پیش از رقابتهای جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه بود که اهالی فدراسیون که گویی فتح مهمی انجام دادهاند خبر توافق با این برند آلمانی و معتبر دنیای فوتبال را اعلام کردند؛ آن زمان آنها گفتند قراردادی «اسپانسری» با آدیداس بستهاند و قرار است این برند به صورت انحصاری لباسهای تیم ملی برای جام جهانی روسیه را تولید کند؛ کمی بعد از این خبر اما داستان دیگری رو شد مبنیبر اینکه نهتنها آدیداس «اسپانسر» ایران در جام جهانی نخواهد بود، بلکه حتی خبری از لباسهای انحصاری و طراحیشده هم نیست!
رفتن کیروش برای هر کسی بد شد، برای مسئولان آلاشپرت و افرادی که در فدراسیون اصرار داشتند این برند شایسته تیم ملی است، بد نشد.
روزنامه شرق نوشت: بالاخره بعد از تقریبا یک سال کشمکش، فدراسیون فوتبال ایران روز گذشته خبر داد با برند آلاشپرت به توافق رسیده و تمام تیمهای ملی از این بهبعد با این برند «آلمانی» در میادین حاضر خواهند شد. این برند در شرایطی جایگزین برند آدیداس، دیگر برند سرشناس آلمانی، میشود که پیشتر اختلافنظری طولانی با اعضای تیم ملی فوتبال ایران داشت و کار در برههای به «آبروریزی» هم کشیده شد. بههرروی، آلاشپرت بعد از وقفهای تقریبا پنجساله، دوباره قرار است لباسهای تیم ملی ایران را تهیه و تولید کند و دوباره اسپانسر پوشاک تیم اول آسیا شود.
آلاشپرت، کیروش و جام جهانی
در چندسال اخیر هربار که اسم آلاشپرت به میان آمده است، بهناگاه نام کارلوس کیروش، سرمربی سابق تیم ملی ایران، هم کنارش آمده است؛ ماجرا اما مربوط به ماههای منتهی به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل است؛ جایی که کیروش و بازیکنان تیم ملی از کیفیت لباسهای آلاشپرت گلایه و هر روز نقد و اعتراضی به پیراهنهای تیم ملی داشتند. این اعتراضها آنقدر گسترده شد که بالاخره پای رئیس اصلی این کمپانی هم به میان آمد و او هم در بررسی نمونه لباسهایی که به دست ایرانیها رسیده متوجه شد که کیفیت آن لباسها از زمین تا آسمان با کیفیت لباسهای اصلی که تحت لیسانس آلمان تولید میشود فاصله دارد! اینطور شد که با دستور و پیگیری همان رئیس، ایران بالاخره در فاصله چند روز مانده به شروع جام جهانی با لباسهای باکیفیتتری از این برند آلمانی پا به رقابت گذاشت؛ موضوعی که نهتنها در رسانههای ایرانی، بلکه در رسانههای خارجی هم سروصدای زیادی بهپا کرد؛ بخش تلخ داستان این بود که در آن برهه، چند رسانه خارجی خبری منتشر کردند مبنیبر اینکه بازیکنان ایرانی در طول جام جهانی نمیتوانند پیراهنهایشان را با بازیکنان خارجی معاوضه کنند، چون آنها فقط یکی، دو دست لباس دارند و به آنها هم نیاز دارند! این موضوع اگرچه کمی بعد تکذیب شد، ولی اثری مخرب روی چهره تیم ملی ایران در جام جهانی برزیل داشت.
