرد.
جوایز فینالیستهای عصر جدید از این برنامه، شبکه سه و شبکه ورزش
نفر اول: ٥٠٠میلیون تومان اعتبار تخصصی-روایتگری ٤٠ قصه عاشورایی با نقاشی شن در ماه محرم
نفر دوم: ٢٠٠میلیون تومان اعتبار تخصصی - معلم و مربی در فصل دوم «عصر جدید»
نفر سوم: ١٠٠میلیون تومان اعتبار تخصصی - تیتراژخوانی یکی از بهترین آثار شبکه
نفر چهارم: ٧٥میلیون تومان اعتبار تخصصی - اجرای ٢٠ برنامه آنتن
نفر پنجم: ٥٠میلیون تومان اعتبار تخصصی - برنامه آموزش رشته نینجوتسو در شبکه ورزش
اجراهایم تلخ نبود
فاطمه عبادی: «یکی از اهدافم این بود که هر بار چیزی را اجرا کردم، اول درباره هوای خوزستان، بعد درباره کودکان سرطانی، بعد از آن کودکان کار و در آخر هم مادر و اهدای عضو باشد و یک اتفاقی بیفتد و تدبیری شود. حالا هم خوشحالم که من وظیفه خودم را انجام دادهام، با اینکه نمیدانم توجه به این مسائل آیا منجر به تدبیری خواهد شد یا مثل اجراهای من این حرفها با یک فوت به باد خواهد رفت. انتخاب موضوع اهدای عضو برمیگردد به آن روزی که گروه عصر جدید برای ساخت مستند به شهر ما آمده بودند. آنجا با دوستان در ماشین بودیم و داشتیم مسیری را میرفتیم که خواستم از حضورشان به عنوان نوعی اتاق فکر استفاده کنم و چند موضوعی را که در نظرم بود، برایشان تعریف کنم. بچههای عصر جدید هم داشتند گوش میکردند تا که به موضوع مادر رسیدم. وقتی داشتم داستان را برایشان تعریف میکردم، گریهام گرفته بود و وقتی به بچهها نگاه کردم، دیدم که آنها هم گریهشان گرفته است. چنین شد که این کار را برای اجرا در فینال انتخاب کردم. برخی میگویند این اجراها تلخ است، اما من این اجراها را تلخ نمیدانم، بلکه به نظر خودم اجراهای احساسی بودند. از نظر سلیقه شخصی، من با هنری که احساس نداشته باشد، چندان احساس نزدیکی نمیکنم. در مورد اجرای فینال من هم به نظرم اشکی که سر این کار ریخته شد، اشک انسانیت بود و نه اشک تلخی و درد. درواقع موضوعاتی، چون مادر و مهربانیها و ایثارهایش یا امید برای کودکان سرطانی و مواردی از این دست چیزهایی نیستند که بهشان گفت: تلخ.»