اسنپفود همچنان سرویس و مشتریهای خودش را دارد. هدف ما این است که آن دسته از کاربران اسنپ که اپلیکیشن اسنپفود را ندارد یا با این برنامه آشنا نیستند هم بتوانند از این امکان استفاده کنند. کاربرانی که از اپلیکیشن اسنپ استفاده میکنند هم بدوننیاز به یک برنامه اضافه میتوانند درخواست خودرو و غذای خود را به طور همزمان از طریق یک اپلیکیشن ثبت کنند.
نوبت به اپلیکیشنهای خدمترسان که میرسد، نامهای مختلفی به میان میآید. با توجه به اینکه زندگیهای امروزی تا حد زیادی به دنیای مجازی و متعلقاتش گره خورده، معمولا تعداد اپلیکیشنهای خدمترسان روی گوشی افراد بسیار زیاد است.
به گزارش تابناک، اما دنیای مدرن و البته کسبوکارها همیشه یک راهحل در جیبشان دارند. تبلیغات گسترده اسنپ در سطح شهر نشان میدهد که حالا با استفاده از این اپلیکیشن میتوانید علاوه بر درخواست خودرو، غذا هم سفارش دهید.
به همین بهانه با میثم ملاشریفی، مدیر مارکتینگ اسنپ، گپی کوتاه زدیم که در ادامه میخوانید:
ایده اضافه کردن امکان سفارش غذا در اپلیکیشن اسنپ از کجا آمد؟
این اتفاق جدیدی نیست و بدونشک موفقیت نمونههای قبلی در دنیا نقش موثری در تصمیم ما برای قدم نهادن در این مسیر داشته؛ اپلیکیشن We Chat اولین برنامه پیامرسان بود که بعد از اینکه در زمینه خدمترسانی خودش به رشد کافی رسید، از زیرساخت فراهم شده در زمینههای دیگر استفاده کرد. اپلیکیشن GO-JEK در اندونزی، Grab در سنگاپور هم از نمونههای موفق دیگر سوپراپلیکیشن در زمینه حملونقل هوشمند هستند. ما هم مثل نمونههای خارجی، با اضافه کردن امکان سفارش و تحویل غذا سعی کردیم این تجربه را تکرار کنیم، چرا که این امکان با خدمت قبلیمان همافزایی دارد.
با توجه به اینکه اپلیکیشن اسنپ فود به طور مستقل یک برنامه جامع و کاربردی است و مشتریهای خودش را دارد، فکر میکنید چقدر مخاطبهای اسنپ از این ایده استقبال کنند؟
اسنپفود همچنان سرویس و مشتریهای خودش را دارد. هدف ما این است که آن دسته از کاربران اسنپ که اپلیکیشن اسنپفود را ندارد یا با این برنامه آشنا نیستند هم بتوانند از این امکان استفاده کنند. کاربرانی که از اپلیکیشن اسنپ استفاده میکنند هم بدوننیاز به یک برنامه اضافه میتوانند درخواست خودرو و غذای خود را به طور همزمان از طریق یک اپلیکیشن ثبت کنند.
نقش تبلیغات در موفقیت یا شکست یک ایده تازه انکارناپذیر است. پشت پرده ایدهپردازی تم تبلیغاتی شما چه بوده است؟
معرفی یک سرویس جدید یا در واقع متقاعد کردن آدمها به استفاده از آن اساسا کار سادهای نیست. کمپین اخیر ما کاملا یک مورد چالشی است چرا که باید به مردم اطلاع بدهیم با همان اپلیکیشن قبلی میتوانید غذا هم سفارش دهید. یعنی در واقع همزمان با دعوت مردم به کمپینمان باید آنها را با مفهوم سوپراپلیکیشن هم آشنا کنیم. حدود سه ماه درگیر این داستان بودیم. ایدههای زیادی روی میز آمد؛ در عین خلاقیت باید توجه مخاطب را به خدمت جدید اسنپ جلب میکردیم. پیامها باید واضح و روشن میبود و مخاطب با اولین نگاه متوجه میشد دقیقا چه اتفاقی قرار است بیفتاد. گنجاندن همه اینها با هم در یک قاب تبلیغاتی آن هم در شرایطی که خیابانهای شهر پُر از بیلبوردهای تبلیغی استارتآپها و برندهای دیگر است و تا چشم کار میکند هر کسبوکاری در تلاش است که توجه مخاطبان را به خود جلب کند، بدونشک ارائه یک تبلیغ ناب، خلاق و گویا کار سادهای نبود.
به تازگی استفاده از تبلیغات متنمحور در کسبوکارهای مختلف مُد شده است. دلیل استفاده شما از این نوع تبلیغات صرفا همراهی با این مدل تبلیغاتی بود یا هدف دیگری داشتید؟
به اعتقاد من اینکه برای معرفی یا تبلیغ هر ایدهای تصمیم بگیریم از کلمات استفاده کنیم یا تصاویر کاملا به جنس کمپین و پیامی که قرار است منتقل شود برمیگردد. یعنی نمیتوان گفت: یک ترند مطلق در حوزه تبلیغات وجود دارد که تمام کسبوکارها باید بر اساس آن پیش بروند. ما تعداد زیادی ایده تصویری را هم بررسی کردیم و در نهایت با توجه به جنس پیامی که میخواهیم به مخاطب برسانیم به این نتیجه رسیدیم که استفاده از لغات و کلمات میتواند نتیجه بهتری داشته باشد. البته این نکته را هم اضافه کنم که به دلیل محدودیتهای تایید محتوا و مجوز انتشار که خاصه کمپینهای بزرگ است، ناچار شدیم بعضی از پیامها را لحظه آخر تغییر بدهیم؛ بنابراین اگر جایی احساس کردید وزن جمله بهم خورده یا کلمهای جور در نمیآید، بدانید دلیلش این اتفاق بوده است.