داستان آلاشپرت و کیروش اما به آن سادگیها حل نشد؛ کیروش که از کیفیت لباسهای مذکور حسابی شاکی شده بود، به رئیس فدراسیون فوتبال تاخت که باید هرطور شده توافق تیم ملی با این اسپانسر فسخ شود و ایران لباسهای باکیفیتتری بپوشد. در نهایت اما آلاشپرت قراردادی هم با کیروش منعقد کرد که باعث شد این سرمربی پرتغالی بالاخره رضایت دهد لباسهای این برند برای تیم ملی مناسب است! اگرچه حرفوحدیث درباره این قرارداد دوطرفه هم وجود داشت، بههرروی ایران با این برند راهی جام جهانی شد تا آلاشپرت بالاخره در جام جهانی دیده شود.
بعد از آلاشپرت و قبل از آدیداس
انتخاب لباس برای تیم ملی ایران بهجز در بازهای که فدراسیون دادکان با پوما به توافق رسید، همیشه چالشبرانگیز بوده؛ چالشی که البته دلیل اصلیاش سوءمدیریت رئیس فدراسیونهای مربوطه و سایر همکارانش بوده است. ایران به درخواست مکرر کیروش و البته کیفیت پایین برند آلاشپرت به همکاریاش با آلمانیها پایان داد تا اینبار به سراغ «لگیا» برود؛ برندی که حتی اصول اولیه در تولید لباس را هم نمیدانست و حتی لوگوی خودش را در استانداردهای موجود نزده بود. کیفیت لگیا از آلاشپرت هم بدتر از آب درآمد، ولی عجیب اینکه در برههای از زمان، مسئولان فدراسیون فوتبال اصرار داشتند این لباسها خوب است؛ «خوببودن» البته تا زمانی بود که دوباره کیروش سروکلهاش پیدا شود و از آنها ایراد بگیرد؛ اینطور شد که دوباره رئیسِ «حرفگوشکن» فدراسیون فوتبال به دنبال راه چاره رفت تا اینبار برندی آبرومند برای ایران پیدا کند. مذاکرات خیلی سریع با دو کمپانی آلمانی آدیداس و پوما پیش رفت؛ البته نه با نمایندگان اصلی آنها، بلکه از طریق واسطه. ایرانیها ظاهرا به واسطه اصرار کیروش میخواستند هرطور شده با آدیداس به توافق برسند و در نهایت هم این خواستهشان محقق شد.
آدیداس آمد ولی چه آمدنی!
سرانجام پیش از رقابتهای جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه بود که اهالی فدراسیون که گویی فتح مهمی انجام دادهاند خبر توافق با این برند آلمانی و معتبر دنیای فوتبال را اعلام کردند؛ آن زمان آنها گفتند قراردادی «اسپانسری» با آدیداس بستهاند و قرار است این برند به صورت انحصاری لباسهای تیم ملی برای جام جهانی روسیه را تولید کند؛ کمی بعد از این خبر اما داستان دیگری رو شد مبنیبر اینکه نهتنها آدیداس «اسپانسر» ایران در جام جهانی نخواهد بود، بلکه حتی خبری از لباسهای انحصاری و طراحیشده هم نیست!
مسئولان فدراسیون فوتبال که در مدیریتکردن اسپانسرهای پوشاک برای تیم ملی مهارتهای عجیبوغریبی داشتند، اینبار مجبور شدند از این برند لباس «بخرند!». اینطور شد که ایران، تیم اول آسیا و دومین تیمی که بعد از برزیل جواز صعود به جام جهانی را گرفت، مجبور شد ۳۰ درصد قیمت لباسها را به آدیداس بدهد و ۷۰ درصد از آنها تخفیف بگیرد! شاهکاری مدیریتی بهگونهای رقم خورد که بسیاری از رسانههای دنیا با تیتر «ایران برای جام جهانی لباس میخرد»، از این موضوع استقبال کردند. البته اندکی بعد، ادبیات مسئولان ذیربط متفاوت شد و اینبار بهجای قرارداد «اسپانسری» خبر دادند قراردادشان با آدیداس «تجاری» است و تا پایان جام جهانی اعتبار دارد. تجاریبودن را هم اینطور توجیه کردند که در قرارداد قید شده است از محل فروش پیراهنهای تیم ملی میتوانند سود خوبی به دست بیاورند و نگران پرداختیشان برای ۳۰ درصد قیمت اولیه نباشند. دستآخر اما نه سودی به ایران رسید و نه اینکه آدیداس اسپانسر بهدردبخوری از آب درآمد؛ این کمپانی آلمانی هم یکی از آن طرحهای آمادهای را که در انبار داشت به تیم ملی ایران فروخت.
هنوز عرق بازیکنان تیم ملی ایران در جام جهانی خشک نشده بود که آدیداس نام «ایران» را در سایتش فیلتر کرد و خبر داد که حاضر نیست به همان همکاری تجاریاش با ایران ادامه بدهد. این برند آلمانی نام ایران را در کنار چند کشور دیگر که درگیر جنگ بودند و فاصله زیادی با شرایط اجتماعی ایران داشتند، در فهرست اسامی ممنوعه قرار دارد. بلافاصله بعد از انتشار این خبر مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران گفت که از همین امروز دیگر کسی در تیم ملی لباسهای آدیداس را تن نخواهد کرد و وعده داد که مسئولان آدیداس را وادار میکند هر طور شده از ملت شریف ایران عذرخواهی کنند. تاج به همکارانش در فدراسیون هم خبر داد خیلی سریع با برند جایگزین به توافق برسند تا برای رقابتهای جام ملتهای آسیا لباس با برند جدید را به تن کنند.
نزدیکان تاج هم که گویی به غیر از «آلاشپرت» سررشتهای از مذاکره با برندهای دیگر نداشتند، خیلی سریع خبر دادند که کارهای نهایی انجام شده است و آلاشپرت بهزودی به عنوان اسپانسر ایران در جام ملتهای آسیا معرفی خواهد شد. البته آن جایگزینی آلاشپرت تا قبل از این بود که «کیروش» اظهار نظر کند! سرمربی وقت تیم ملی ایران که پیشتر هم نشان داده بود دل خوشی از آلاشپرت ندارد، خیلی سریع نظر تاج، رئیس فدراسیون فوتبال را وتو کرد و خبر داد که تیمش با همین لباسهای آدیداسی که در انبار مانده (!) در جام ملتهای حاضر میشود؛ تاج هم که مثل همیشه مدیریت بحرانش عالی به نظر میرسید، دیگر حرفی درباره عزت و اعتبار ایرانی به زبان نیاورد تا ایران با کیروش و آدیداس راهی جام ملتهای آسیا شود.
و دوباره آلاشپرت
فدراسیون فوتبال تا زمانی که کیروش سر کار بود جرئت استفاده از برندی دیگر را نداشت؛ آنها حتی پیشنهادهایی را که از یکی، دو برند چینی به دستشان رسید که حاضرند اسپانسر تیم ملی شوند و پول هم به فدراسیون بدهند، رد کردند تا مبادا کیروش دوباره بهانهگیر شود؛ اما حالا که کیروش از ایران رفته و هدایت تیم ملی کلمبیا را بر عهده گرفته، تاج و همکارانش به این نتیجه رسیدهاند که لباسهای درانبارمانده آدیداس، دیگر برازنده تیم ملی ایران نیست و این تیم و سایر تیمهای زیرمجموعه نیاز به برندی شایستهتر دارند.
برند دمِدستی هم مثل همیشه همین آلاشپرت است؛ برندی که اینبار «ظاهرا» وعده داد لباسهای اصلیاش را به ایران بدهد؛ وعدهای تکراری که پیشتر مشابهش دیده شده است. فدراسیون هم اما حالا چشم کیروش را دور میبینید و با مرد بسیار آرامتری به نام مارک ویلموتس همکاری میکند. رفتن کیروش برای هر کسی بد شد، برای مسئولان آلاشپرت و افرادی که در فدراسیون اصرار داشتند این برند شایسته تیم ملی است، بد نشد.